در
کتابخانه
بازدید : 680226تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Collapse مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Expand مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
سخن ما در موضوع همین پندار و انگاشته همان است كه در پاسخهای گذشته گفتیم و گذشته از آن در مورد دو حركت متشابه، برای این سكون نسبی اگر واقعیتی

است كه در اثر وقوع اختلال در دستگاه مغز به كلی از بین می رود.

پاسخ این استدلال این است كه هر چند حافظه غیر مادی است یعنی صور ادراكی در ماوراء ماده نگاهداری می شود ولی تذكر (یاد آوری) كه عبارت است از حاضر ساختن صور ادراكی در صفحه ی آشكار ذهن، یك نوع «فعل» (كار) است و در فلسفه ثابت شده است كه روح در فعل و كار خود احتیاج به ماده دارد و ماده را به عنوان «آلت فعل» استخدام می كند. علیهذا فراموشیها چه آنهایی كه به واسطه ی طول مدت در حال عادی پیدا می شود و چه آنهایی كه به واسطه ی اختلالات مغزی حاصل می شود، نه از این جهت است كه خاطرات ذهنی به كلی معدوم شده است بلكه تنها از این جهت است كه قدرت یادآوری روح برای احضار آنها در سطح ذهن به واسطه ی فقدان «آلت فعل» از بین رفته است.

برگسون ( Bergson ) دانشمند بزرگ قرن بیستم به نقل مرحوم فروغی می گوید:

«فرق است بین حافظه و ذاكره. حافظه- یعنی آنچه تصویر اشیاء و معانی را در یاد نگاه می دارد- امر مادی و خاصیت دماغ نیست بلكه به عكس است یعنی ماده حاجب حافظه و مایه ی فراموشی است و فقط ذاكره است كه عمل دماغ است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 136
قائل نشویم تأثیری ندارد و اگر واقعیتی قائل شویم، در جهان خارج از ما یك موجودی ثابت پیدا خواهد شد كه خاصه ی تغییر ماده را ندارد و این اشكالی است بر مادیین نه بر ما.

تصاویر اشیاء و معانی همواره در حافظه مضبوط است و هیچگاه محو نمی شود ولی دماغ همچون پرده است كه بر حافظه كشیده شده و ذاكره قوه ای است از دماغ كه به موجباتی و در اوقاتی پرده را پس می كشد و آنچه در حافظه مضبوط است به یاد می آورد. «ذاكره» عمل است، عمل كار بدن است، و دماغ كه ذاكره را صورت می دهد جزئی از بدن است، ولی «حافظه» انبار صور است و صور ذوات نیستند بلكه معانی اند و معانی در مكان نیستند. »
دلیل بر اینكه به واسطه ی طول مدت یا عروض اختلالات مغزی، صور ادراكی معدوم نمی شوند و فقط قدرت یادآوری و احضار آنها كه احتیاج به ماده دارد از روح سلب می شود این است كه آزمایشهای متعدد روانی ثابت كرده است كه در حالات غیر طبیعی یا فشارهای غیر عادی كه بر روح وارد می شود ناگهان تمام خاطرات گذشته كه انسان آنها را فراموش كرده است به یاد می آید.

این مطلب در روان شناسی جدید مورد تسلّم است، ما اینجا فقط به نقل كلام خود دكتر ارانی كه عقاید مادی دارد و روح را فقط به عنوان خاصیت مخصوص ماده می شناسد اكتفا می كنیم. وی در صفحه ی 117 پسیكولوژی می گوید:

«هنوز به طور اطمینان معلوم نشده است آیا تمام قضایایی كه در لحظه های متوالی زندگانی تولید می شود در روح ثابت و باقی است یا نه؟ از یك طرف ملاحظه می نماییم قضایای اغلب دقایق دوره ی زندگانی خود را به كلی فراموش كرده ایم به قسمی كه هیچوقت دیگر نمی توانیم آنها را در روح دوباره تولید كنیم یعنی به یاد بیاوریم، اما از طرف دیگر امتحانات متعدد نشان می دهد در حالات غیر طبیعی مثلاً هیپنوز، اشخاصی كه حشیش استعمال كرده اند، اشخاصی كه به واسطه ی گرسنگی مشرف به مرگ می باشند و غیره، پس از برطرف شدن عامل غیر طبیعی، این اشخاص اظهار می نمایند قضایای بعیدالعهد دوره ی حیات خود را به یاد آورده اند. »
بعضی از علمای دیگر نیز تصریح كرده اند كه اشخاص در دم احتضار جمیع اموری را كه در مدت زندگانی ادراك كرده اند در یك «آن» به یاد می آورند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 137
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است