در محل خود ثابت شده است كه نظام جهان نظام علت و معلول است و هر معلول
خاص علت خاص دارد؛ و هم ثابت شده است كه معلول، ضرورت وجود خود را از
علت خود كسب می كند همچنانكه تعین و تقدر وجود خود را از علت و یا علل خود
كسب می كند؛ و ثابت شده است كه علم و اراده و قضای الهی وجود هر چیزی را از
طریق علت خاص خود ایجاب می نماید.
از طرف دیگر ثابت شده است كه موجودات مجرد و موجودات مادی این فرق را
با هم دارند كه: مجردات مستندند به علتی بسیط و هیچ گونه شرایط فاعلی و یا قابلی
ندارند، ولی امور مادی علاوه بر علت بسیط موجد، وابسته به یك سلسله شرایط
اعدادی و قابلی می باشند و این شرایط ممكن است تغییر كند و وضع وجود شئ مورد
نظر را تغییر دهد.
در كتاب
انسان و سرنوشت گفته ایم:
«موجودات جهان بر دو قسم اند: برخی از آنها امكان بیشتر از یك نوع خاص از
وجود در آنها نیست مانند مجردات علوی. برخی دیگر امكان بیش از یك نوع
خاص از وجود در آنها هست و آنها مادیات می باشند. . . ماده ی طبیعی استعداد دارد كه
با علل و عوامل مختلف مواجه شود و قهراً تحت تأثیر هر كدام از آنها یك حالت و
كیفیت و اثری پیدا می كند مخالف با حالت و كیفیت و اثری كه از آن دیگری
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 1071
می توانست پیدا كند. . . برای یك ماده ی طبیعی هزارها «اگر» وجود دارد. . . در مجردات
كه بیش از یك نحو وجود نمی توانند داشته باشند و تحت تأثیر علل مختلف قرار
نمی گیرند قضا و قدر، حتمی است و غیر قابل تبدیل است، زیرا با بیش از یك سلسله
از علل سر و كار ندارند و سرنوشت معلول به دست علت است و چون امكان
جانشین شدن سلسله ای از علل به جای این سلسله نیست پس سرنوشت آنها
حتمی است. اما در غیر مجردات كه امكان هزاران نقش و رنگ را دارند و تحت
قانون حركت می باشند و همواره بر سر دو راهی ها و چهار راهی ها می باشند،
قضا و قدرهای غیر حتمی وجود دارد یعنی یك نوع قضا و قدر سرنوشت آنها را معین
نمی كند. . . سرنوشتهای مختلف در انتظار آنهاست، و چون هر سلسله از علل را در
نظر بگیریم امكان جانشین شدن یك سلسله ی دیگر در كار هست پس سرنوشت آنها
غیر حتمی است. به هر اندازه كه «اگر» درباره ی آنها صحیح است قضا و قدرها هست و
امكان تغییر و تبدیل وجود دارد. »
اگر از نظر آنچه در جهان هستی واقع شده و می شود نگاه كنیم یك نوع قضا و قدر
بیشتر وجود ندارد؛ یعنی اشیاء آن طور كه هستند و با استناد به علل و اسباب تامّه ای
كه به آنها استناد دارند قضا و قدرشان حتمی است، ولی در عین حال نوعی ضرورت
مشروط و قدر مشروط هم درباره ی موجودات مادی واقعاً صادق است كه: «اگر چنین
می شد امكان چنان شدن در كار بود» .
این مطلب را می توانیم به صورت دیگر بیان كنیم و آن اینكه بگوییم: قضا حتمی
و لا یتغیر است و اما قدر غیر حتمی و قابل تغییر است. توضیح مطلب اینكه: نسبت
وجود اشیاء به علل تامّه ی خود ضروری و قطعی است، ولی نسبت وجود آنها به ذات
آنها و به علل ناقصه ی آنها غیر ضروری یعنی ممكن است. نسبت وجود اشیاء به علل
موجده شان، فعلیت و كمال است و نسبت وجود آنها به علل و شرایط اعدادی و
قابلی، نقصان و محدودیت است. به عبارت دیگر اشیاء هر كمالی را كه دارند از ناحیه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 1072