فعالیت تدبیری.
فعالیت تدبیری انسان به این نحو است كه صرف مورد موافقت قرار گرفتن یك
عملی با بعضی تمایلات، كافی نیست برای اینكه قوه ی اراده در صدد اجرا برآید و
انسان را وادار به عمل كند، بلكه بعد از اینكه تصور مطلوبی كه موافقت با یكی از
تمایلات دارد پیش آمد انسان روی استعداد مخصوص خود به سنجش و مقایسه و
مآل اندیشی می پردازد و سوابق ذهنی خود را دخالت می دهد و قوه ی پیش بینی خود را به
كار می اندازد و در نتیجه جمیع لوازم و نتایج منطقی كه ممكن است این عمل در بر
داشته باشد تا حد امكان در نظر می گیرد و انواع و اقسام فواید و مضارّ متصوّره ی آن شئ
را می سنجد، اگر فواید آن عمل بر مضارّش چربید آن را انتخاب و اختیار می كند و
اگر مضارّ آن كار را بیشتر یافت- مثل آنكه در عین لذت و خوشی حاضر، الم و
ناخوشی بیشتری را بالمآل همراه داشت یا آنكه در عین موافقت با غرایز دانی، برخی
از غرایز عالی را ناراحت و متأثر سازد- در این صورت اراده در مقابل تمایل تحریك
شده مقاومت می كند و آن را به عقب میراند. البته این نكته مورد تصدیق است كه
مقیاس مفید بودن و مضر بودن همانا موافقت و مخالفت با غرایز و تمایلات مختلف
انسان است ولی هدایت غریزه در انسان عاجز است كه خط مشی انسان را در حیات
معین كند زیرا تحریك غریزه و هدایت غریزه همیشه آنی است یعنی غریزه همواره
انسان یا حیوان را به سوی لذت حاضر و رفع الم حاضر رهبری می كند. خط مشی
انسان در حیات باید به وسیله ی هدایت عقل و علم و قانون و تكلیف معین شود. با
هدایت و راهنمایی عقل، انسان بر خلاف میل غریزه دوای تلخ می نوشد، از لذت و
خوشی های آنی صرف نظر می كند، به خاطر نسیه ی زیاد و بادوام از نقد كم و بی دوام
صرف نظر می كند، از منافع زیاد با كمال میل و رغبتی كه دارد به خاطر فضیلت اخلاقی
صرف نظر می كند، رنج خود و راحت یاران می طلبد، احیانا خود را از قید اطاعت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 620
غرایز دانی به كلی خلاص می كند و در زیر این چرخ كبود از هر چه رنگ تعلق پذیرد
خود را آزاد می سازد.
در حكومت غریزه، محركات غریزی، حیوان را به طرف عمل بر می انگیزد و
بدون آنكه فرصتی به حیوان بدهد اراده ی او را منبعث و به عمل، صورت وقوع
می بخشد؛ یعنی حكومت غریزه حكومت مستبدانه و بلا شرط برای جلب لذات و دفع
آلام است.
اما در حكومت عقل هر چند محركات غریزی، انسان را به طرف عمل
بر می انگیزد ولی این فرصت و آزادی برای انسان باقی است كه به تأمل و تفكر و
سنجش و محاسبه بپردازد و حاصل جمع مصالح و مفاسدی را كه این عمل از هر
لحاظ در بر دارد در نظر بگیرد و سپس به ترجیح جانب فعل یا ترك بپردازد؛ یعنی در
حكومت عقل استبداد محركات غریزی از بین رفته و جای آن را حكومت اكثریت
مصالح كه مقرون به سنجش و موازنه و محاسبه است گرفته؛ انسان این آزادی كامل
را در پرتو موهبت نیروی تعقل یافته است و همین موهبت است كه وی را مستعد
پذیرفتن و بهره مند شدن از تشریع و تكلیف و قانون و اخلاق نموده و به او توانایی داده
است كه بار امانتی را كه آسمانها نتوانستند كشید به دوش بگیرد.
حكومت استبدادی غرایز در حیوان همیشه یك راه معین برای حیوان تعیین
می كند و اراده ی حیوان، حیوان را در آن راه به عمل وا می دارد؛ ولی حكومت عقل در
انسان او را در سر دوراهی ها نگاه می دارد و ابتدا در وی ایجاد تردید می كند و تا
ترجیح یك راه به تصویب نرسد اجازه ی حركت نمی دهد.
شك و تردید پیدا كردن در انجام كاری از مختصات انسان است و انسان این
اختصاص را از ناحیه ی طرز حكومت مشروطه ی عقل بازیافته است.
انسان می تواند دارای «شخصیت اخلاقی» بشود. انسان شخصیت اخلاقی خود
را مدیون این جهت است كه توانایی دارد در برابر محركات غریزی حیوانی مقاومت
نشان بدهد و آنها را به عقب براند. این توانایی از آنجا پیدا می شود كه از یك طرف در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 621
پرتو غرایز عالیه می تواند هدفهای عالی معنوی از قبیل خیر اخلاقی و كمال علمی و
قرب به ذات حق را در نظر بگیرد و از طرف دیگر در پرتو قوه ی تعقل می تواند اهمیت یك
هدف و موجبات و موانع رسیدن آن را به طور منطقی تحت محاسبه درآورد.
از مجموع آنچه تاكنون گفته شد معلوم شد كه اولاً افعال صادره از انسان مانند
هر ممكن الوجود دیگری در ذات خود به طوری است كه ممكن است بشود و ممكن
است نشود و در پرتو علل و مقدمات معینی است كه ضرورت و وجوب پیدا می كند و
ثانیاً فعالیتهای انسان و حیوان با فعالیتهای جمادی از قبیل سوختن آتش و جذب
جاذبه و مغناطیس و غیره فرق دارد و آن فرق این است كه برای فعالیتهای جمادی
فقط یك راه در طبیعت تعیین شده و امكان انحراف از آن راه به جمادات داده نشده و
از این رو فعالیتهای جمادی محدود و یكنواخت است ولی این محدودیت و یكنواختی
از فعالیتهای حیوانی برداشته شده و میدان عملی به آنها داده شده و تعیین راه به اراده
و انتخاب خود حیوان واگذار شده است و
ثالثاً انسان در كیفیت اختیار و انتخاب با
حیوان فرق می كند و آن اینكه حیوان فقط تحت تأثیر غریزه راهی را كه تعیین آن به
اراده و اختیار خود حیوان واگذار شده است تعیین و اختیار می كند و در مقابل
حكومت غریزه آزادی ندارد ولی انسان به عللی در مقابل تحریكات غریزی اجبار
ندارد و آزاد است كه اثر تحریك غریزه را تحت محاسبه درآورد و احیاناً در مقابل آن
مقاومت كند و آن را به عقب براند.
اكنون چند مطلب است كه باید ذیلا بیان شود:
. مقدمات افعال اختیاری چیست؟
. آیا این مقدمات، اختیاری است یا غیر اختیاری؟
. جبر و تفویض از جنبه ی كلامی.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 622
. جبر و اختیار و وجدان.
. جبر و اختیار و اخلاق.
. «امر بین امرین» از نظر فلسفی و كلامی و اخلاقی.
. بحثی با مادیین.