. در پاسخ آخرین اشكالی كه گذشت سخن به اینجا رسید كه مواردی كه معمولاً به
عنوان شاهد و مثال آورده می شود برای اینكه معلول بعد از علت و فعل بعد از فاعل
باقی مانده است از قبیل پدر و فرزد، بنّا و ساختمان، ساعت ساز و ساعت، نظر
مسامحی عرفی به جای نظر دقیق عقلی به كار رفته و به آنچه صرفاً از نظر عرف «علت
و معلول» و «فاعل و فعل» شناخته می شود استناد شده. از نظر عرفی مسامحی البته
ساختمان، كار بنّا و ساعت، كار كارخانه ی ساعت سازی و فرزند، كار پدر است ولی از
نظر دقیق عقلی هیچیك از اینها كار هیچیك از امور نامبرده نیست زیرا مجموعه ی موادی
كه وجود فرزند یا ساختمان یا ساعت را تشكیل داده است با خواص فیزیكی یا
شیمیایی یا حیاتی كه در این مواد هست هیچكدام مخلوق و معلول پدر یا بنّا یا
كارخانه ی ساعت سازی نیست. كار هر یك از عوامل نامبرده دخل و تصرفهایی است كه
در مواد موجود این جهان به عمل می آورند و این دخل و تصرفها عبارت است از یك
سلسله حركاتی كه با نظم معین از آنها سرمی زند و البته نتیجه ی این حركات با نظم
معینی كه صورت می گیرد با در نظر گرفتن عوامل فیزیكی و شیمیایی و حیاتی كه در
این دنیای عظیم موجود است پیدایش یك دستگاه ماشینی یا یك مركّب شیمیایی یا
یك موجود ذی حیات است. پس امور نامبرده كه ما با نظر عرفی و مسامحی آنها را
فاعل فرزند یا ساختمان یا ساعت می نامیم در حقیقت فاعل یك سلسله حركاتی
هستند كه قائم به آنهاست و البته نسبت به این حركات كه فعل واقعی این فاعلها و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 593