در
کتابخانه
بازدید : 679621تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
مقدمه
Expand مقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاءمقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاء
Expand مقاله هشتم ضرورت و امكان مقاله هشتم ضرورت و امكان
Expand مقاله ی نهم علّت و معلول مقاله ی نهم علّت و معلول
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
جلد سوم این كتاب كه اكنون از نظر خواننده ی محترم می گذرد مشتمل بر مقاله ی 7 و 8 و 9 از مجموع چهارده مقاله ای است كه دوره ی این كتاب را تشكیل می دهد.

مقاله ی 7 مشتمل بر یك رشته مطالب است كه به نام «مسائل وجود» خوانده می شود. این رشته مسائل از لحاظ دخالتی كه در سرنوشت سایر مسائل فلسفه دارد اساسی ترین مسائل فلسفه باید شمرده شود. مسائل وجود در این مقاله به صورت دوازده مسأله بیان شده و از این دوازده مسأله فقط یكی دو مسأله است كه از یونان قدیم به ارث رسیده و قسمت عمده ی آن مسائل كه دخالت زیادی در مبنا و اساس فلسفه دارد در دوره ی اسلامی به تدریج پیدا شده و در ضمن خود كتاب اجمالا به تاریخچه ی این مسائل اشاره ای شده است. دو مسأله از این دوازده مسأله- یكی اینكه «موجود معدوم نمی شود» و دیگر اینكه «عدم نسبی است» - برای اولین بار در این مقاله عنوان قرار داده شده و مستقلا با سبك مخصوصی از آنها بحث شده است.

مقاله ی 8 مشتمل بر مسائل ضرورت و امكان است و آنچه در آن مقاله مورد توجه است موضوع وجوب و حتمیت و قطعیتی است كه در كار جهان حكمفرماست. بحث
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 460
از ضرورت و حتمیت نظام هستی یكی از مهمترین مباحثی است كه همواره افكار فلاسفه را به خود متوجه ساخته است و امروز هم در میان فلاسفه ی غرب در ردیف اول مسائل فلسفی به شمار می رود. در آخر این مقاله موضوع اجبار و اختیار انسان و استعداد تكلیف و مسؤولیت وی در برابر نظام حتمی موجودات مطرح شده و در آن اظهار نظر شده است.

مقاله ی 9 مشتمل بر قانون علیت و متفرعات وی است. قانون علیت از قدیم ترین و سابقه دارترین مسائل فلسفه است و اگر سبقت و قدمت را مناط قرار دهیم هیچ مسأله ای به پای مسأله علت و معلول نمی رسد. مسأله علت و معلول از آن مسائل است كه با كمال سبقت و قدمتی كه دارد اهمیت و جلال خود را از دست نداده است بلكه در اثر تحقیقات و كاوشها و موشكافیهای زیادی كه در اطراف این مسأله كهن به عمل آمده حقایق زیادی درباره ی كیفیت ارتباط موجودات با یكدیگر در عالم فلسفه روشن شده است.

مقالاتی كه در جلد اول و دوم گذشت به استثنای مقاله ی 1 همه در حول مسائل ادراكی بود و آنچه موضوع بحث مستقیم آن مقالات بود، انسان و افكار و اندیشه ها و ادراكات انسان بود و ما اهمیت بحث از جنبه های ادراكی را در جلد اول و دوم گوشزد كردیم، و اما آنچه موضوع بحث این سه مقاله است مستقیماً واقعیت عینی است یعنی در این سه مقاله رسماً در اطراف واقعیت عینی تحقیق شده ولی خواننده ی محترم در ضمن اینكه به كیفیت اقامه ی براهین فلسفی در این مسائل آشنا می شود باز به یك حقیقت روشن بر می خورد و آن این است: تا ذهن را نشناسیم نمی توانیم فلسفه داشته باشیم یعنی شناختن واقعیت بدان سان كه بشر از فلسفه انتظار دارد بدون شناختن ذهن و آگاهی از انبوه اندیشه های غلط انداز ذهن میسر نیست. این حقیقت در ضمن مطالعه خود این مقالات روشن خواهد شد.

در ضمن این حقیقت شاید یك مشكل دیگر نیز حل شود و آن مشكل عبارت است از چگونگی قدرت ذهن برای پیشروی در مسائل تعقلی محض. اگر ما از عهده برآمده باشیم و منظور خود را به طور واضح و روشنی بیان كرده باشیم خواننده ی محترم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 461
به خوبی خواهد فهمید كه ذهن با یك سلسله مسائل جدی روبرو می شود و خواهان جواب دادن صحیح به آنهاست و قادر است بدون آنكه از وسائل خارجی كمك بگیرد به آسانی جواب آنها را بدهد، بلكه متوجه می شود كه در حل این رشته مسائل توسل به غیر این راه هیچ معنی ندارد.

همان طوری كه در مقدمه ی جلد اول و مقدمه جلد دوم این كتاب گفتیم ما حتی المقدور سعی كرده ایم كه مطالب را با زبان ساده و عمومی فهم در دسترس خوانندگان محترم بگذاریم و شاید اینجانب در اثر حرص و اصراری كه نسبت به این مقصود داشته است و از این جهت یك مطلب را با عبارات و تعبیرات مكرر ادا كرده است موجب ملال خاطر برخی از خوانندگان محترم را فراهم آورده باشد.

یكی از موضوعاتی كه امروز نظر دانشمندان جهان را جلب كرده این است كه حتی الامكان سعی كنند حقایق علمی را آسان و ساده تحویل دهند و البته دانشمندان غربی پیشقدم این راه هستند. در دنیای غرب اهتمام به آسان كردن معضلات علمی كمتر از اهتمام به كشف مسأله ی تازه نیست و الحق این سنت بسیار سنت پسندیده ای است و باید همه ی دانشمندان در همه ی رشته ها این روش را تعقیب كنند و این خود خدمتی بزرگ به جامعه ی علم و دانش است؛ و متأسفانه باید اذعان كرد غالب كتب قدیمه ما (در همه ی رشته ها) فاقد این خصیصه عالی است به طوری كه در برخی از بدبینان تولید سوء ظن كرده كه شاید تعمدی در كار بوده و نامفهوم بودن، مقصود و منظور بوده است.

امروز طرفداران عوض كردن متد تعلیم و تألیف زیاد شده و با غالب اشخاصی كه روبرو می شویم از همین موضوع سخن به میان می آورند و برخی در این راه به حد افراط اظهار نظر می كنند و خیال می كنند كه واقعا هر مطلبی كه برای هر كس نامفهوم است در اثر طرز تعلیم و بیان آن مطلب است ولی ما در ضمن اینكه به طرفداران تغییر متد تعلیم و تألیف حق می دهیم و خود نیز طرفدار آن هستیم این نكته را یادآوری می كنیم كه همان اندازه كه بر دانشمندان است كه حقایق را از قید اسارت عبارات مغلق و معقّد آزاد سازند بیش از آن اندازه بر طالبان معرفت است كه سطح افهام
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 462
خویش را با سطح حقایق نزدیك سازند.

یكی از چیزهایی كه در كشور ما موجب شده كه افراد، طالب فلسفه به زبان ساده باشند پاره ای از ترجمه های كتابهایی است كه احیانا به نام فلسفه منتشر شده و نویسندگان آنها به نام فلسفه، آسمان و ریسمان كرده اند و هر چه خواسته اند به قالب زده اند و برخی خوانندگان پنداشته اند كه فلسفه ی اروپا ساده است و حال آنكه اگر كسی كوچك ترین اطلاعی داشته باشد می داند كه فلاسفه و دانشمندانی كه واقعاً در خود اروپا آراء و نظریاتشان مورد احترام است كمتر كسی است كه ادعا كند كه از عهده ی فهم نظریات آنها برمی آید. آیا فلسفه ی كانت یا هگل یا هانری برگسون یا نظریه ی نسبیت اینشتاین یا بسیاری از نظریه های مهم اقتصادی و اجتماعی به همین سادگیهایی است كه این ساده دلان پنداشته اند؟ !
افكار و نظریات عالی در هر رشته ای خواه ناخواه دقتهایی را همراه دارد و تا انسان كوشش نكند و سطح فكر خویش را بالا نبرد موفق به درك آنها نخواهد شد.

گویند هنگامی كه «ابو تمام» شاعر توانای عرب یكی از قصائد غرّای خویش را انشاء كرده بود برخی از خرده گیران به وی گفتند: «لم لا تقول ما یفهم؟ » یعنی چرا چیزی نمی گویی كه فهمیده شود؟ مقصودشان این بود كه چرا طوری سخن نمی گویی كه ما بفهمیم؟ ابو تمام در پاسخ گفت: «لم لا تفقهون ما یقال؟ » یعنی شما چرا آنچه را گفته می شود نمی فهمید؟ اینجانب برای هر سه مقاله پاورقیهای مشروح نوشت و فقط قسمتی از اواخر مقاله ی 9 كه مربوط به مبحث «غایات» بود باقی ماند. راجع به آن قسمت از آن جهت كه با مطالب مقالات آینده بستگی داشت بهتر آن دید كه به همان اندازه كه در متن بیان شده قناعت كند و البته بعداً در مقاله ی 10 و مقاله ی 14 به حد لزوم درباره ی آن قسمت عالی در متن و پاورقیها بحث خواهد شد.

تهران- تیر ماه 1335 شمسی مرتضی مطهری
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است