در
کتابخانه
بازدید : 680391تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این راه هر چند دشوارترین راههاست اما از یك نظر كامل ترین آنهاست. هر یك از راههای سه گانه (قلبی، علمی، عقلی) از یك نظر رجحان دارد. راه دل و فطرت از نظر شخصی كامل ترین راههاست؛ یعنی برای هر فرد، بهتر و لذت بخش تر و مؤثرتر این است كه از راه دل به خداوند راه بیابد. همچنانكه قبلاً اشاره شد آن نقطه ی اصلی كه راه اهل عرفان را از راه فلاسفه جدا می كند همین نقطه است. عرفا معتقدند كه دل و احساسات فطری قلب را باید تقویت كرد و پرورش داد و موانع آن را از میان برد تا معرفت شهودی حاصل شود. اما فلاسفه و متكلمین می خواهند از طریق عقل و استدلال به خدا راه یابند. بدیهی است كه این دو راه مانعةالجمع نیستند. بعضی از اكابر، هم سلوك عقلی كرده اند و هم سلوك قلبی. به عقیده ی صدر المتألهین لزوما باید سلوك عقلی و سلوك قلبی با یكدیگر توأم گردند.

به هر حال از جنبه ی فردی و شخصی قطعا راه اهل دل كامل تر است ولی شخصی است، یعنی نمی توان آن را به صورت یك علم قابل تعلیم و تعلم برای عموم در آورد. هر كس از آن راه می رود خود با خبر می شود اما نمی تواند دیگران را آن طور كه خود خبر دار شده با خبر كند بر خلاف علم و فلسفه كه از طریق تعلیم و تعلم، تمام دریافتهای افراد به یكدیگر منتقل می گردد.

راه مطالعه ی حسی و علمی خلقت از نظر سادگی و روشنی و عمومی [بودن ] بهترین راههاست. استفاده از این راه نه نیازمند است به قلبی صاف و احساساتی عالی، و نه به عقلی مجرد و استدلالی و پخته و آشنا به اصول برهانی. اما این راه فقط ما را به منزل اول می رساند و بس؛ یعنی همین قدر به ما می فهماند كه طبیعت، مسخّر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 958
نیرویی ماوراء طبیعی است، و البته برای شناخت خدا این اندازه كافی نیست.

توضیح اینكه: مطالعه در آثار خلقت حداكثر این است كه ما را معتقد می كند به وجود قوه ی شاعر و علیم و حكیم و مدبّری كه طبیعت را می گرداند و اداره می كند، اما آیا آن قوه خداست یعنی واجب الوجود است و خود مولود و مصنوع صانع دیگری نیست؟ علوم حسی و تجربه های طبیعی بشر از نفی و اثبات این مطلب عاجز است. وقتی كه این احتمال آمد ناچار باید اثبات كنیم فرضا قوه ی مدبر عالم، خود مصنوع صانعی باشد در نهایت امر باید منتهی گردد به صانعی كه قائم بالذات و غیر مصنوع است، و این خود استدلال فلسفی است و بر عهده ی فلسفه است كه آن را اثبات نماید یا نفی كند. مطالعه ی طبیعت قادر به جوابگویی به این پرسش نیست.

بعلاوه آنچه از نظر معارف الهی ضرورت دارد تنها این نیست كه جهان تحت اداره ی واجب الوجود مدبّر حكیم است؛ باید یگانگی او را و اینكه بیش از یكی نیست نیز ثابت گردد.

علاوه بر یگانگی، خیر محض بودن، وجود صرف و كمال مطلق بودن(و له المثل الاعلی) [1]، به همه چیز بلا استثناء عالم بودن، و بر همه چیز بلا استثناء قادر بودن، صفات عین ذات بودن، و صدها مطلب دیگر كه علم الهی را تشكیل می دهد و بشر از دانستن آنها بی نیاز نیست از راه علوم حسی و مطالعه در مخلوقات میسر نیست. اگر اینها همه را- از وجوب وجود گرفته تا یگانگی، علم، قدرت كامله، حكمت بالغه، فیض قدیم- از محیط بحث و فكر خود خارج كنیم خدا را به صورت یك فرضیه ی مجهول كه هزارها مشكلات لا ینحل و غیر قابل جواب در خود آن فرضیه هست در آورده ایم.

خدا شناسی و مسائل مربوط به آن تنها از طریق عقل و فلسفه است كه به صورت یك علم مثبت نظیر روان شناسی و گیاه شناسی و غیره در می آید. چقدر اشتباه است كه می گویند راه مطالعه در خلقت، ما را از پیمودن راههای دشوار و پر پیچ و خم فلسفی بی نیاز می كند! و برای اینكه سخن خود را معقول جلوه دهند می گویند قرآن كریم هم فقط از راه تشویق به مطالعه ی مخلوقات مردم را به خدا شناسی دعوت كرده است. غافل از اینكه قرآن كریم مطالعه در آثار خلقت را به عنوان یكی از راهها معرفی كرده است و آن را برای عامّه ی مردم بهترین وسیله برای اینكه بفهمند و بدانند قوه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 959
شاعر و مدبّری بر عالم حكومت می كند دانسته است. از نظر عامّه ی مردم، به واسطه ی قصور فهم، تشكیك در اینكه خود آن قوه ی مدبر چه حالتی دارد؟ آیا خود مصنوع است یا نیست؟ اگر نیست او چه نوع موجودی است كه با همه ی موجودات دیگر چنین تفاوتی پیدا كرده است؟ مطرح نیست. ولی اینكه فهم عامّه ی مردم به مسأله ای نرسد دلیل نیست كه چنین مسأله ای وجود ندارد. هنگامی كه این مسأله مطرح شود جز فلسفه جوابگوی آن نخواهد بود.

بعلاوه در گذشته دیدیم كه دلالت دو دلیل نظم و هدایت هر چند قطع و جزم ایجاد می كند اما منطقا احتمال تصادف و اتفاق را نمی تواند نفی كند و لو آنكه احتمال آن به صورت یك واحد از عددی باشد كه در وهم ما هرگز نگنجد.

از نظر فلاسفه برای برهان، مقدماتی لازم است كه ضروری و دائم و كلی باشد. براهین فلسفی و ریاضی مبنی بر مقدماتی است كه به حساب ریاضی احتمالات نیز هیچ گونه واحدی در جهت خلاف نمی توان یافت.

نكته ی قابل توجه این است كه قرآن كریم آثار و مخلوقات را به نام «آیات» می خواند و توجهی كه از این راه پیدا می شود «تذكر» و یاد آوری می نامد. قرآن كریم می خواهد مطالعه در مخلوقات را وسیله ای برای تنبه و بیداری فطرت قرار دهد؛ یعنی قرآن مطالعه در مخلوقات را تأییدی برای راه فطرت و دل قرار داده است. هدف از سوق دادن به مطالعه در مخلوقات تنبّه و تذكّر است نه استدلال و استنتاج.

پس مسأله ی مهم این است كه آیا واقعاً علم و فنی مجهز به همه ی شرایطی كه در یك علم و فن لازم است وجود دارد كه پاسخگوی مسائل مورد نیاز بشر در مورد خدا و ماوراء طبیعت باشد یا نه؟ بگذریم از راه عرفان و سلوك كه آنچنان با عمل و ساختن و تكمیل نفس بستگی دارد كه باید گفت عمل است نه علم، بعلاوه چنانكه گفته شد با طریق عادی قابل تعلیم و تعلم نیست و به اصطلاح چشیدنی است نه شنیدنی؛ آری بگذریم از این راه، مطالعه ی خلقت یعنی راه علوم حسی و تجربی چنانكه گفته شد به هیچ وجه قادر نیست جوابگوی مسائل مورد نیاز بشر در الهیات باشد، زیرا این راه همین قدر اثبات می كند كه جهان با نیروی مدبّر قادر مرید اداره می شود اما خود آن قوه چه وضعی دارد؟ و آیا واجب الوجود و قائم بالذات است یا او نیز به نوبه ی خود مخلوق یك نیروی دیگری است؟ آن نیروی دیگر چطور؟ آیا در نهایت امر به نیروی قائم بالذات منتهی می شود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 960
یا نه؟ آیا آن نیرو واحد است یا متعدد؟ بسیط است یا مركّب؟ از كجا آمده است؟ ازلی و ابدی است؟ به همه چیز بلا استثناء علیم و قدیر است یا برای علم و قدرت او حدی هست؟ به مخلوقات خود نزدیك است یا از آنها دور است؟ مخلوقات در برابر او مختارند یا مجبور؟ صفاتش مغایر با ذات است یا عین ذات؟ ازلا و ابدا در كار خلقت است یا خلقتش محدود است به زمان محدود؟ مستقیماً در كارها دخالت می كند یا به وسائل و اسباب؟ پس آیا در اداره ی جهان اعوان و انصار دارد؟ ! اینها و یك عده مسائل دیگر است كه خواه ناخواه برای بشر مطرح است و تا اینها راه حل صحیح نداشته باشد مسأله ی خدا و ماوراء الطبیعة مجهولی بیش نخواهد بود.

از طرف دیگر می بینیم قرآن در این گونه مسائل سكوت نكرده است، این مسائل و یك سلسله مسائل دیگر را طرح می كند، چرا؟ آیا جز برای درك و فهم و حل است؟ قرآن درباره ی خدا و ماوراء الطبیعه چنین مسائلی طرح می كند:

لیس كمثله شی ء(شوری/11) .

و للّه المثل الاعلی(نحل/60) .

و للّه الاسماء الحسنی(اعراف/180) .

الملك القدّوس السّلام المؤمن المهیمن العزیز الجبّار المتكبّر(حشر/23) .

اینما تولّوا فثمّ وجه اللّه(بقره/115) .

الواحد القهّار(رعد/16) .

الحیّ القیّوم(بقره/255) .

اللّه احد(توحید/1) .

اللّه الصّمد(توحید/2) .

لم یلد و لم یولد(توحید/3) .

و لم یكن له كفوا احد(توحید/4) .

هو الاوّل و الاخر(حدید/3) .

و الظّاهر و الباطن(حدید/3) .

و هو بكلّ شی ء علیم(حدید/3) .

و اللّه علی كلّ شی ء قدیر(بقره/284) .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 961
ما اصاب من مصیبة فی الارض و لا فی انفسكم الاّ فی كتاب من قبل ان نبرأها (حدید/22) .

و ان من شی ء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم(حجر/21) .

یمحو اللّه ما یشاء و یثبت و عنده امّ الكتاب(رعد/39) .

و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الاّ هو. . . و لا رطب و لا یابس الاّ فی كتاب مبین (انعام/59) .

فالمقسّمات امرا(ذاریات/4) .

فالمدبّرات امرا(نازعات/5) .

قل نزّله روح القدس(نحل/102) .

قل الرّوح من امر ربّی(اسراء/85) .

نزل به الرّوح الامین علی قلبك(شعراء/193 و 194) .

هو اللّه فی السّموات و فی الارض(انعام/3) .

و لم یكن له شریك فی الملك(اسراء/111) .

و لم یكن له ولیّ من الذّلّ(اسراء/111) .
و آیاتی دیگر از این قبیل. اینها مطالب و مسائلی است كه از راه مطالعه در مخلوقات و آثار قابل درك نیست؛ یا باید اینها را به صورت مجهولات لا ینحل بپذیریم و فرض كنیم قرآن هم كه اینها را ذكر كرده هدفی نداشته و فقط خواسته یك سلسله مطالب قلمبه و نفهمیدنی برای گیج كردن بشر بگوید و مردم هم موظف اند كوركورانه تعبدا و تقلیدا بپذیرند آنچنانكه مسیحیان تثلیث را پذیرفته اند، و یا باید بپذیریم كه علم و فنی هست كه كارش رسیدگی و درك و حل این مسائل است.

قرآن به طور قطع اینها را به عنوان یك سلسله درسها القاء كرده است و هدف قرآن پی بردن به عمق این درسهاست، لهذا از یك طرف این گونه مطالب را ذكر كرده و از طرف دیگر امر به تدبر در آیات قرآنی فرموده است:

افلا یتدبّرون القران ام علی قلوب اقفالها(محمد/24) .

كتاب أنزلناه الیك مبارك لیدّبّروا ایاته و لیتذكّر اولوا الالباب(ص/29) .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 962
برای بعضی از مسائل در خود قرآن رسما دست به استدلال تعقلی محض زده شده است از قبیل:

لو كان فیهما الهة الاّ اللّه لفسدتا (انبیاء/22) .
كلمات ائمه ی دین و پیشوایان اسلام پر است از این نوع استدلالها. در جهان اسلام و مخصوصاً در شیعه یك الهیات بسیار غنی و پر مغز به وجود آمد. علت اصلی آن، درسهایی است كه قرآن القا كرد و امر به تدبر در آنها نمود. این درسها به وسیله ی ائمه ی اطهار مخصوصاً شخص امیر المؤمنین علی علیه السلام در خطابه ها، مجالس درس، دعاها، احتجاجها توضیح داده شده است و اكنون گنجینه ای بی نظیر و بسیار گرانبها در اختیار ماست هر چند خودمان قدر آنها را نمی دانیم.


[1] روم/27.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است