در
کتابخانه
بازدید : 680493تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Collapse اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
مقدمه
Collapse مقاله ی پنجم پیدایش كثرت در ادراكات مقاله ی پنجم پیدایش كثرت در ادراكات
Expand مقاله ی ششم ادراكات اعتباری مقاله ی ششم ادراكات اعتباری
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
فرضیه های علمی دو گونه می باشند:

(1). فرضیه ای كه پیدایش تازه ی وی كهنه را ابطال و تكذیب نمی كند بلكه فرضیه ی پسین یك منظره را نشان می دهد كه پهناورتر و وسیع تر از منظره ای است كه فرضیه ی

است بیرون بكشد ولی استقراء كه مبتنی بر تجربه است به چه حق از حدود تجربی تجاوز می كند و حكمی را كه درباره ی مجرّبات صادق است درباره ی وقایعی كه هنوز تجربه نكرده است تعمیم می دهد؟ یعنی مشاهدات و آزمایشهای ما كه در مكان و زمان معیّنی انجام می گیرد چگونه باعث می شود كه ما قانونی عمومی برای تمام ازمنه و امكنه وضع كنیم؟ و چگونه می توانیم یقین كنیم كه امور مجهول بیشمار دیگر مانند امور معدودی است كه ما تجربه كرده ایم؟ مبحث مشكل راجع به اساس استقراء عبارت از این مسائل است. معمولاً در اینكه استقراء بر اصل یكسان و متحدالشكل بودن طبیعت مبتنی است بین دانشمندان توافق حاصل است؛ یعنی اگر طبیعت همیشه یك جریان را بپیماید كافی است كه ما در یك زمان و مكان معیّنی بین حوادث رابطه ای ملاحظه كنیم و از آنجا پی ببریم كه این رابطه همیشه و در همه جا برقرار خواهد بود. ولی مشكل همه اینجاست كه چگونه ممكن است ما یقین داشته باشیم كه طبیعت همیشه یك جریان را به نحو متحد الشكل طی می كند؟ فلسفه تجربی كه قائل است به اینكه تمام افكار ما در نتیجه ی تجربه حاصل می شود اصل متحدالشكل بودن طبیعت را هم به وسیله ی تجربه توجیه كرده می گوید: تنها امری كه به بشر ثابت كرده است كه طبیعت جریان متحدالشكلی را سیر می كند تجربه است و فیلسوف انگلیسی جان استوارت میل در كتاب منطق خود این نظریه را تأیید كرده و مرجع برهان او در این باب «اصل علّیت عمومی» است كه علت معین همیشه موجب معلول معین می شود و این قانون علیت عمومی، امری نیست كه خرد قبل از تجربه به آن پی برده باشد و از اصول فكر به شمار برود زیرا منطقاً ناممكن نیست كه حوادث از روی تصادف و اتفاق حاصل شود؛ آنچه باعث اعتقاد بشر به این مطلب شده همان تجربه است كه انسان به وسیله ی آن دریافته است كه همیشه علت معین موجب معلول معین می شود لا غیر. پس این اصل علیت عمومی كه جان استوارت میل مبنای استقراء می داند خود در نتیجه ی استقراء و تعمیم ملاحظاتی كه از راه آزمایش حاصل می شود به دست آمده است، ولی در اینجا نباید تصور كرد كه در این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 345
كهنه نشان می داد؛ و در این صورت فرضیه ی كهنه كه منتج یك نظریه ی مثبتی بود از میان نرفته بلكه با یك اندام نیرومندتری پیش آمده و نتیجه ی خود را روشن تر و استوارتر می دهد.

بیان ما دور باطل وجود دارد (چون مبنای استقراء، اصل علیت و این اصل نتیجه ی استقراء شمرده شده است) زیرا مقصود از استقرائی كه مبنای این اصل است استقراء عامیانه و سطحی می باشد در صورتی كه مقصود از استقراء دوم استقراء علمی است. چنانكه می دانیم انسان عامی و كودك و حتی حیوان هم انتظار دارند كه اگر امری یك بار موجب امری دیگر شد همیشه چنین بشود. . . »
پاسخی كه فلیسین شاله از اشكال «دور» می دهد پاسخی است بی معنا و دور از مبانی عقلی و علمی، زیرا اولاً این سؤال پیش می آید كه استقراء سطحی چگونه منجر به حكم كلی می شود و آیا ذهن در استقراء سطحی- و حتی ذهن كودك و حیوان كه از جزئی به كلی می گراید- گزاف و بدون ملاك است یا ملاكی در كار هست؟ اگر گزاف است پس اصل علیت هم گزاف است و هیچ ارزش منطقی ندارد و تمام قوانین تجربی هم كه بر روی یك همچو اصل بی ارزشی بنا شده است بی ارزش است و اگر ملاك دارد پس می توان گفت كه كودك و حتی حیوان هم اصل كلی علیت را بالفطره درك می كنند.

حقیقت این است كه آنچه كودك و حیوان انتظار دارد از وقوع حادثه ای بعد از حادثه ی دیگری كه یك بار موجب آن شده است با آنچه انسان از اصل علیت درك می كند به كلی متفاوت است. آنچه انسان با نیروی عاقله درك می كند یكی امتناع صدفه و یكی ضرورت ترتب معلول بر علت و امتناع تخلف آن است و همانا اصل «ضرورت» و «جبر علّی و معلولی» است كه به علوم انتظام و استحكام و قانونیّت داده و آنها را به صورت نوامیس قطعی در آورده است و اما آنچه كودك و حیوان انتظار آن را دارند صرفاً وقوع حادثه ای است به دنبال حادثه ای، كه یك بار دیگر مشابه آن را دیده است، و این انتظار یك نوع سبق ذهنی است كه ارزش منطقی ندارد و برای اذهان بسیطه از قبیل ذهن انسان عامی و كودك و حیوان دست می دهد و از قوه ی «تداعی معانی» سرچشمه می گیرد و به اصطلاح از نوع انتقال از جزئی به جزئی دیگر است و ذهن هر اندازه كه بسیطتر و نیروی عاقله ضعیف تر باشد سبق ذهن در این مورد كه به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 346
2. فرضیه ای كه با روی كار آمدن متأخر، متقدم راه نابودی سپرده و باطل می شود، مانند فرضیه ی حركت زمین یا فرضیه حركت فلك در علم هیئت، و در این صورت نتیجه ی چنین فرضیه مانند خود فرضیه از میان می رود ولی نتایج علمی كه با حس و تجربه به دست آمده اند نابود نمی شوند چنانكه ارصاد متوالیه و تجارب ممتد اوضاع اجرام متحركه را در علم هیئت نگهداری می نمایند.

اصطلاح منطق «تمثیل» خوانده می شود بیشتر است و هر اندازه كه عاقله نیرومندتر بشود ذهن از تمثیل كه انتقال از جزئی به جزئی است بیشتر صرف نظر می كند و به «قیاس» كه از احكام كلی و ضروری و دائم سرچشمه می گیرد می گراید و به عبارت دیگر ذهن در آغاز قدرت تمیز منطقی ندارد و احكامی كه صادر می كند هم جزئی است و هم سطحی و لهذا در مطلق مواردی كه بین دو معنی «تداعی» برقرار شد ذهن سبقت می جوید و حكم می كند ولی همینكه عاقله نیرومند و ذهن با واجد شدن اصول كلی و بدیهیات اولیه قوی و غنی شد احكام خود را طبق اصولی صادر می كند كه جنبه ی منطقی داشته باشد و با واقع و نفس الامر مطابقت كند و لهذا ذهن پس از آنكه از اصول عقلی قوی شد از سبق ذهن هایی كه به واسطه تداعی معانی در ذهن انسان عامی و كودك و حیوان صورت می گیرد كه گاهی با واقع مطابقت دارد و گاهی ندارد- و غالباً مطابقت ندارد- جلوگیری می كند. اساس نظریه ی استوارت میل كه در ضمن گفتار فلیسین شاله بدان اشاره شده این است كه مبنای اصلی عمل ذهن در تفكر و استدلال نه انتقال از كلی به جزئی است (قیاس) و نه انتقال از جزئی به كلی (استقراء) بلكه انتقال از جزئی به جزئی دیگر است (تمثیل) و این انتقال به وسیله ی «تداعی معانی» صورت می گیرد و شاید اولین كسی كه این عقیده را اظهار كرده هیوم (1711- 1776) است.

ولی از آنچه در پاورقیهای صفحه 293 و 294 و از آنچه در بالا گذشت معلوم شد كه اولاً «حكم» غیر از تداعی معانی است و علل و مبادی حكم نیز غیر از علل و مبادی تداعی معانی است و ثانیاً تداعی معانی گاهی مبنا و علت سبق ذهن در حكمی واقع می شود ولی این سبق ذهن ها ارزش منطقی و نفس الامری ندارد و بیشتر برای اذهان بسیطه مثل انسان عامی و كودك و حیوان دست می دهد و هر اندازه ذهن دارای اصول عقلانی و منطق صحیح و قدرت پیش بینی های مطابق با واقع بشود بیشتر جلو سبق ذهن های مبتنی بر تداعی معانی را می گیرد. پس مبنای اصلی انتقالات علمی و صحیح بشر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 347
و گذشته از این، در هر دو قسم از فرضیه به طور كلی می توان گفت كه فرض فرضیه در یك علم نه برای استنتاج علمی می باشد یعنی نه برای این است كه ما به مسائل و نظریه های علم نامبرده دانا شویم یعنی فرضیه ی نامبرده مجهولی را تبدیل به معلوم نماید بلكه برای تشخیص خط سیر است كه سلوك علمی ما راه خود را گم نكند و گرنه استنتاج مسائل، رهین براهین مسأله و تجربه و سایر علل تولید نظریه می باشد نه معلول فرضیه، و حال فرضیه درست مانند حال پای ثابت پرگار می باشد

«تداعی معانی» نیست و بالنتیجه اصل در استدلالات منطقی «تمثیل» نیست.

معلوم نیست چرا فلیسین شاله و سایر طرفداران فلسفه ی تجربی از «لزوم دور» پرهیز دارند؟ و چه چیزی موجب شده است كه آنان دور را باطل و ممتنع بشناسند؟ آیا بطلان دور را نیز از راه استقراء توجیه می كنند؟ ! استقراء و مشاهده و آزمایش فقط درباره ی امور عینی، معقول است اما معدومات و ممتنعات كه قابل مشاهده و آزمایش عملی نیست.

از آنچه تاكنون گفته شد معلوم شد كه:

(1). انسان در ذهن خود احكام و تصدیقات بدیهی اولی دارد.

(2). آن بدیهیات ارزش یقینی دارند.

(3). ذهن با اتكاء به آن بدیهیات می تواند از حكم كلی به حكم جزئی برسد.

(4). مبنای اصلی انتقالات و استدلالات فكری نه از جزئی به كلی و نه از جزئی به جزئی دیگر است بلكه از كلی به جزئی است.

(5). ذهن در علوم طبیعی و تجربی از حكم جزئی به حكم كلی صعود می كند و این صعود با كمك احكام بدیهیه ی اولیه و قواعد متكی به آنها صورت می گیرد.

(6). علت غیر یقینی بودن پاره ای از مسائل علوم طبیعی نقصان آزمایش است.

(7). از لحاظ فن منطق و به دست آوردن «مقیاسهای فكر» ، تجربه مقیاس درجه دوم است و مقیاس درجه اول یك سلسله اصول عقلانی است كه مقیاس بودن تجربه نیز به وسیله ی آن مقیاسها برای ذهن ثابت است.

در خاتمه ی این مبحث آن جمله ای را كه در مقدمه ی این مقاله (صفحه ی 260) گفتیم بار دیگر تكرار می كنیم: ما هر چند در ذهن خود تصورهایی مقدم بر تصورهای حسی نداریم ولی تصدیقهایی مقدم بر تصدیقهای تجربی داریم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 348
كه با استوار بودن او خط سیر پای متحرك پرگار گرفتار بیهوده روی و گمراهی نمی شود نه اینكه نقاطی را كه پای متحرك دنبال هم می چیند پای ثابت چیده باشد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است