در
کتابخانه
بازدید : 680246تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
چنانكه از مباحث گذشته دستگیر شد حركت كه یك واقعیت «هنوزی» است اگر چه به حسب واقع سیّال و قابل انقسام می باشد، طبق یك نظر واقعی دیگر، پیكره ی تمام حركت و همچنین اجزاء حركت بعد از فرض انقسام، دیگر سیلان و قبول انقسام خود را از دست داده تبدیل به یك واقعیت خالی از امكان شده و فعلیتی محض و امری ثابت می گردد و بدیهی است در این صورت چون امكان منتفی می شود دیگر نیازی به علت مادی نداشته و با صورت موجود خود تنها به دو علت فاعلی و غائی احتیاج خواهد داشت.

و از اینجاست كه جمعی از دانشمندان علوم مادّیّه گفته اند كه قضاوت ما به احتیاج هر حادثه ای به علّتی، از این راه است كه اشیاء را فقط با سه بعد درك نموده و از درك بعد چهارم عاجز و زبون می باشیم و اگر چنانچه اشیاء را با چهار بعد درك می كردیم احتیاج به علّت را نفی می كردیم.

چنانكه پیداست مراد این دانشمندان این است كه چون ما اجزاء زمان (بعد چهارم) را به حسب نظر جمع، نمی توانیم جمع كنیم و هر جزء از زمان را كه ركن وجود حادثه ی مقارن خودش می باشد پس از جزء دیگر درك می كنیم، از این روی در عموم حوادث، جریان و سیلان درك نموده هر حادثه را علّت حادثه ی بعدی می دانیم و اگر هر چهار بعد را درك می كردیم هر حادثه را در جای خودش بی جریان و به شكل ثابت دیده نیازمند به علت یعنی به وقوع حادثه ی قبلی فرض نمی كردیم. پس قانون علت و معلول در حقیقت و نسبت به نظر ما كه اشیاء را با سه بعد درك می كنیم ارزش دارد وگرنه اشیاء یعنی حركات به حسب واقع دانه های ریزند كه پهلوی هم چیده شده اند و هیچ گونه ارتباط و اتصالی به همدیگر ندارند كه حاجت به علّت را ایجاب كند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 843
با تأمّل كافی در اطراف این سخن روشن خواهد شد كه بنای وی به دو نظریه استوار است:

اوّل: تركب ماده و انرژی از اجزاء؛ و ما در بحثهای گذشته بیان كردیم كه این بحثهای فلسفی هیچ گونه ارتباطی به تركب نامبرده ندارد.

دوم: اینكه علت منحصر است به علت مادی؛ و ما در مباحث «علت و معلول» ثابت كردیم كه غیر از علت مادی و صوری دو علّت دیگر داریم كه هیچ حادثه ای را از آنها استغنا نیست و آنها علت فاعلی و علت غائی می باشند.

مسائلی كه در این مقاله به ثبوت رسیده به شرح زیر می باشد:

(1). ما نسبتی به نام «امكان» داریم.

(2). امكان نیازمند به فعلیتی است كه آن را نگه دارد.

(3). هر فعلیتی فعلیت دیگر را از خود می راند.

(4). در هر واحد خارجی به جز یك فعلیت، فعلیتهای دیگر جزء ماده هستند.

(5). حامل امكان شئ، ماده ی آن است نه صورتش.

(6). با پیدایش فعلیت، امكان آن از میان می رود.

(7). ماده ی جسمانی امكان صور غیر متناهی را داراست.

(8). ماده به واسطه ی امكان به دوری و نزدیكی متصف می شود.

(9). نسبت و رابطه میان موجود و معدوم محال است.

10. میان امكان و فعلیت شئ فاصله نیست.

11. حركت مكانی این است كه نسبت مكانی جسم تبدل و سیلان پیدا كند.

12. امكان و فعلیت (وجود و عدم تدریجی) در حركت به هم آمیخته هستند.

13. هر تغیّر تدریجی در یكی از صفات جسم، حركت است.

14. جهان طبیعت مساوی حركت است.

15. حركت مستلزم تكامل است.

16. حركت، بی غایت نمی شود.

17. حركت، مطلوب بالذات نمی شود.

18. متحرك با حركت خود تكامل می پذیرد.

19. قانون عمومی جهان طبیعت تحول و تكامل است.

20. جوهر انواع طبیعیه متحرك است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 844
21. اعراض جوهر نیز به تبع آن متحركند.

22. هر پدیده ی جوهری قطعه حركتی است كه از قطعه های قبلی و بعدی خود منفصل نیست.

23. حركتهای دیگر محسوس را «حركت در حركت» باید دانست.

24. غایت حركت جوهری تجرد از ماده است.

25. وجود سكون در جهان وجود نسبی است.

26. حركت به دو معنی است: قطعیّه و توسّطیّه، و هر دو معنی موجودند.

27. زمان، مقدار حركت می باشد.

28. به عدد حركات موجوده ی جهان می توان زمان فرض كرد.

29. زمان ساخته ی وجود جهان طبیعت است و پیش از آن و پس از آن محال است تحقق داشته باشد.

30. در میان اجزاء زمان یك نوع تقدم و تأخر ثابت است.

31. یكی از اسباب سنجش سرعت و بطؤ حركت، زمان است.

ض32. زمان از سنخ خود، اول و آخر ندارد.

33. حركت شش چیز لازم دارد.

34. جهش در حركت به معنی حقیقی محال است و جهش به معنایی كه اخیرا تفسیر می شود موضوعی فلسفی نیست.

35. حركت، تقسیمی نیز از ناحیه ی علت فاعلی خود به حركت نفسانی و حركت طبیعی و حركت قسری دارد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 845
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است