در
کتابخانه
بازدید : 680216تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
مقدمه
Collapse مقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاءمقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاء
Expand مقاله هشتم ضرورت و امكان مقاله هشتم ضرورت و امكان
Expand مقاله ی نهم علّت و معلول مقاله ی نهم علّت و معلول
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این نظریه با این شكل كه با توجه به اعتباریت ماهیات ابراز شده منسوب به عرفاست.

عرفا در نظریات خود براهین و استدلالات عقلانی را كه مورد اعتماد فلاسفه است راهنمای خود قرار نمی دهند و یگانه راهنمای قابل اطمینان را «مكاشفه» و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 510
3. مهیات حقیقیه كه ما آنها را «جلوه های گوناگون واقعیت خارج در ذهن» نامیدیم در عین اینكه نسبت به واقعیت خارج، اعتباری و پندارهای بی اثر هستند

«شهود» می دانند و صحت نظریه های خویش را از همان راه تضمین می كنند و از اینكه آن نظریه ها با قواعد عقلانی وفق ندهد چندان ابائی ندارند زیرا معتقدند كه مرحله ی كشف فوق مرحله ی عقل است و خطاهای عقل را در مرحله ی كشف می توان تصحیح كرد همان طوری كه مرحله ی عقل فوق مرحله ی حس است و ما خطاهای بی حد و حصر حس را با عقل تصحیح می كنیم.

عرفا در نظریه ی وحدت وجود نیز به همان اصول تكیه می كنند و ملتزم نیستند كه با اصول عقلی یا حسی سازگار در آید. لكن گاهی برای الزام و افحام فلاسفه، با اصول و قواعد عقلانی فلسفی نظریه ی فلاسفه را نقض و نظریه ی خویش را تأیید می كنند و احیاناً با طرز استدلال محكمی وارد میدان مبارزه می شوند كه فلاسفه را به زانو در می آورند.

«ما نحن فیه» یكی از آن موارد است و روی همین جهت است كه ما نظریه ی عرفا را در اینجا آوردیم.

استدلال عرفا بر «وحدت وجود» از راه مساوی بودن وجود با وجوب ذاتی و مساوی بودن وجوب ذاتی با وحدت من جمیع الجهات است. در حقیقت استدلال عرفا از دو مقدمه و یك نتیجه تشكیل شده به این ترتیب:

(1). وجود مساوی با وجوب ذاتی است.

(2). وجوب ذاتی مساوی با وحدت من جمیع الجهات است.

نتیجه: پس وجود مساوی با وحدت من جمیع الجهات است.

بلا تردید هر دو مقدمه جالب تأمل و تعمق بسیاری است. راجع به اینكه آیا وجود مساوی با وجوب ذاتی است (مقدمه ی اول) یا نه، در آخر این مقاله اشاره ای شده و در مقاله ی هشتم كه از «ضرورت و امكان» بحث می شود و مخصوصاً در مقدمه ی مفصلی كه برای آن مقاله نوشته شده مشروحا بحث خواهد شد، و راجع به اینكه آیا وجوب ذاتی مساوی با وحدت است (مقدمه ی دوم) یا نه، یعنی اینكه لازمه ی وجوب ذاتی وحدانیت است، در مقاله ی 14 آنجا كه در «توحید واجب الوجود» بحث می كنیم تحقیق خواهد شد.

و عمده چیزی كه استدلال عرفا را ضعیف می كند همانا مطالبی است كه در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 511
نسبت به همدیگر مختلف هستند (چنانكه هر دو مطلب دانسته شد) و این اختلاف و تباین از خارج سرچشمه می گیرد ولی اختلاف خارجی چون اصیل و عین واقعیت خارج می باشد دیگر پنداری و اعتباری نخواهد بود.

مقاله ی هشتم راجع به مساوقت وجود با وجوب ذاتی خواهد آمد؛ و البته در ضمن بیان نظریه های دوم و سوم، راههای اشكالات خاصی كه بر استدلال عرفا وارد است توضیح داده خواهد شد.

یكی از جهاتی كه موجب شده شیخ اشراق به اعتباریت وجود رأی بدهد همان است كه زمینه ی مقدمه ی اول استدلال عرفا را تشكیل می دهد یعنی شیخ اشراق دیده اگر وجود را اصیل و عینی بداند ناچار است كه وجود را مساوی با وجوب ذاتی بداند و چون مساوی بودن وجود با وجوب ذاتی برایش غیر قابل قبول بوده به اعتباریت وجود نظر داده.

ولی حقیقت این است كه «اصالت وجود» مطلبی نیست كه قابل انكار باشد و موضوع مساوی بودن وجود با وجوب ذاتی راه حل دیگری دارد كه در مقدمه ی مقاله ی هشتم مشروحا خواهد آمد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است