می تابد كه در مرحله ی قبل از رسیدن به پنجره حالتی وحدانی و بسیط و یكنواخت دارد و
به واسطه ی پنجره تكثر و تعدد پیدا می كند، با این تفاوت كه در مثال نور نقل و انتقال در
كار است ولی ذهن در حالی كه ملكه ی راسخه در مقام خود پا برجاست در مرتبه ی دیگر با
كثرت و تفصیل متجلّی می شود.
از نظر بوعلی علم ذاتی حق بسیط و اجمالی است، و علم تفصیلی حق صور
تفصیلی همه ی اشیاء است كه به نحوی قائم به ذات حق است و زائد بر ذات اوست. پس
در مرتبه ی ذات حق اشیاء به نحو تفصیل منكشف نمی باشند، انكشاف تفصیلی در مرتبه ی
صور علمیه ی قائم به ذات حق است، همچنانكه در انسان نیز چنین است.
ولی صدر المتألّهین بر مبنای «اصالت وجود» راه دیگری رفته است كه نتیجه اش
این است: اشیاء در مرتبه ی ذات حق انكشاف تفصیلی دارند و این انكشاف تفصیلی
هیچ گونه منافاتی با بساطت ذات حق ندارد. لهذا از نظر متأخران حكمای اسلامی
مشكل علم باری با سر انگشت نیرومند اندیشه ی این مرد بزرگ به نحو احسن حل شده
است.
توضیح كافی بیان مشار الیه نیازمند به شرح و بسط زیادتری است.
خواجه در تجرید به دلیل متكلّمین و دلیل حكمای مشّاء در باب علم اشاره
می كند آنجا كه می گوید:
و الاحكام و التجرد و استناد كل شئ الیه دلائل العلم.
اتقان و استحكام مصنوعات، و هم تجرد ذات حق، و هم معلول بودن همه ی اشیاء، و همه ی
كمالات نسبت به او، دلیل علم باری است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 1045