در
کتابخانه
بازدید : 680292تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از جمله آثار و علائمی كه در خلقت موجودات مشاهده می شود و دلیل بر دخالت نوعی قصد و عمد و تدبیر است «راه یابی» اشیاء است. هر موجودی علاوه بر ارگانیزم و سازمان منظم داخلی، از یك نیروی مرموز برخوردار است كه به موجب آن نیرو راه خود را به سوی آینده می شناسد. به عبارت دیگر اشیاء و موجودات در عین اینكه به حسب ساختمان مادی و جسمانی، كور و نابینا می باشند یك نوع بینش مرموزی آنها را رهبری می كند. این بینش مرموز را در ماوراء ساختمان جسمانی اشیاء باید جستجو كرد. اما اینكه ماهیت این بینش مرموز چیست و چگونه می تواند باشد؟ آیا در درون اشیاء نهفته است و یا صد در صد بیرونی است؟ و یا از قبیل كشش یك نیروی قوی تر است موجودات را به سوی كمال، و به اصطلاح فلاسفه از قبیل تحریك و تأثیر معشوق است در عاشق؟ بحث دامنه داری است، و به هر حال دلیل و مؤید وجود قدرت مدبّری
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 950
است كه بر موجودات سیطره دارد و آنها را تدبیر می نماید.

این دلیل غیر از دلیل نظم است. دلیل نظم مربوط است به تشكیلات و سازمان مادی و جسمانی و به عبارت دیگر ارگانیزم اشیاء. یك دستگاه صنعتی از قبیل اتومبیل یا ساعت یا كارخانه ی پارچه بافی دارای سازمان است، دارای اجزاء و اعضاء و تشكل است، هر جزء از اجزاء آن شهادت می دهد كه برای كاری ساخته شده و قصد و عمدی در ساختمان آن به كار رفته است، اما اتومبیل یا ساعت یا كارخانه ی پارچه بافی و هر واحد صنعتی دیگر از نیروی خاص «راه یابی» بهره مند نیست، یك رابطه ی مرموز میان او و هدف دستگاه وجود ندارد كه به طور خودكار او را در جهت هدف خود هدایت كند، بر خلاف واحدهای طبیعی كه چنین است. اینجا مطلب نیازمند به توضیحی است.

راه یابی اشیاء بر دو نوع است: یك نوع آن لازمه ی جبری سازمان داخلی است؛ یعنی ممكن است سازمان و تشكیلات داخلی یك دستگاه آنچنان منظم باشد كه به طور خودكار راهی را كه باید برود و كاری كه باید بكند انجام دهد. یك دستگاه ساعت آنچنان دقیق ساخته می شود كه كار خود را بدون یك ذره تخلف انجام می دهد. یك سفینه ی فضایی آنچنان دقیق و منظم ساخته می شود كه مسیر خود را بدون انحراف طی می كند و كارهایی كه باید انجام دهد از قبیل عكسبرداری و مخابره دقیقا انجام می دهد.

صنعت امروز بدین سو پیش می رود كه ماشین جای هوش انسان را می گیرد. ماشین حساب دقیقا جمع و تفریق و ضرب و تقسیم می كند. یك اتومبیل مجهز است به دستگاهی كه مجموع مسافتی را كه تا كنون طی كرده و دستگاهی كه سرعت حركت اتومبیل را نشان می دهد و دستگاههایی كه تمام شدن روغن یا بنزین را اعلام می كند. دستگاه رادار از پیش، وقوع خطر را اطلاع می دهد. یك دستگاه ساده ی قطب نما جهت را به طرز صحیح نشان می دهد. این مقدار از راه یابی و كار منظم، از مجموع خواص فیزیكی و شیمیایی اشیاء استفاده و استنتاج می شود و لازمه ی سازمان یافتن مواد و اشیاء و حركات و آثار آنهاست.

بدون شك نتیجه ی سازمان منظم و تشكیلات مرتب و حساب شده، كار منظم و مرتب و حساب شده است. این نوع از راه یابی از گذشته و علیت فاعلی سرچشمه می گیرد یعنی از مجموع اموری كه دارای یك سلسله خواص فیزیكی و شیمیایی می باشند سازمانی به وجود آمده و اجزاء مجموعه به یكدیگر مربوط شده اند و لازمه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 951
قهری و نتیجه ی جبری مواد جمع شده بعلاوه ی خاصیتهایی كه هر كدام دارند و بعلاوه ی نظم و ارتباطی كه میان آنها برقرار شده و آنها را به صورت یك دستگاه در آورده، كار معین و راه پیمایی منظم است.

نوع دیگر از راه یابی كه در اشیاء مشاهده می شود آن چیزی است كه گذشته و علیت فاعلی، یعنی نظم مادی، برای چنین راه یابی كافی نیست. آن نوع از راه یابی حكایت می كند از رابطه ی مرموزی میان شئ و آینده اش و از علیت غائیه یعنی از یك نوع علاقه و توجه به غایت و هدف.

حركات و اعمال یك دستگاه تا آنجا كه مربوط به سازمان مادی شئ است قابل پیش بینی است، یعنی نفس سازمان مادی و تشكیلات داخلی شئ كافی است كه با احاطه به آنها بتوان كارهای آن را پیش بینی كرد، زیرا می توان رابطه ی تألیفی و تركیبی مجموعه موادی كه در یك دستگاه كار گذاشته شده است و عملها و عكس العمل های قهری را به دست آورد، و تا وقتی كه حركات و اعمال یك شئ در حدود عملها و عكس العمل های طبیعی اجزاء شئ است و قابل پیش بینی است، راه یابی شئ نتیجه ی قطعی نظم سازمان اوست و دلیل جداگانه ای به شمار نمی رود.

اما اگر رسید به مرحله ای كه آن شئ كار خاصی نباید انجام دهد، بر سر دو راهی است، در عین حال آن شئ یكی از آن راهها كه او را به هدف می رساند «انتخاب» می كند، اینجاست كه پای هدایت نوع دوم به میان می آید. پس موجبات و مرجّحات راه یابی نوع اول در گذشته و علیت فاعلی شئ نهاده شده است، و موجبات و مرجّحات راه یابی نوع دوم در علیت غائی و آینده ی آن شئ نهاده شده است. در نوع اول، شئ، وجوب و ضرورت خود را از فاعل كسب می كند و در نوع دوم از غایت، هر چند به اعتباری از نظر دقیق فلسفی میان فاعل و غایت انفكاكی نیست.

اكنون ببینیم از چه راه و به چه دلیلی می توانیم ثابت كنیم كه چنین نوع هدایتی در همه ی موجودات و یا برخی از آنها در كار است.

مقدمتاً مطلبی را باید از قرآن كریم استفاده كنیم.

قرآن كریم ظاهراً اول كتابی است كه میان نظم داخلی اشیاء و هدایت و راه یابی آنها تفكیك كرده و آنها را به صورت دو دلیل ذكر كرده است، یعنی تلویحا ثابت كرده است كه راه یابی موجودات تنها معلول نظم و ساختمان مادی و داخلی آنها نیست.

در سوره ی طه آیه ی 50 از زبان موسی نقل می كند:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 952
قال ربّنا الّذی اعطی كلّ شی ء خلقه ثمّ هدی. پروردگار ما آن است كه در پیكر هر موجودی آنچه را كه شایسته است نهاده و سپس او را در راهی كه باید برود هدایت كرده است.
در سوره ی اعلی آیه ی 2 و 3 می فرماید:

الّذی خلق فسوّی و الّذی قدّر فهدی.

آنكه آفرید و سامان داد و آنكه اندازه گیری نمود و سپس هدایت و راهنمایی كرد.
راجع به هدایت جمادات می فرماید:

و اوحی فی كلّ سماء امرها (حم سجده/12) .
و درباره ی نباتات می فرماید:

و النّجم و الشّجر یسجدان (الرحمن/6) .
و درباره ی حیوانات می فرماید:

و اوحی ربّك الی النّحل (نحل/68) .
درباره ی انسان می فرماید:

فالهمها فجورها و تقویها (شمس/8) .
و هم می فرماید:

و اوحینا الیهم فعل الخیرات (انبیاء/73) .
و درباره ی خصوص پیامبران می فرماید:

و ما كان لبشر ان یكلّمه اللّه إلاّ وحیا او من وراء حجاب (شوری/51) .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 953
بالاخص درباره ی خاتم پیامبران می فرماید:

فاوحی الی عبده ما اوحی (نجم/10) .
اكنون ببینیم به چه دلیل و از چه راهی می توانیم چنین هدایتی را در موجودات اثبات كنیم؟ راه اثبات آن، «ابداع و ابتكار» است. هر جا كه نوعی ابتكار دیده می شود دلیل بر وجود هدایت نوع دوم است. لازمه ی جبری ساختمان منظم مادی اشیاء، «كار منظم پیش بینی شده» است ولی ابداع و ابتكار نمی تواند محصول سازمان مادی و حركات پیش بینی شده باشد. ابداع و ابتكار نشانه ی وابستگی به آینده و عدم وابستگی كامل به گذشته است.

یك ماشین حساب ممكن است آنچنان منظم ساخته شود كه عملیات جمع و تفریق و ضرب و تقسیم را دقیقا انجام دهد، یعنی نظم ساختمانی ماشین می تواند چنین خاصیتی را به وجود آورد، اما هرگز یك ماشین حساب قادر به ابداع و ابتكار یك قاعده ی ریاضی نیست. همچنین یك ماشین ترجمه می تواند دقیقا سخنان یا نوشته ی یك نفر را ترجمه كند ولی هرگز نظم دقیق آن ماشین قادر به تصحیح اشتباه گوینده نخواهد بود.

اثبات و نفی چنین هدایتی در جمادات اندكی دشوار است؛ اما در نباتات و حیوانات و انسان، یعنی آنجا كه پای حیات به معنی مصطلح در میان است، دشوار نیست. وارد بحث جمادات نمی شویم، همین قدر می گوییم كه عمومی ترین نیروی حاكم بر اجسام و اجرام جهان نیروی جاذبه است، ولی نیروی جاذبه چیست؟ آیا نیروی جاذبه خاصیت ذاتی جرم است نظیر بعد داشتن و سایر خواص ضروری هندسی كه غیر قابل انفكاك از اجرام و اجسام است، یا اینكه نیرویی است كه به موجودات داده شده و احیاناً ممكن است اجرام از این نظر بمیرند یعنی در حالتی فرو روند كه این خاصیت تنظیم كننده ی حركات آنها از میان برود؟ این مطلبی است كه نفیاً و اثباتاً نمی توان به آن پاسخ داد ولی خود نیوتن ( Newton ) كه مكتشف این قانون است می گوید: من همین قدر می دانم كه رابطه ای میان اجرام هست كه همدیگر را به نسبت خاص [جرم ] و فاصله به سوی یكدیگر می كشند، عجالتا نام آن را «نیروی جاذبه» می گذارم اما حقیقتش چیست، نمی دانم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 954
اما در مورد جانداران: در كار سلولهای حیاتی چند نوع كار ابتكاری دیده می شود كه ساختمان ماشینی آنها برای توجیه آن نوع كارها كافی نیست؛ یا باید معتقد شویم آن سلولها دارای آن قدر عقل و علم و شعور و ادراك اند كه خود انسان به هیچ وجه به پایه ی آنها نرسیده و نخواهد رسید، یعنی باید معتقد شویم آنها فكر می كنند و می فهمند و متأثر می شوند فقط جثّه شان كوچك است، و یا باید معتقد شویم كه یك نیروی مرموز مستقیماً آنها را در كارشان به شكل دیگری غیر از طریق عقل و ادراك رهبری كرده است. در اینكه یك سلول نباتی یا حیوانی مانند انسان دستگاه عقل و اندیشه و تعلیم و تعلم ندارد و از نظامی نظیر نظام انسانی پیروی نمی كند تردیدی نیست. پس باقی می ماند دو راه: یكی اینكه ساختمان ماشینی اشیاء برای هدایت آنها كافی باشد، دیگر اینكه نیروی مرموز هدایت، آنها را رهبری كند.

كارهای خارق العاده ای كه «ابداع و ابتكار» شمرده می شود و ساختمان ماشینی سلولها كافی برای توجیه آنها نیست چند نوع است:

(1). قدرت انطباق با محیط و تغییر دادن طبیعت خود.

(2). تقسیم كار و انتخاب وظیفه.

(3). ابتكار تجدید ساختمان عضو از میان رفته و یا ایجاد عضو جدید مورد نیاز.

(4). اكتشاف نیازمندیهای خود بدون وساطت تعلیم و تعلم.

راجع به قدرت عظیم انطباق سلولها با محیط كه حتی قادر به عوض كردن طبیعت خود می باشند، و همچنین تقسیم كار و انتخاب وظیفه میان سلولها با اینكه همه از یك اصل و ریشه سرچشمه می گیرند قبلاً به طور مختصر بحث شد، اكنون در قسمت سوم و چهارم بحث می كنیم.

نیروی حیات، هزاران نقش زیبا و بدیع بر صفحه ی روزگار به صورت گلها و درختها و پرندگان و چهار پایان و غیره به وجود آورده است. ساختمان سلول اوّلی و عوامل خارجی محیط كافی نیست كه اینهمه نقش و نگار و زیبایی در جهان خلق و ابداع نماید. در كتاب راز آفرینش انسان صفحه ی 59 و 60 می نویسد:

«ماده جز بر طبق قوانین و نظامات خود عملی انجام نمی دهد. ذرات و اتمها تابع قوانین مربوط به قوه ی جاذبه ی زمین، فعل و انفعالات شیمیایی و تأثیر الكتریسیته هستند. ماده از خود قوه ی ابتكار ندارد و فقط حیات است كه هر لحظه نقشهای تازه و موجودات بدیع به عرصه ی ظهور می آورد. بدون حیات، عرصه ی پهناور زمین عبارت از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 955
بیابانی قفر و لم یزرع و دریایی مرده و بی فایده می شد. »
بعلاوه در هر جانداری قدرت تجدید ساختمان پیكر در حدودی وجود دارد. این قدرت در جانداران متفاوت است. در كتاب راز آفرینش انسان صفحه ی 106 می نویسد:

«بسیاری از حیوانات مثل خرچنگ اند كه هر وقت پنجه یا عضوی از آنها بریده شود سلولهای مربوطه فورا فقدان آن عضو را خبر می دهند و در صدد جبران آن بر می آیند. ضمنا به مجرد اینكه عمل تجدید عضو مفقود خاتمه یافت سلولهای مولّد از كار می افتند و مثل آن است كه خود به خود می فهمند كه چه وقت موقع خاتمه ی كار آنها رسیده است؛ اگر یكی از حیوانات اسفنجی را كه در آب شیرین زیست می كند از میان دو نیم كنید هر نیمه ی آن به تنهایی خود را تكمیل می كند و به صورت فرد كامل در می آید. سر یك كرم قرمز خاكی را ببرید سر دیگری را برای خود درست می كند. ما وسائلی در دست داریم كه سلولها را برای معالجه ی بدن به كار بیندازیم اما آیا هرگز این آرزو تحقق خواهد یافت كه جراحان، سلولها را وا دارند دستی تازه یا گوشت و استخوان و ناخن و سلسله اعصابی جدید در بدن به وجود آورند؟ »
اما قسمت چهارم:

در اینجا لازم است به اصطلاح الهامات فطری حیوانات را مطرح كنیم. جانوران معمولاً یك سلسله كارها را انجام می دهند كه به هیچ وجه با آنها سابقه نداشته و آنها را نیاموخته اند. با توجه به اینكه امور آموزشی، چه در انسان و چه در حیوان، به وراثت منتقل نمی شود اهمیت مطلب بیشتر روشن می شود. یكی از آنها غریزه ی لانه و آشیانه است. راز آفرینش انسان صفحه ی 105 می نویسد:

«اگر جوجه ی پرنده ای را از آشیانه خارج كنید و در محیطی دیگر آن را بپرورانید همینكه به مرحله ی رشد و تكامل رسید خود شروع به ساختن لانه به سبك و طریقه ی پدرانش خواهد كرد. »
درباره ی حشره ای به نام «آموفیل» می نویسد كه آن حیوان، كرمی را شكار می كند و به نقطه ای از پشت او نیش می زند، نه آن اندازه كه كرم بمیرد و گوشتش فاسد گردد، بلكه آن اندازه كه بی حس شود و تكان نخورد، سپس در نقطه ی مناسبی از بدن این كرم تخم گذاری می كند، خودش قبل از اینكه بچه ها به دنیا بیایند می میرد، بچه ها از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 956
گوشت تر و تازه ی كرم تغذیه می كنند تا بزرگ می شوند. عجب این است كه فرزندان با آنكه مادر را هرگز ندیده و عمل خارق العاده ی او را مشاهده نكرده اند، پس از آنكه به حد رشد رسیدند، در موقع تخم گذاری عمل مادر را با كمال دقت و بدون اشتباه تكرار می كنند، و چون هرگز نسل پیشین و نسل بعدی این حشره یكدیگر را درك نمی كنند احتمال یاد دادن به هیچ وجه نمی رود.

راز آفرینش انسان صفحه ی 81 درباره ی مار ماهی می نویسد:

«این حیوانات همینكه به مرحله ی رشد رسیدند، در هر رودخانه و بركه در هر گوشه ی عالم باشند به طرف نقطه ای در جنوب جزایر برمودا حركت می كنند و در آنجا در اعماق ژرف اقیانوس تخم می گذارند و در همان جا می میرند. آن عده از مار ماهیها كه از اروپا می آیند هزاران میل مسافت را در دریا می پیمایند تا به این نقطه می رسند. بچه های مار ماهی كه هنگام تولد از هیچ كجای عالم خبری ندارند و فقط خود را در صحرایی بی پایان از آب دیده اند شروع می كنند به مراجعت به موطن اصلی خویش، و پس از عبور از دریاهای بی پایان و غلبه بر طوفانها و امواج و جزر و مدها، دوباره به همان رودخانه یا بركه ای كه والدین آنها از آنجا آمده اند بر می گردند به طوری كه همه ی انهار و دریاچه های جهان همیشه پر از مار ماهی است. این مار ماهیهای جوان پس از آنكه با زحمات و مشقات فراوان خود را به موطن اصلی رساندند در آنجا نشو و نما می كنند و چون به سن رشد رسیدند بر طبق همان قوانین مرموز و لا ینحل به نزدیكی جزایر برمودا بر می گردند و این دور و تسلسل را از سر می گیرند. این حس جهت یابی و بازگشت به موطن اصلی از كجا سرچشمه گرفته است؟ هرگز تا كنون هیچ مار ماهی از سواحل امریكا در آبهای اروپا دیده نشده و هیچ مار ماهی اروپایی هم در سواحل امریكا شكار نشده است. برای اینكه مار ماهی اروپایی وقت كافی برای رسیدن به جزایر برمودا و پیمودن عرصه ی دریاها را داشته باشد دوره ی رشد آن را به یك سال و گاهی هم بیشتر بالا برده است. »
درباره ی زنبور عسل، مورچه، موریانه كتابها نوشته شده و باید مطالعه شود تا عجایب و شگفتیها در مورد هدایت و راه یابی عجیب این حشرات روشن شود. ما برای پرهیز از اطاله ی بیشتر از ذكر نمونه هایی از زندگی این جانداران خود داری می كنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 957
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است