در
کتابخانه
بازدید : 680356تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
می گویند خداشناسی، فطری هر آدمی است یعنی هر آدمی به مقتضای خلقت و ساختمان اصلی روحی خود خدا را می شناسد بدون اینكه نیازی به اكتساب و تحصیل علوم مقدماتی داشته باشد.

لازم است در اینجا توضیحی داده شود:

برخی از مدعیان فطری بودن خداشناسی مقصودشان از این مطلب فطرت عقل است، می گویند انسان به حكم عقل فطری بدون اینكه نیازی به تحصیل مقدمات استدلالی داشته باشد، به وجود خداوند پی می برد. توجه به نظام هستی و مقهوریّت و مربوبیّت موجودات، خود به خود و بدون اینكه انسان بخواهد استدلال كند، اعتقاد به وجود مدبّر و قاهر را در انسان به وجود می آورد همچنانكه در همه ی فطریاتی كه در اصطلاح منطق «فطریّات» نامیده می شوند مطلب از این قرار است.

ولی مقصود ما از عنوان بالا فطرت عقل نیست، مقصود ما فطرت دل است. فطرت دل یعنی انسان به حسب ساختمان خاص روحی خود متمایل و خواهان خدا آفریده شده است. در انسان خداجویی و خداخواهی و خداپرستی به صورت یك غریزه نهاده شده است همچنانكه غریزه ی جستجوی مادر در طبیعت كودك نهاده شده است.

این غریزه به صورت غیر مستشعر در كودك وجود دارد. او مادر را می خواهد و جستجو می كند بدون آنكه خود بداند و بفهمد كه چنین خواهش و میلی در او وجود دارد و بدون آنكه در سطح شعور ظاهرش انعكاسی از این میل و خواهش وجود داشته باشد. مولوی عیناً همین تشبیه را آورده است آنجا كه می گوید:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 935
همچو میل كودكان با مادران
سرّ میل خود نداند در لبان
همچو میل مفرط هر نو مرید
سوی آن پیر جوانبخت مجید
جزء عقل این از آن عقل كل است
جنبش این سایه زان شاخ گل است
سایه اش فانی شود آخر در او
پس بداند سرّ میل و جستجو
دیگری می گوید:

چندین هزار ذرّه سراسیمه می دوند
در آفتاب و غافل از آن كافتاب چیست
غریزه ی خداخواهی و خداجویی نوعی جاذبه ی معنوی است میان كانون دل و احساسات انسان از یك طرف و كانون هستی یعنی مبدأ اعلی و كمال مطلق از طرف دیگر؛ نظیر جذب و انجذابی كه میان اجرام و اجسام، موجود است. انسان بدون آنكه خود بداند، تحت تأثیر این نیروی مرموز هست. گویی غیر این «من» یك «من» دیگر نیز در وجود او مستتر است و او از خود نوایی و آوازی دارد. به قول نظیری نیشابوری:

غیر من در پس این پرده سخن سازی هست
راز در دل نتوان داشت كه غمّازی هست
بلبلان! گل ز گلستان به شبستان آرید
كه در این كنج قفس زمزمه پردازی هست
تو مپندار كه این قصه به خود می گویم
گوش نزدیك لبم آر كه آوازی هست
حافظ می گوید:

در اندرون من خسته دل ندانم كیست
كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دانشمندان روان شناس و روانكاو در قرن اخیر به این حقیقت پی برده اند كه انسان در ماوراء شعور ظاهر خویش شعوری مخفی دارد. گویی در پس این «من» ظاهر «من» پشت پرده ای وجود دارد، چیزی كه هست برخی از این دانشمندان چنین فرض
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 936
كرده اند كه عناصر «من» پنهان همه از شعور ظاهر به باطن گریخته و تغییر شكل داده اند، ولی برخی دیگر به اصالت شعور باطن ایمان و اعتراف دارند، شعور اخلاقی، شعور هنری، شعور علمی، همچنین شعور مذهبی روان انسان را اصیل و ناشی از سرشت او می دانند.

آن نقطه ی اصلی كه راه اهل عرفان را از راه فلاسفه جدا می كند همین جاست. عرفا از آنجا كه به نیروی عشق فطری ایمان و اعتقاد دارند در تقویت این نیرو می كوشند، معتقدند كه كانون احساسات عالی الهی قلبی را باید تقویت كرد و موانع رشد و توسعه ی آن را باید از میان برد و به اصطلاح باید قلب را تصفیه كرد و آنگاه با مركب نیرومند و راهوار و سبكبال عشق به سوی خدا پرواز نمود. اما فلاسفه و متكلمین از راه عقل و فكر و استدلال می خواهند شاهد مقصود و گمشده و مطلوب خود را كشف كنند. عارف می خواهد پرواز كند و نزدیك شود، فیلسوف می خواهد سر به جیب تفكر فرو برد و بیندیشد. عارف می خواهد ببیند و فیلسوف می خواهد بداند.

عبادات در شرع مقدس برای پرورش این حس است و لااقل یكی از فلسفه های عبادات این است.

امروز دانشمندان زیادی هستند كه به وجود چنین احساس و شور و عشق و جنبشی در عمق روح آدمی كه او را به خدای لایزال پیوند می دهد ایمان دارند.

ما اگر بخواهیم بدانیم آیا چنین احساسی در آدمی هست، دو راه در پیش داریم: یكی آنكه خودمان شخصا و عملاً دست به آزمایش در وجود خودمان و دیگران بزنیم، دیگر اینكه ببینیم دانشمندانی كه سالهای دراز در زمینه ی روان آدمیان از جنبه ی مسائل معنوی مطالعاتی داشته اند چه نظر داده اند. قدمای ما از طرق استدلالی و اشراقی وجود چنین عشقی را در سراسر موجودات و از آن جمله انسان اثبات می كردند، و علمای امروز تجربیات روانی را دلیل بر این مطلب می گیرند.

از جمله ی این دانشمندان، دانشمند معروف الكسیس كارل ( alexie carrel ) صاحب كتاب انسان موجود ناشناخته است. وی درباره ی دعا می گوید:

«دعا پرواز روح است به سوی خدا. » [1]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 937
و هم او می گوید:

«گفته اند كه در عمق وجدان شعله ای فروزان است، انسان خود را آنچنانكه هست می بیند، از خودخواهی اش، حرصش، گمراهیها و كج فكری هایش و از غرور و نخوتش پرده برمی دارد، برای انجام تكلیف اخلاقی رام می شود، برای كسب خضوع فكری اقدام می كند؛ در همین هنگام سلطنت پرجلال آمرزش در برابر او پدیدار می گردد. » [2]
از جمله ی این دانشمندان ویلیام جیمز است. وی می گوید:

«هر قدر انگیزه و محرك میلهای ما از عالم طبیعت سرچشمه گرفته باشد غالب میلهای ما و آرزوهای ما از عالم ماوراء طبیعت سرچشمه گرفته، چرا كه غالب آنها با حسابهای مادی و عقلانی جور در نمی آید. » [3]
هم او می گوید:

«من به خوبی می پذیرم كه سرچشمه ی زندگی مذهبی دل است، و قبول هم دارم كه فرمولها و دستورالعمل های فلسفی مانند مطلب ترجمه شده ای است كه اصل آن به زبان دیگری باشد. » [4]
هم او می گوید:

«عموما معتقدند كه ایمان خود را بر پایه های فلسفی محكم ساخته اند و حال آنكه مبنای فلسفی بر روی ایمان قرار دارد. »
پاسكال ( pascal ) كه به قول مرحوم فروغی «محبت را برتر از عقل می داند و بنیاد علم و اعتقاد را بر اشراق قلبی قرار می دهد» می گوید:

«به وجود خدا دل گواهی می دهد نه عقل، و ایمان از این راه به دست می آید. »
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 938
و هم او می گوید:

«دل دلائلی دارد كه عقل را به آن دسترس نیست. » [5]
برگسون ( bergson ) نیز به نقل مرحوم فروغی معتقد است به دو نوع دیانت و دو نوع اخلاق، و برای هر یك از دو نوع، مبدأ و سرچشمه ی خاص قائل است: سافل و عالی. مبدأ سافل، صلاح هیئت اجتماعیه است و مبدأ عالی، فیضی است كه از عالم بالا می رسد. درباره ی آن نوع دیانت كه از مبدأ عالی سرچشمه می گیرد می گوید:

«آن همان مایه ی دانشی است كه در جانوران، غریزه و در انسان، عقل را به وجود می آورد. از آن مایه ی دانش در انسان قوه ی اشراقی به ودیعه گذاشته شده كه در عموم به حال ضعف و ابهام و محو است، ولی ممكن است كه قوّت و كمال یابد، تا آنجا كه شخص متوجه شود كه آن اصل اصیل در او نفوذ دارد مانند آتشی كه در آهن نفوذ و آن را سرخ می كند. به عبارت دیگر اتصال خود را به مبدأ در می یابد و آتش عشق در او افروخته می شود، هم تزلزل خاطری كه از عقل در انسان رخ كرده مبدل به اطمینان می گردد، هم علاقه اش از جزئیات سلب شده به طور كلی به حیات تعلق می گیرد: عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست. » [6]
یكی از دانشمندان روان شناس معاصر كه به اصالت حس دینی در عمق وجدان بشر معتقد است یونگ ( yung ) شاگرد معروف و مبرّز فروید ( freud ) است. وی نظریه ی استاد خویش را مبنی بر اینكه احساس مذهبی یك احساس مادی عقب رانده شده ی تغییر شكل داده ای است، رد كرد و معتقد به اصالت این حس گردید. میان او و استاد در این زمینه نامه ها مبادله شده است كه در برخی كتب مسطور است.

اینشتاین ( einstein ) دانشمند معروف عصر ما بیان جالبی در این زمینه دارد. وی در مقاله ای كه از او تحت عنوان «مذهب و علوم» نقل شده بحثی در این زمینه می كند و پس از اینكه مدعی می شود محرك مذهبی در همه ی مردم یكسان نیست و از بعضی كتب مذهبی مانند تورات و انجیل از لحاظ طرز معرفی خدا انتقاد می كند می گوید:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 939
«یك عقیده و مذهب ثالث بدون استثنا در بین همه وجود دارد گر چه با شكل خالص یكدست در هیچكدام یافت نمی شود. من آن را احساس مذهبی آفرینش یا وجود می دانم. بسیار مشكل است این احساس را برای كسی كه كاملا فاقد آن است توضیح دهم به خصوص كه در اینجا دیگر بحثی از آن خدا كه به اشكال مختلف تظاهر می كند نیست. در این مذهب فرد كوچكی آمال و هدفهای بشر و عظمت و جلالی كه در ماورای امور و پدیده ها در طبیعت و افكار تظاهر می نماید، حس می كند. او وجود خود را یك نوع زندان می پندارد چنانكه می خواهد از قفس تن پرواز كند و تمام هستی را یكباره به عنوان حقیقت واحد دریابد. » [7]
در قرآن مجید و آثار قطعی پیشوایان بزرگ اسلام دلایل زیادی هست بر اینكه مسأله ی فطری بودن دین و توجه به خدا سخت مورد توجه بوده است. ظاهراً قرآن كریم اولین كتابی است كه این مسأله را طرح كرده است و اكنون پس از چهارده قرن می بینیم دانش بشری آن را تأیید می كند.

نظر به اینكه توضیح و تفسیر این آیات خصوصاً با توجه به كلماتی كه از رسول اكرم و خاندان پاكش در توضیح و شرح آن آیات رسیده دامنه ی سخن را زیاد بسط می دهد و از حوصله ی این كتاب خارج است، ما در اینجا تنها به نقل برخی آیات و دو سه جمله از پیشوایان دین اكتفا می كنیم و می گذریم:

(1). فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اَللّهِ اَلَّتِی فَطَرَ اَلنّاسَ عَلَیْها(روم/30) .

(2). أَ فَغَیْرَ دِینِ اَللّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ (آل عمران/83) .

(3). اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اَللّهِ، أَلا بِذِكْرِ اَللّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ (رعد/28) .

(4). وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْكاً(طه/124) .

(5). فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ(غاشیه/21) .

(6). سَبَّحَ لِلّهِ ما فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ (حدید، حشر، صف/1) .

(7). وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلی (اعراف/172) .

(8). وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ (بقره/165) .

مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 940
9. فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذكّروهم منسیّ نعمته و یحتجّوا علیهم بالتّبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول (نهج البلاغه، خطبه ی اول) .

10. ابتدع بقدرته الخلق ابتداعا، و اخترعهم علی مشیّته اختراعا، ثمّ سلك بهم فی طریق ارادته و بعثهم فی سبیل محبّته (صحیفه ی سجّادیّه، دعای اول) .

بحث در دلالت هر یك از این آیات و كلمات بر مدعای ما طولانی است، از مطالعه ی تفاسیر این آیات و شروح این كلمات مطلب روشن می شود.


[1] رساله ی نیایش ترجمه ی علی شریعتی.
[2] رساله ی نیایش ترجمه ی علی شریعتی.
[3] كتاب دین و روان ترجمه ی مهدی قائنی.
[4] همان مدرك.
[5] سیر حكمت در اروپا ج /2ص 14.
[6] سیر حكمت در اروپا ج /3ص 321.
[7] رجوع شود به رساله ی دنیایی كه من می شناسم ص 53.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است