در
کتابخانه
بازدید : 679618تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
مقدمه
Collapse مقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاءمقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاء
Expand مقاله هشتم ضرورت و امكان مقاله هشتم ضرورت و امكان
Expand مقاله ی نهم علّت و معلول مقاله ی نهم علّت و معلول
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مبحث مورد نظر این مقاله مبحث واقعیت و هستی و به عبارت دیگر مبحث «وجود» است و شامل یك رشته مسائل است كه در فلسفه به نام «مسائل وجود» شناخته می شود.

انسان در فلسفه پیش از هر لغت و مفهومی با لغت و مفهوم «وجود» برخورد می كند و علت این امر این است كه «وجود» یا «موجود» به عنوان موضوع فلسفه شناخته می شود (رجوع شود به مقاله ی 1) و همین جهت موجب شده كه فلسفه رسما به صورت فنی مستقل درآید و از سایر فنون كه اصطلاحا همگی تحت عنوان «علم» و هر یك با نام مخصوص خوانده می شود تمایز پیدا كند و بدیهی است كه در هر فنی انسان پیش از هر چیز با مفهوم موضوع آن فن سر و كار پیدا می كند. ما فلسفه را می توانیم به نام «علم وجود» بخوانیم در مقابل علم اعداد و علم مقادیر و علم النفس و علم الحیوان و علم المعادن و. . . یعنی همان طوری كه سایر محصولات اندیشه ی بشری هر یك متعلق به یك شی ء معین است فلسفه نیز متعلق به یك معنا و مفهوم متمایزی است كه همانا مفهوم «وجود» یا «موجود» است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 466
لازم است قبلاً ذهن خواننده ی محترم را متوجه این نكته سازیم كه مبحث مورد نظر این مقاله كه شامل یك رشته مسائل به نام «مسائل وجود» است فصلی است كه حكمای اسلامی در دوره های اخیر در فلسفه باز كرده اند و با اهتمام زیاد به بحث و تحقیق در اطراف مسائل آن پرداخته اند و این طبقه از حكما این مبحث را اساسی ترین مباحث فلسفه به شمار آورده اند زیرا به عقیده ی آنها اصول و قواعد اصلی فلسفه كه به منزله ی «مفتاح حل» سایر مسائل فلسفی است در اینجا به دست می آید و در سایر مباحث با داشتن این مفتاحها می توان توفیق حاصل كرد و نتایج قطعی به دست آورد.

البته بحث در «وجود» سابقه ی ممتد و طولانی دارد و همه ی مكاتب فلسفی یونان قدیم هر یك طبق سبك خویش در وجود بحث كرده اند و علت اینكه ارسطو در دائرة المعارف خود یك قسمت را كه بعدها به نام «متافیزیك» یا «فلسفه ی اولی» یا «علم اعلی» معروف شد مجزا كرد و به یك رشته مسائل معین اختصاص داد همین بود كه این مسائل بر محور وجود می چرخد و بحث از وجود است در مقابل سایر قسمتها كه هر یك از آنها بحث از موضوع خاص دیگری است.

ارسطو در مقاله ی جیم رساله ی ما بعدالطبیعه كه به «كتاب حروف» معروف است تصریح می كند كه مباحث این قسمت در خور هیچیك از علوم طبیعی یا ریاضی نیست زیرا موضوع بحث این قسمت یك معنایی است اعم از موضوعات طبیعی و ریاضی و غیره.

مترجمین عربی، آن معنای اعم را در ترجمه ی كتاب الحروف به كلمه ی «هویّت» ترجمه كرده اند و بعدها حكمای اسلامی به جای كلمه ی «هویت» كلمه ی «موجودات» را استعمال كرده اند و شاید اول كسی كه با این تعبیر مطلب را ادا كرده است ابو نصر فارابی در رسالات خویش است. به هر حال دانشمندان شرق و غرب این معنی را به طور مسلّم منتسب به ارسطو می دانند كه فلسفه ی اولی و علم كلی كه شامل كلی ترین مسائل است بحث از وجود و موجود است و موضوع آن «وجود مطلق» است. علیهذا بحث در وجود سابقه ی ممتد و طولانی دارد بلكه اساساً فلسفه ی اولی بحث از وجود است.

ولی مسائلی كه در فلسفه ی اسلامی به نام «مسائل وجود» خوانده می شود و در یك فصل علیحده جا داده می شود و این مقاله به طور جداگانه به آنها اختصاص داده شده یك عده مسائل مخصوصی است كه تا آنجا كه ما جستجو كرده و اطلاعاتی به دست
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 467
آورده ایم به تدریج وارد فلسفه ی اسلامی شده و نظر صاحبنظران را جلب كرده تا آنكه به صورت جدی ترین و اساسی ترین مسائل فلسفی در آمده به طوری كه یكباره سرنوشت فلسفه را در دست گرفته است.

این مسائل بیش از آن مقدار كه با منابع یونانی و غیر یونانی ارتباط داشته باشد از طرفی از آراء و نظریات متكلمین و از طرف دیگر از عقاید و افكار عرفا سرچشمه گرفته و البته این مسائل در نزد متكلمین یا عرفا حالت بسیط تر و ساده تری داشته و بعلاوه با روش صحیح عقلانی فلسفی تجزیه و تحلیل نمی شده و بعداً كه وارد فلسفه شده مورد تجزیه و تحلیلهای حكیمانه ی حكما واقع شده و صورت فلسفی به خود گرفته و نضج و كمال یافته تا آنكه در قرون اخیره به این صورتی كه امروز هست در آمده. ما در همین مقاله پس از آنكه خود این مسائل را توضیح و تشریح كردیم به كیفیت سیر این مسائل در میان متكلمین و در میان عرفا و سپس ورود آنها در فلسفه و تحولاتی كه در فلسفه راجع به این مسائل رخ داده تا حدی كه متناسب با وضع این كتاب است اشاره می كنیم و مفتاحی به دست خواننده ی محترم می دهیم.

علت اینكه در فلسفه ی جدید اروپایی این مسائل به صورتی كه مفهوم حكمای مشرق زمین است مورد توجه واقع نشده و اگر احیانا مسائلی به این اسماء نام برده می شود صرفاً جنبه ی اشتراك در لفظ و اسم دارد ولی از لحاظ معنا و مفهوم به كلی متباین است (مثل اصالت وجود در اصطلاح قدیم و جدید) این است كه رابطه فلسفه ی اروپایی با فلسفه ی اسلامی از منابع ده قرن پیش یا اندكی پیشتر یا بعدتر سرچشمه می گیرد و در ده قرن پیش این مسائل به این صورت و كیفیت وجود نداشته است.

خواننده ی محترم اگر با كتب علمی آشنایی كامل داشته باشد می داند كه در قدیم معمول چنین بود كه برای هر علمی مقدمه ای وضع می كردند و در آن مقدمه سه مطلب را بیان می كردند و آنها عبارت بود از بیان موضوع آن علم و تعریف آن و فایده ی آن، و احیانا امور دیگری نیز اضافه می شد. این عمل در تمام علوم و فنون از فلسفه و غیره جریان داشت و در مقدمه فلسفه (علم كلی و فلسفه اعلی به اصطلاح آن زمان) و احیانا در كتب منطق (مانند منطق الشفا) چند مطلب دیگر اضافه می شد كه عبارت بود از:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 468
تقسیمات علوم، تمایز علوم، موضوع علم چیست؟ و بعضی مطالب دیگر.

دانشمندان همواره متوجه بودند كه مقدمه ی هر علمی- یعنی بیان موضوع و تعریف و فایده ی آن علم- جزء آن علم نمی تواند قرار بگیرد و همچنین تقسیمات علوم جزء فلسفه یا منطق نیست و سرّ این مطلب واضح و روشن است و در ضمن بیانات آینده روشن تر خواهد شد.

ولی فن مستقلی كه متكفل بیان همه ی این امور باشد و آنچه به عنوان مقدمه در آغاز هر علم بیان می شود بیان كند در قدیم موجود نبود.

از جمله قدمهای مفیدی كه دانشمندان جدید در عالم فلسفه و منطق برداشتند این بود كه فن مستقلی به وجود آوردند كه متكفل همه ی این جهات است و در آن فن علاوه بر اموری كه در بالا ذكر شد قسمتهای مفید و مهم دیگری علاوه شد از قبیل بیان «اصول متعارفه» و «اصول موضوعه» ای كه در هر علمی به كار برده می شود و روش و اسلوب فكری كه در هر یك از علوم باید از آن استفاده شود تا در آن علم پیشروی حاصل شود.

قسمت اخیر- یعنی بیان اختلاف علوم از لحاظ روش و اسلوب فكری و تعیین اینكه در فلان علم از چه روش و اسلوبی باید استفاده كرد تا به نتیجه ی مطلوب رسید- مهمترین تنبه و توجهی است كه این دانشمندان در این زمینه پیدا كرده اند و به عقیده ی این دانشمندان از آن روزی كه روشهای علوم شناخته شد راه پیشروی و تكامل باز شد و علت اصلی ركود و توقف علم در قدیم همانا نشناختن «متد» و طرز تفكر صحیحی است كه در هر علم لازم است، مثل آنكه در مواردی كه باید از طرز تفكر تجربی استفاده شود با طرز تعقلی و استنتاجی می خواسته اند به نتیجه برسند.

به هر حال این قسمت به قدری توسعه پیدا كرد كه سایر قسمتها را تحت الشعاع قرار داد و با الحاق سایر قسمتها كه در بالا اشاره شد علم جدیدی به وجود آمد كه همه به نام «روش شناسی» یا «متدولوژی» خوانده می شود. به عقیده ی این دانشمندان فایده ی شناختن روشهای علوم از لحاظ صحیح فكر كردن كه غایت و نتیجه ی منطق است از منطق ارسطو كه بیشتر متوجه اشكال و صور و هیأت و ترتیب افكار و معقولات است به درجاتی بیشتر است و از این رو دانشمندان منطق را به دو قسمت تقسیم كرده اند:

«منطق صوری» كه همان منطق ارسطویی است، و «متدولوژی» كه متضمن تقسیمات علوم و تعریفات و موضوعات و فوائد و روشها و اصول متعارفه و موضوعه ی آنهاست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 469
بدیهی است كه استقصای بحث در آنچه امروز به صورت فنی مستقل و دامنه دار درآمده ربطی به مباحث مورد نیاز ما كه در این سلسله مقالات فلسفی طرح شده ندارد ولی آنچه از آن قسمتها كه تماسی با فلسفه دارد و به طوری است كه ممكن است اگر ما نظریه ی خود را درباره ی آنها بیان نكنیم در ذهن خواننده ی محترم شبهات و اشكالاتی باقی بگذارد ناچاریم بیان كنیم خصوصاً آنكه بعضی از قسمتها كه در همین مقدمه خواهد آمد تا آنجا كه ما اطلاع داریم در اطراف آنها تاكنون تحقیقی نشده است.

در مقاله ی 1 تعریف فلسفه و موضوع و فایده ی آن بیان شد و در مقاله ی 5 درباره ی صحت روش تعقلی كه مورد استفاده ی فلسفه است بحث شد. در مقدمه ی این مقاله به مناسبت اینكه همان طوری كه قبلاً اشاره شد مسائل مطروحه ی این مقاله پایه و اساس سایر مسائل فلسفی است و از لحاظ صناعی به منزله ی آغاز فلسفه محسوب می شود، به سایر قسمتهای لازم می پردازیم كه شامل مطالب ذیل است:

(1). تمایز علوم.

(2). موضوع چیست؟ (3). نقطه های اتكاء مسائل علوم یا مبادی تصوریه و تصدیقیه.

(4). نقطه های اتكاء فلسفه یا مبادی فلسفی.

(5). اسلوب و روش فكر در فلسفه.

(6). منشأ اختلاف علوم از لحاظ اصول متعارفه و موضوعه و اسلوب و روش.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است