انتزاع: انتزاع در اصطلاح فلسفه و روانشناسی معمولاً به یك عمل خاص ذهنی
گفته می شود كه آن را «تجرید» نیز می توان نامید، به این نحو كه ذهن پس از آنكه چند
چیز مشابه را درك كرد آنها را با یكدیگر مقایسه می نماید و صفات مختص هر یك را از
صفت مشترك آنها تمیز می دهد و از آن صفت مشترك یك مفهوم كلی می سازد كه بر
همه ی آن افراد كثیره صدق می كند. در این هنگام گفته می شود كه این مفهوم كلی از این
افراد انتزاع شده است، مثل مفهوم انسان كه از زید و عمرو و غیره انتزاع شده است.
در اصطلاحات فلسفی كلمه ی «انتزاع» در موارد دیگر نیز استعمال می شود.
در اینجا منظور از این تعبیر صرفاً این است كه فلسفه بر اساس یك مسأله ی علمی
استدلال فلسفی می كند و نتیجه ی فلسفی می گیرد و به اصطلاح یك مسأله ی علمی را
صغرای قیاس فلسفی خود قرار می دهد (نه كبری) و از روی اصول كلی خود یك
نتیجه ی فلسفی استنتاج می كند.
پس معلوم شد در عین اینكه فلسفه غیر از علم است، بین ایندو رابطه ی خاصی
برقرار است كه هم علم از فلسفه استفاده می كند و هم فلسفه از علم. در ضمن مقالات
آینده خواهد آمد كه نیازمندی علوم به فلسفه منحصر به این جهت كه گفته شد نیست،
بلكه جمیع قوانین كلی علمی قانون بودن و قطعی بودنشان متوقف به یك سلسله اصول
كلی است كه فقط فلسفه می تواند عهده دار صحت آن اصول باشد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 67
. علوم حقیقی اصطلاحاً در مقابل علوم اعتباری گفته می شود و علوم اعتباری
همانهاست كه سابقین «علوم عملی» می نامیدند مانند علم اخلاق و غیره.
. اگر سراسر كتب ماتریالیسم دیالكتیك را با دقت بررسی نمایید خواهید دید تمام
مسائل آن یك نوع استنباطات نظری است كه دانشمندان ماتریالیست خواسته اند از
نظریات علمی و فرضیه های علمی بنمایند.
در فصلهای آینده اصول فلسفی و منطقی ماتریالیسم دیالكتیك با جوابهای آنها
یكایك دقیقاً بیان خواهد شد و روشن خواهد شد كه آن اصول چگونه به طور غلط از
نظریات و فرضیه های علمی استنباط شده است.
. برای به دست آوردن معنای حقیقی تكامل علوم و فلسفه و اینكه چه قسم از تكامل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 68