در
کتابخانه
بازدید : 680048تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Expand مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Collapse مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از بیانی كه در بالا راجع به دائمی بودن حقایق كردیم پاسخ این سؤال نیز روشن می شود.

در بالا گفتیم اگر یك مفهوم ذهنی با واقعیتی از واقعیتها منطبق بود همیشه با همان واقع خود منطبق است و اگر منطبق نبود هیچ وقت منطبق نیست و بعبارة اخری اگر راست بود همیشه راست است و اگر دروغ بود همیشه دروغ است. محال و ممتنع است یك مفهوم ذهنی كه از یك واقعیت خاص حكایت می كند نسبت به همان واقعیت در یك زمان راست باشد و در یك زمان دروغ.

حالا می خواهیم بدانیم یك مفهوم و به اصطلاح منطق یك «قضیه» اگر راست و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 167
صحیح و حقیقت بود آیا ممكن است به تدریج راست تر و صحیح تر و حقیقت تر بشود و به اصطلاح درجه ی حقیقی بودنش بالا برود یا خیر؟ اگر ما در این مسأله مفهوم فلسفی آن را (تغییر تكاملی) در نظر بگیریم و از مسامحاتی كه دانشمندان در تعبیرات خود در بیان تكامل علوم نموده اند و منظور خود را به عنوان «تكامل حقیقت» ادا كرده اند (البته مفهوم فلسفی آن منظور نبوده است) صرف نظر كنیم پاسخ این سؤال خیلی ساده است.

این گونه تعبیرات مسامحی دانشمندان برای بعضی تولید اشتباه كرده است و به ماتریالیستها فرصتی داده است كه تحریفات و مغلطه هایی به وجود آورند.

شما هر یك از حقایق را كه در نظر بگیرید خواه جزئی، خواه كلی، خواه مربوط به امور مادی، خواه غیر مادی، خواهید دید همیشه و در همه ی زمانها به یك نحو و به یك منوال صادق است و اساساً معنا ندارد كه به تدریج صادق تر شود.

مثلاً یك حقیقت تاریخی را در نظر می گیریم و می گوییم «ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد شاگرد افلاطون بوده است» یا یك حقیقت طبیعی را و می گوییم «فلزات در اثر حرارت منبسط می شوند» و یا یك حقیقت ریاضی را و می گوییم «سه زاویه مثلث مساوی است با دو قائمه» و یا یك حقیقت فلسفی را و می گوییم «دور و تسلسل باطل است» آیا ممكن است به تدریج در اثر تكامل علوم و یا هر چیز دیگر این حقایق صحیح تر و صادق تر بشوند و درجه ی حقیقی بودن آنها بالاتر برود؟ البته نه.

یك چیز دیگر ممكن است و آن اینكه اطلاعات ما نسبت به هر یك از موضوعات بالا توسعه پیدا كند و بر معلومات ما افزوده شود؛ مثلاً ابتدا اطلاع ما راجع به روابط ارسطو و افلاطون بیش از اینكه ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد شاگرد افلاطون بوده نبود ولی كم كم در اثر تحقیقات تاریخی اطلاعات ما توسعه پیدا كرد و روابط بیشتری را كشف كردیم و معلوم شد كه «ارسطو از سن هجده سالگی به درس افلاطون حاضر شده، و تا بیست سال ادامه داده، و این شاگردی در شهر آتن بوده، و ارسطو در باغ معروف آكادمیا1كه تقریباً در یك كیلومتری شهر بوده به درس افلاطون حاضر می شده و افلاطون او را «عقل مدرسه» لقب داده بود» یعنی علاوه بر حقیقت اول یك سلسله حقایق دیگر در ذهن ما وارد شد نه اینكه حقیقت اول كمال یافت و درجه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 168
حقیقی بودنش بالا رفت.

و همچنین ممكن است در اثر پیشرفت فیزیك یك سلسله خواص دیگری از فلزات در حین حرارت كشف كنیم و در اثر ترقی ریاضیات احكام دیگری راجع به مثلثات به دست آوریم و در اثر پیشرفت فلسفه انواع و اقسام دور و تسلسل را بشناسیم، ولی هیچیك از اینها ربطی به تكامل حقیقت به مفهوم فلسفی آن ندارد؛ یعنی نه این است كه آن حقیقت اول كه پیش ما بود رشد و كمال یافته و به تدریج حقیقت تر و صحیح تر و صادق تر شده و درجه ی حقیقی بودنش بالا رفته بلكه فقط در اثر كاوشهای علمی، یك عده حقایق دیگری مربوط به آن موضوع در ذهن ما حاصل شده است.

حالا ببینیم منظور دانشمندان از تكامل علوم یا تكامل حقیقت چیست؟ دانشمندان هر وقت دم از تكامل حقیقت بزنند مفهوم فلسفی آن منظور نیست بلكه یكی از دو معنی را در نظر گرفته اند:

الف. همین معنا كه در بالا اشاره شد (توسعه ی تدریجی معلومات) .

تردیدی نیست كه علوم رو به توسعه و افزایش است و تحقیقات دانشمندان هر روز فصل جدیدی در هر یك از علوم باز می كند و یا علم جدیدی را در صحنه ی علوم وارد می كند. از روز اول نه هیچیك از علوم و نه فلسفه به این توسعه كه امروز هست نبوده بلكه به تدریج كه از عمر تمدن بشر گذشته در اثر كوششهای دانشمندان بر عده ی مسائل آنها افزوده شده است و بعداً نیز افزوده خواهد شد.

گمان نمی رود در تمام جهان یك دانشمند پیدا شود كه منكر این مطلب باشد.

البته این نوع از تكامل كه می بایستی آن را «توسعه ی تدریجی» و یا «تكامل عرضی» نامید در فلسفه و جمیع شعب علوم جاری است و ربطی به تكامل حقیقت به مفهوم فلسفی آن كه ماتریالیستها دست آویز قرار داده اند ندارد.

ب. علوم تجربی یك نوع تحول و تكامل مخصوص به خود پیدا می كند كه می توان آن را «تكامل طولی» نامید، به این معنی كه این علوم فقط روی فرضیه و تئوری كار می كنند و به حسب سنخ موضوعات خود نمی توانند مانند ریاضیات و فلسفه متكی به اصول برهانی یقینی باشند و چون دلیل و گواهی بر صحت این فرضیه ها جز انطباق با تجارب و نتیجه ی عملی دادن نیست و انطباق با تجربه و نتیجه ی عملی دادن دلیل بر حقیقی بودن و یقینی بودن نمی شود و جنبه ی احتمالی آن فرضیه ها را از بین نمی برد و از طرفی راه دیگری برای به دست آوردن صحت این فرضیه ها در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 169
دست نیست ناچار همین قدر كه یك فرضیه با تجربیاتی كه در دسترس بشر هست منطبق شد دانشمندان این امر احتمالی را یك حقیقت علمی فرض و تلقی می كنند و به عنوان یك قانون علمی می شناسند و در كتب علمی و درسی به صورت قانون علمی ذكر می كنند ولی هر وقت یك فرضیه ی دیگری كه در اجزاء فرضیه ی اول اصلاحاتی به عمل آورده بود یا اساساً مباین با او بود پدید آمد و در هر صورت با تجربیات بیشتر و دقیق تری منطبق شد فرضیه ی اول از صحنه ی علم خارج شده و فرضیه ی دوم جای آن را می گیرد و به همین ترتیب. . .

دانشمند طبیعی برای توجیه حوادث طبیعی، با نیروی حدس در ذهن خود فرضیه ای می سازد، سپس صحت آن را با تجربه و نتیجه ی عملی گرفتن آزمایش می كند؛ اگر با تجربه های موجود منطبق شد و عملاً توانست پدیده های طبیعت را توجیه كند آن را به صورت یك قانون علمی در می آورد و تا وقتی كه فرضیه ای جامع تر و كامل تر كه با تجربه های بیشتر و دقیق تر منطبق شود و بهتر بتواند پدیده ها و حوادث طبیعت را توجیه كند نیامده است به قوّت خود باقی است و با آمدن فرضیه ی كامل تر جای خود را به او می دهد و به همین ترتیب هر ناقصی جای خود را به كامل تر از خود می دهد و علوم طبیعی راه تكامل خود را به این ترتیب می پیماید.

علیهذا علوم تجربی علاوه بر اینكه مانند فلسفه و همه ی علوم دارای یك تكامل عرضی- كه آن را در بالا «توسعه ی تدریجی» نامیدیم- می باشند دارای یك تكامل طولی نیز هستند به ترتیبی كه شرح داده شد.

ولی خواننده ی محترم، خوب توجه دارد كه این نوع تكامل نیز ربطی به مسأله ی تكامل حقیقت به اصطلاح فلسفی آن ندارد؛ یعنی اینطور نیست كه یك حقیقت مسلّم به تدریج صحیح تر و صادق تر شده باشد و به اصطلاح ماتریالیستها درجه ی حقیقی بودنش بالاتر رفته باشد، بلكه فرضیه و تجربیات جدید ثابت كرد كه فرضیه ی اول را نمی توان به عنوان «حقیقت» تلقی كرد، تمام آن را یا بعضی از قسمتهای آن را باید كنار گذاشت و البته به تدریج به حسب توالی زمان فرضیه ها جامع تر و دقیق تر می شود و وجود فرضیه ی پیشین برای پیدایش فرضیه ی بعد از خودش دخیل است یعنی هر چند دانشمند طبیعی با نیروی حدس خود فرضیه می سازد اما تردیدی نیست كه سوابق ذهنی وی در تحقق این حدس دخیل است و علی ایّ حال این مطلب ربطی به «تكامل حقیقت» به اصطلاح فلسفی ندارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 170
این نوع از تكامل از جنبه ی احتمالی و غیر یقینی بودن مسائل علوم طبیعی ناشی می شود.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است