در
کتابخانه
بازدید : 680016تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Expand مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Collapse مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این مطلب نیز شایسته ی دقت است. دقت در این مطلب از بسیاری از اغلاط و اشتباهات جلوگیری می كند.

محققین از منطقیین و فلاسفه ی قدیم یكی از خواص حقیقی بودن مفاهیم و محتویات فكری را «دوام» می دانستند و می گفتند «حقایق دائمی هستند» .

شیخ الرئیس ابو علی بن سینا در منطق شفا درباره ی این مطلب بحث كافی كرده.

برای عده ای از دانشمندان جدید و بالاخص مادیین این مطلب تولید اشتباه كرده است و گمان كرده اند مقصود این بوده كه موضوع یك فكر حقیقی و مطابق با واقع باید یك امر ثابت و جاویدان باشد و از این راه به حمله پرداخته اند و مدعی شده اند كه این عقیده از آنجا برای دانشمندان قدیم پیدا شده است كه به اصل تغییر در طبیعت توجه نداشته اند و با توجه به اصل تغییر در طبیعت باید گفت حقایق موقت اند نه دائمی.

مادیین اعتقاد به دائمی بودن حقایق را از آثار جمود منطق قدیم و از خواص تفكر متا فیزیكی می دانند.

بنابراین لازم است درباره ی این مطلب توضیح بیشتری بدهیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 164
ابتدا پیش از آنكه وارد بحث دوام و توقیت «حقیقت» بشویم، برای آنكه از خلط مبحث جلوگیری كرده و دو مطلب را از یكدیگر تفكیك كرده باشیم، ببینیم آیا واقع و نفس الامر كه مفاهیم و محتویات فكری و ذهنی ما از آنها حكایت می كند موقت است یا دائمی؟ تردیدی نیست كه واقع و نفس الامری كه قضیه ی ذهنی از آن حكایت می كند ممكن است موقت باشد و ممكن است دائمی؛ مثلا واقعیتهای خاص مادی در عالم خارج موقت است زیرا ماده و روابط اجزاء آن دائما در تغییر است. در طبیعت یك چیز در دو لحظه به یك حال باقی نمی ماند. هر واقعیتی برای یك مدت محدود در صحنه ی طبیعت ظاهر می شود و از بین می رود. این نوع واقعیتها موقت و زائل شدنی است.

ولی یك نوع واقعیتهای مستمر و ابدی در خود طبیعت است (قطع نظر از ماوراء الطبیعه) مثل واقعیت «حركت» و اگر بگوییم «ماده در حركت است» از یك امر مستمر و دائمی حكایت كرده ایم. در منطق قدیم در باب قضایا كه بحث از دوام و ضرورت و غیرها می شد مقصود این نوع دوام بود كه خاصیت بعضی از واقعیتهاست و این نوع از دوام مربوط به مطلب ما نیست.

پس واقعیتهای خارج از ذهن ممكن است موقت باشند و ممكن است دائمی.

حالا ببینیم آیا حقایق موقت است یا دائمی؟ یعنی آیا مطابقت مفاهیم و محتویات ذهنی با واقع و نفس الامر (خواه موقت و خواه دائمی) موقت است یا دائمی؟ البته نمی تواند موقتی باشد زیرا هر چند مفاهیم و محتویات ذهنی، یك واقعیت متغیر را كه مربوط به یك لحظه ی خاص از زمان است بیان كند، مطابقت آن محتوای ذهنی با واقع خود ابدی است، اختصاصی به یك لحظه ی معین از زمان ندارد.

و به عبارت روشن تر آنچه مقیّد و محدود به زمان است واقعیت خارجی است نه مطابقت مفهوم ذهنی با آن واقعیت خارجی؛ مثلا موقعی كه می گوییم «ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد شاگرد افلاطون بوده است» یكی از روابط متغیر اجزاء طبیعت را بیان كرده ایم زیرا شاگردی ارسطو پیش افلاطون مربوط به یك قطعه ی خاص از زمان است (قرن چهارم قبل از میلاد) .

اما این حقیقت كه در فكر ما آمده همیشه و دائما صادق است و با واقع خود مطابقت دارد یعنی در همه ی زمانها صادق است كه ارسطو در قرن چهارم قبل از میلاد شاگرد افلاطون بوده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 165
مثال بالا یك حقیقت تاریخی بود مربوط به یك واقعیت مادی متغیر. این بیان درباره ی جمیع حقایق اعم از ریاضی و طبیعی و فلسفی، خواه مربوط به یك واقعیت متغیر باشد و خواه دائمی، صادق است.

در منطق قدیم در باب «برهان» كه بحث از دوام و ضرورت می شد مقصود این نوع از دوام بود كه خاصیت حقایق است و مربوط به مطلب ماست؛ و این است مقصود دانشمندان قدیم كه می گفتند «حقایق دائمی هستند» .

علیهذا یك مفهوم ذهنی یا اصلاً حقیقت نیست و دروغ و غلط است و یا اگر حقیقی بود و از یك واقع و نفس الامر حكایت كرد همیشه با واقع و نفس الامر خود مطابقت دارد.

از بیان چند نكته در اینجا ناگزیریم:

الف. بیان گذشته مربوط به علوم حقیقی بود، در اعتباریّات و مسائل مربوط به علوم اعتباری جاری نیست؛ مثلا در مسائل اخلاقی و قوانین اجتماعی كه مصداق عینی و خارجی ندارند و تابع اعتبار قانونگذاران و غیر هم است، ممكن است برای یك مدت محدود یك چیز حقیقت اخلاقی یا اجتماعی شناخته شود و با تغییر شرایط محیط، آن حقیقت از بین برود (البته واضح است از لحاظ فلسفی این امور را اساساً نمی توان «حقایق» شناخت) .

از اینجا بی پایگی یك رشته استدلالات دانشمندان مادی كه موقت بودن مسائل اخلاقی را دلیل بر موقت بودن حقایق آورده اند روشن می شود.

ب. بحث دوام و توقیت حقایق مربوط به حقایق یقینی است نه حقایق احتمالی.

چنانكه خواهد آمد دانشمندان، تجربه را محصّل یقین نمی دانند و قوانین تجربی را «حقایق احتمالی» و گاهی «یقینی نسبی» می خوانند.

البته حقیقت احتمالی می تواند موقت باشد. مانعی ندارد اگر یك فرضیه و تئوری با چندین تجربه تطبیق شد مادامی كه خلافش مسلّم نگشته آن را یك «قانون علمی» فرض و تلقی كنیم و البته هر وقت فرضیه ی دیگری پدید آمد كه با تجربیات بیشتری تطبیق شد آن را «حقیقت علمی» تلقی خواهیم كرد و به همین ترتیب. . . (هر چند از لحاظ فلسفی امور احتمالی را نیز «حقایق» نمی توان خواند و ما فقط به پیروی از اصطلاح دانشمندان جدید این تعبیرات را می كنیم) .

ج. دانشمندانی كه حقیقت را به معنای دیگری غیر از معنای معروف تفسیر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 166
كرده اند كه قبلاً اشاره شد می توانند حقیقت را موقت بدانند؛ مثلاً حقیقت به تفسیری كه اگوست كنت نموده است (آنچه همه ی اذهان در یك زمان بر آن توافق دارند) می تواند موقت باشد زیرا مانعی ندارد در هر زمانی همه ی اذهان بر یك فكر نظری خاص توافق داشته باشند.

فلیسین شاله كه تفسیر اگوست كنت را پسندیده پس از عبارتی كه سابقاً در تفسیر «حقیقت» از وی نقل كردیم اینطور به گفته ی خود ادامه می دهد:

«البته این توافق و بالنتیجه حقیقت به این ترتیب موقت است زیرا همان طور كه گفته شد حقیقت محصول علوم است و علوم دائماً در ترقی و سیر تكاملی است و بر خلاف آنچه سابقاً تصور می كردند «حقیقت» تأمل در یك امر ثابت و جاویدان نیست بلكه آن نیز مانند عدالت اجتماعی نتیجه و ثمره ی كوشش بطی ء و با مرارت بشر می باشد. »
آنچه از دانشمندان قدیم نقل كردیم كه «خاصیت حقیقی بودن دائمی است»
اولاً درباره ی مسائل مربوط به علوم حقیقی بود نه علوم اعتباری
ثانیاً درباره ی امور یقینی بود نه امور احتمالی
ثالثاً منظور از «حقیقی بودن» مطابقت با واقع بود نه چیز دیگر از قبیل توافق تمام اذهان و غیره.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است