در
کتابخانه
بازدید : 680283تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Expand مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Collapse مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
علت یقینی نبودن علومی كه صرفاً مستند به تجربه هستند این است كه فرضیاتی كه در علوم ساخته می شود دلیل و گواهی غیر از انطباق با عمل و نتیجه ی عملی دادن ندارد و نتیجه ی عملی دادن دلیل بر صحت یك فرضیه و مطابقت آن با واقع نمی شود زیرا ممكن است یك فرضیه صد در صد غلط باشد ولی در عین حال بتوان از آن عملاً نتیجه گرفت چنانكه هیئت بطلمیوس كه زمین را مركز عالم و افلاك و خورشید و همه ی ستارگان را متحرك به دور زمین می دانست غلط بود ولی در عین حال از همین فرضیه ی غلط درباره ی خسوف و كسوف و غیره نتیجه ی عملی می گرفتند. طب قدیم كه بر اساس طبایع چهار گانه (حرارت، برودت، رطوبت، یبوست) قضاوت می كرد غلط بود ولی در عین حال عملاً صدها هزار مریض را معالجه كرده است.

ممكن است این پرسش برای بعضی پیش آید كه چگونه ممكن است یك غلط و موهوم نتیجه ی صحیح و موجود بدهد؟ پاسخ این سؤال این است كه گاهی دو چیز یا بیشتر یك خاصیت دارند و به یك نحو نتیجه می دهند. حالا اگر در موردی یكی از آن دو چیز وجود داشت و ما آن دیگری را كه موجود نیست فرض كردیم و روی او حساب كردیم قهراً چون حساب هر دو به یك نتیجه می رسد عملاً از حساب خود نتیجه می گیریم. مثلاً چه خورشید به دور زمین بچرخد و چه زمین به دور خورشید، لازمه اش این است كه در فلان روز معین ماه بین ایندو حائل شود و كسوف محقق گردد. ما چه آنكه روی حركت خورشید حساب كنیم و چه روی حركت زمین بالاخره نتیجه ی حساب ما این است كه در فلان روز معیّن و در ساعت و دقیقه ی معیّن كسوف محقق شود.

برای غیر یقینی بودن علوم تجربی دلیل دیگری هم می توان آورد و آن اینكه علوم تجربی بالاخره منتهی به محسوسات می باشند و حس هم خطا می كند.

فلیسین شاله در متدولوژی در باب قطعیت علوم فیزیكی و شیمیایی می گوید:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 171
«علوم فیزیكی و شیمیایی مانند ریاضیات محصّل یقین و قطعیت مطلق نمی شود زیرا مبدأ آنها محسوسات است و حس هم خطا كار می باشد. »
تا آنجا كه می گوید:

«هر چند یقینی بودن علوم فیزیك و شیمی نسبی و اضافی است، این نسبیت به هیچ وجه از ارزش آن نمی كاهد زیرا این علوم، هم عقل ما را كه خواستار نظم و همسازی است خرسند می سازد و هم اینكه استفاده هایی كه از آنها در عمل می شود بسیار شایان اهمیت است. »
در باب قطعیت و فایده ی ریاضیات می گوید:

«ریاضیات چون از اصل مسلّم شروع كرده به وسیله ی قیاسهای ضروری بسط و توسعه می یابد، علمی است كاملاً متیقّن؛ مثلاً اینكه «دو به اضافه دو مساوی است با چهار» حكمی است كاملاً مفهوم و محقّق و مسلّم و در این باب- و به عقیده ی بعضی از دانشمندان فقط در این باب- است كه می توان از یقین مطلق گفتگو كرد. »
ما درباره ی این دلیل (خطای حس) در آینده بحث خواهیم كرد.

ممكن است برای خواننده ی محترم ابتدا تعجب آور باشد اگر بشنود علوم طبیعی امروز با همه ی پیشرفتها و توسعه ی فوق العاده و با آنهمه اكتشافات و صنایع عظیم و آنهمه اختراعات بر پایه ی آن اكتشافات، ارزش قطعی و یقینی خود را از دست داده است و تنها دارای ارزش عملی است.

ولی با بیانی كه در بالا شد مبنی بر اینكه قوانین علمی طبیعی معمولاً گواهی بر صحت خود ندارند غیر از نتیجه ی عملی دادن، و نتیجه دادن هم دلیل بر صحت و مطابقت با واقع نمی شود، و با مطالعه ی آراء و عقاید دانشمندان- كه مختصری از آن را در ضمن بیان سیر عقاید و آراء نقل خواهیم كرد- این تعجب رفع خواهد شد.

در علوم طبیعی جدید فرضیه ی جاویدانی وجود ندارد. هر فرضیه به طور موقت در عرصه ی علم ظاهر می شود و صورت قانون علمی به خود می گیرد و پس از مدتی جای خود را به فرضیه ی دیگر می دهد. علم امروز در مسائل طبیعیات یك قانون علمی ثابت و لایتغیر كه تصور هیچ گونه اشتباهی در آن نرود نمی شناسد و اعتقاد به چنین قانونی را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 172
یك نوع غرور و از خصائص دوره ی اسكولاستیك [1]و قرون وسطائی ها می داند. در نظر دانشمندان جدید اعتقاد به قطعی بودن و یقینی بودن یك قانون علمی آنطور كه قدما تصور می كردند یك عقیده ی ارتجاعی است.

شاید از قرن نوزدهم به بعد در میان دانشمندان كسی یافت نشود كه مانند قدما در طبیعیات اظهار جزم و یقین كند (هر چند قدما هم مسائل طبیعیات و فلكیات را چندان یقینی نمی دانستند و آنها را «حدسیّات» می خواندند) .

دانشمندان جدید هر گاه فرضیه ای ابراز دارند كه تجربه های موجود آن را تأیید كند ادعای یقین مطلق درباره ی آن نمی كنند و به عنوان «حقیقت مسلّم» آن را بیان نمی كنند.

اینشتین [2]دانشمند معروف معاصر درباره ی نظریه ی معروف خود «نسبیّت» كه جانشین نظریه ی جاذبه ی عمومی نیوتن [3]در فیزیك شده است بیش از این نمی گوید كه «تجربه های فعلی آن را تأیید كرده است» .

آری تنها مادّیون هستند كه در این مسائل اظهار قطع و یقین می كنند و این مسائل را حقایق مسلّمه تلقی می كنند و به دانشمندانی كه پدید آورنده ی این فرضیه ها هستند اعتراض دارند كه چرا در حقیقی بودن آنها تردید دارند.

چنانكه بعداً در همین مقاله در حاشیه ی مستقلی كه آراء مادیون را درباره ی «ارزش معلومات» بیان و انتقاد می كنیم توضیح خواهیم داد مادیون روی غرض خاص چاره ای ندارند جز آنكه بر خلاف همه ی دانشمندان، مسائل تجربی را یقینی بدانند و اگر غیر از این بگویند پایه ی فلسفه ی موهومشان خراب می شود؛ و از طرف دیگر می بینند فرضیه های طبیعی بالعیان تغییر می كند و ناسخ و منسوخ دارد، ناچار یك مطلب موهوم دیگری را «تكامل حقیقت» عنوان می كنند و جار و جنجال راه می اندازند و می خواهند از این راه، هم برای علوم طبیعی ارزش یقینی قائل شوند و هم تغییر و تبدیل فرضیه ها را توجیه كنند.

گمان می كنم كه با بیاناتی كه تا كنون در این مقدمه شده بر خواننده ی محترم روشن شده باشد كه تكامل حقیقت به معنایی كه منظور مادیین است (تغییر تكاملی) موهوم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 173
محض است و البته بعداً نیز در این باره بحث بیشتری خواهیم كرد.

در اینجا از یاد آوری یك نكته ناگزیر است و آن اینكه مسائل علوم تجربی بر دو گونه است:

الف. مسائلی كه متكی به فرضیه ها و تئوریهایی است كه خود مشهود نیستند و فقط گواهشان انطباق با یك سلسله تجربیات و نتیجه ی عملی دادن است. این سنخ مسائل بود كه ما آنها را «یقینی» نخواندیم.

ب. مسائلی كه از یك عده مشهودات خلاصه شده است و به وجهی می توان گفت خودشان مشهودند، مانند تعیین خواص اجسام و كیفیت تركیبات شیمیایی آنها.

یقینی بودن و نبودن این سنخ مسائل تابع مقدار ارزشی است كه برای محسوسات قائل باشیم و ما عقیده ی دانشمندان جدید را درباره ی ارزش محسوسات بشر در ضمن بیان «سیر عقاید و آراء» شرح خواهیم داد.

در اینجا كه علت یقینی نبودن علوم تجربی را بیان كردیم مناسب بود كه علت یقینی بودن فلسفه و ریاضیات را شرح دهیم و عقاید دانشمندان را در این باره بیان كنیم، ولی چون اثبات این مطلب روی اصول فلسفی ما احتیاج دارد كه از دو مسأله ی دیگر كه در صدر این مقدمه اشاره شد (راه حصول علم، تعیین حدود علم) بحث كنیم و آن دو مسأله را در مقاله ی پنجم كه تحت عنوان «پیدایش كثرت در علم» خواهد آمد بیان خواهیم نمود، بیان این مطلب نفیس و دقیق را به مقاله ی پنجم موكول می كنیم.


[1] scholastic .
[2] Einstein .
[3] Newton .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است