در
کتابخانه
بازدید : 680335تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Collapse مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Expand مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ممكن است در بیان گذشته خرده گیری نموده و بگویید «ادراك» همان خاصه ی مادی است كه در سلسله ی عصب یا مغز حاصل می شود و موضوع بزرگی و كوچكی و دوری و نزدیكی را كاوشهای علمی حل كرده. علم، امروز عقیده دارد به اینكه دستگاه ادراك بصری یك دستگاه دقیق عكاسی بیش نیست و همه ی اشعه در نقطه ی زرد چشم گرد آمده و ابصار محقّق می شود1و ما بجز همان نقطه چیزی نمی بینیم، چیزی

مردم عوام در باب روح و جن و پری و غیره دارند و یا آنچه ایده آلیستها- كه گفته هاشان از گفته های عوام پایین تر است- گفته اند.

(1). در میان قدما در باب كیفیت ابصار (دیدن) و اینكه عمل «دیدن» چگونه محقق می شود دو نظریه معروف بود:

الف. نظریه ی انطباع.

ب. نظریه ی خروج شعاع.

صاحبان نظریه ی انطباع معتقد بودند كه جلیدیّه (عدسی چشم) جسمی است شفّاف و صیقلی و آینه مانند، لهذا اگر جسمی در مقابلش قرار بگیرد نقشی از آن جسم در سطح آن واقع می شود و به این وسیله عمل «ابصار» محقق می شود. این عقیده منسوب به ارسطو و پیروانش بود و از دانشمندان اسلامی محمد بن زكریّا رازی و ابن سینا پیرو این عقیده بودند.

صاحبان نظریه ی خروج شعاع، عدسی چشم را جسمی نیّر و منبع نور مانند آتش و خورشید و ستارگان می دانستند و معتقد بودند كه از چشم شعاعی نورانی خارج می شود و به جسم مقابل می خورد و به این وسیله ابصار محقق می شود.

صاحبان این نظریه دو دسته بودند: بعضی معتقد بودند كه آن شعاع مخروطی است كه رأس آن در چشم و قاعده ی آن بر روی جسم مرئی قرار میگیرد و گروه دیگر معتقد بودند كه استوانه ای شكل است و آن سر شعاع كه بر روی جسم مرئی است دائماً مضطرب و در حركت است. این عقیده منسوب به افلاطون و جالینوس و پیروان آنها بود. از دانشمندان اسلامی خواجه نصیر الدین طوسی و عده ی دیگر این عقیده را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 121
كه هست از كوچكترین جزئی كه در این نقطه مشاهده می كنیم بقیه ی اجزاء را اندازه می گیریم و از نسب و فواصل اجزاء، بزرگتری و كوچكتری نسبی به دست می آید؛ و البته در این مرحله اختلاف كیفیات دیگر از قبیل سایه ها و مانند آنها نیز مؤثر است. تا اینجا تنها اختلافات نسبی مؤثر می باشد، و چون با رؤیتهای دیگری حجم باصره ی خود را تقریباً با بدن خود و بدن خود را با جسمهای خارج از خود اندازه گرفته ایم، از این روی می دانیم كه تقریباً نسبت حاضره را تا چه اندازه باید بزرگ نمود تا به حقیقت نزدیك شده و انطباق پذیرد و در نتیجه هنگام رؤیت خارج، به انضمام این افكار، جهان پهناوری را تحت ابصار می آوریم و می پنداریم كه شخص، این ابصار با این بزرگی را درك می كند.

پذیرفته اند. پیروان هر یك از این دو نظریه برله و علیه یكدیگر دلائلی ذكر كرده اند كه در كتب فلسفه مسطور است و از جمله اشكالاتی كه صاحبان نظریه ی خروج شعاع بر صاحبان نظریه ی انطباع كرده اند اشكال عدم انطباق بزرگ بر كوچك است كه در متن اشاره شده و جوابی هم كه صاحبان نظریه ی انطباع داده اند همان است كه در متن در ضمن اشكال بیان شده است و امروز هم مورد پسند دانشمندان علوم طبیعی است.

شیخ شهاب الدین معروف به «شیخ اشراق» عقیده ی سومی دارد كه چندان قابل اهمیت نیست و از ذكر آن خودداری می كنیم.

صدر المتألهین فیلسوف شهیر اسلامی عقیده ی جداگانه ای در باب حقیقت ابصار دارد. این دانشمند اظهار داشت هیچیك از دو نظریه ی فوق بر فرض صحت و تمامیت، حقیقت ابصار را نمی تواند توجیه كند زیرا هر دو نظریه مربوط به عمل طبیعی (فیزیكی) چشم است و ابصار ماوراء عمل طبیعی است. این دانشمند با اثبات نظریه ی معروف خود در باب اتحاد عاقل و معقول و اتحاد حاسّ و محسوس، ثابت كرد كه «دیدن» یك نوع فعالیت ابداعی نفس است كه عمل طبیعی (فیزیكی) مقدمه ی آن است و پس از انجام یافتن عمل طبیعی، نفس با قدرت فعاله ی خود صورت مماثل شئ محسوس را در صقع خود ابداع و انشاء می نماید.

صدر المتألهین در جلد چهارم اسفار در مقام رد عقیده ی اصحاب انطباع می گوید:

«و هذا بعد تمامه انما یدلّ علی انطباع الشبح فیه لا كون الابصار به» یعنی ادّله ی نظریه ی انطباع بر فرض صحت و تمامیت، دلالت می كند كه شبح و تصویری در چشم واقع می شود اما دلالت نمی كند كه «دیدن» به او محقق می شود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 122
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است