مردم عوام در باب روح و جن و پری و غیره دارند و یا آنچه ایده آلیستها- كه
گفته هاشان از گفته های عوام پایین تر است- گفته اند.
. در میان قدما در باب كیفیت ابصار (دیدن) و اینكه عمل «دیدن» چگونه محقق
می شود دو نظریه معروف بود:
الف. نظریه ی انطباع.
ب. نظریه ی خروج شعاع.
صاحبان نظریه ی انطباع معتقد بودند كه جلیدیّه (عدسی چشم) جسمی است
شفّاف و صیقلی و آینه مانند، لهذا اگر جسمی در مقابلش قرار بگیرد نقشی از آن جسم
در سطح آن واقع می شود و به این وسیله عمل «ابصار» محقق می شود. این عقیده
منسوب به ارسطو و پیروانش بود و از دانشمندان اسلامی محمد بن زكریّا رازی و
ابن سینا پیرو این عقیده بودند.
صاحبان نظریه ی خروج شعاع، عدسی چشم را جسمی نیّر و منبع نور مانند آتش و
خورشید و ستارگان می دانستند و معتقد بودند كه از چشم شعاعی نورانی خارج
می شود و به جسم مقابل می خورد و به این وسیله ابصار محقق می شود.
صاحبان این نظریه دو دسته بودند: بعضی معتقد بودند كه آن شعاع مخروطی
است كه رأس آن در چشم و قاعده ی آن بر روی جسم مرئی قرار میگیرد و گروه دیگر
معتقد بودند كه استوانه ای شكل است و آن سر شعاع كه بر روی جسم مرئی است
دائماً مضطرب و در حركت است. این عقیده منسوب به افلاطون و جالینوس و پیروان
آنها بود. از دانشمندان اسلامی خواجه نصیر الدین طوسی و عده ی دیگر این عقیده را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 121
پذیرفته اند. پیروان هر یك از این دو نظریه برله و علیه یكدیگر دلائلی ذكر كرده اند كه
در كتب فلسفه مسطور است و از جمله اشكالاتی كه صاحبان نظریه ی خروج شعاع بر
صاحبان نظریه ی انطباع كرده اند اشكال عدم انطباق بزرگ بر كوچك است كه در متن
اشاره شده و جوابی هم كه صاحبان نظریه ی انطباع داده اند همان است كه در متن در
ضمن اشكال بیان شده است و امروز هم مورد پسند دانشمندان علوم طبیعی است.
شیخ شهاب الدین معروف به «شیخ اشراق» عقیده ی سومی دارد كه چندان قابل
اهمیت نیست و از ذكر آن خودداری می كنیم.
صدر المتألهین فیلسوف شهیر اسلامی عقیده ی جداگانه ای در باب حقیقت ابصار
دارد. این دانشمند اظهار داشت هیچیك از دو نظریه ی فوق بر فرض صحت و تمامیت،
حقیقت ابصار را نمی تواند توجیه كند زیرا هر دو نظریه مربوط به عمل طبیعی
(فیزیكی) چشم است و ابصار ماوراء عمل طبیعی است. این دانشمند با اثبات نظریه ی
معروف خود در باب اتحاد عاقل و معقول و اتحاد حاسّ و محسوس، ثابت كرد كه
«دیدن» یك نوع فعالیت ابداعی نفس است كه عمل طبیعی (فیزیكی) مقدمه ی آن است
و پس از انجام یافتن عمل طبیعی، نفس با قدرت فعاله ی خود صورت مماثل شئ
محسوس را در صقع خود ابداع و انشاء می نماید.
صدر المتألهین در جلد چهارم اسفار در مقام رد عقیده ی اصحاب انطباع می گوید:
«و هذا بعد تمامه انما یدلّ علی انطباع الشبح فیه لا كون الابصار به» یعنی ادّله ی نظریه ی
انطباع بر فرض صحت و تمامیت، دلالت می كند كه شبح و تصویری در چشم واقع
می شود اما دلالت نمی كند كه «دیدن» به او محقق می شود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 122