در
کتابخانه
بازدید : 680128تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Collapse اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
مقدمه
Expand مقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاءمقاله هفتم واقعیّت و هستی اشیاء
Expand مقاله هشتم ضرورت و امكان مقاله هشتم ضرورت و امكان
Collapse مقاله ی نهم علّت و معلول مقاله ی نهم علّت و معلول
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
فرض معلول، فرض احتیاج است. پس وجود دائمی معلول، وجود دائمی محتاج می باشد. وجود دائمی محتاج، احتیاجش شدیدتر و قوی تر است و پایه ی مطلب روی این است كه «ممكن» به جهت تساوی نسبت به وجود و عدم، محتاج به علت مرجّحه می باشد نه به جهت سابقه ی عدم كه یك معنای نسبی انتزاعی است.

شود احتیاج به مرجّح دارد (مقدمه ی دوم) ، نتیجه اینكه: ماهیت در موجود بودن و معدوم بودن احتیاج به مرجّح دارد و ما نام مرجّح وجود یا عدم ماهیت را «علت» گذاشته ایم.

پس همواره موجود بودن و معدوم بودن ماهیت وابسته به علت است، چیزی كه هست وجود ماهیت وابسته به وجود علت و عدم ماهیت وابسته به عدم علت است؛ یعنی وجود علت، مرجّح وجود ماهیت است و عدم علت، مرجّح عدم ماهیت است. طبق این نظریه ادراك قانون كلی علیت از قانون ترجّح بلا مرجّح نتیجه می شود و منشأ استفهام «چرایی» هم همین قانون «امتناع ترجّح بلا مرجّح» است یعنی ذهن انسان فقط در جایی سؤال «چرا» را كه سؤال از علت است صحیح می داند كه یك چیز نسبتش با دو طرف، متساوی باشد و آنگاه به یك طرف متمایل شده باشد.

مطابق این نظریه امتناع صدفه- یعنی اینكه «چیزی كه وقتی نبود بعد بلاعلت بود بشود» كه همه كس می داند عقلاً محال است- از متفرعات قانون امتناع ترجح بلا مرجّح است زیرا عقل چنین می بیند كه این چیزی كه وقتی نبود و بعد بود شد اگر ذاتاً اقتضای وجود دارد پس می بایست قبلاً نیز موجود بود و چون قبلاً موجود نبوده معلوم می شود كه امكان وجود و عدم دارد یعنی نسبتش با وجود و عدم متساوی است، پس چنین چیزی اگر بلاعلت موجود شود مستلزم ترجح بلامرجّح است، پس ممتنع است كه چیزی كه وقتی نبود و بعد بود شد بلاعلت بود شود. به عقیده ی حكما كسانی كه مناط احتیاج به علت را «حدوث» می دانند درست دقت و تجزیه در حكم عقل به عمل نیاورده اند و پنداشته اند كه علت اینكه ممتنع است كه چیزی كه یك زمان نبوده بعداً بلاعلت موجود بشود صرفاً همین است كه یك زمان نبوده و بعد بود شده و حال آنكه این خصوصیت یعنی مسبوقیت وجود به عدم كه نامش «حدوث» است در حكم عقل به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 664
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است