مطالبی كه تحت عناوین گذشته بیان كردیم همه مقدمه ی توجیه نظام موجودات
بود. از مطالب گذشته معلوم شد كه نتیجه ی برخی از نظریه ها نفی وجوب و ضرورت
نظام موجودات بود و نتیجه ی برخی اثبات آن، و طرفداران نظریه ی ضرورت نظام
موجودات نیز یك دسته نبودند بلكه برخی آن نظام را مؤلّف از ضرورت بالذات و
ضرورت بالغیر می دانستند و برخی تمام این نظام را از ضرورات بالغیر مؤلف
می دانستند.
مجموع آراء دانشمندان را در توجیه ضرورت و لا ضرورت نظام موجودات
می توان این طور خلاصه كرد:
هیچ ضرورت و وجوبی بر
موجودات حكمفرما نیست زیرا قانون
علّیت و معلولیت عمومی غلط است و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 554
پدید آمدن و از بین رفتن موجودات به
حسب صدفه و اتفاق است.
قائلین به صدفه و اتفاق كه منكر نظام
جهان و منكر مبدأ جهان بوده اند.
نظام موجودات نظام ضروری و
وجوبی نیست زیرا هر چند قانون علّیت
صحیح است ولی قانون جبر علّی و
معلولی باطل است.
گروهی از متكلمین
نظام موجودات نظام ضروری و
جبری نیست زیرا هر چند قانون علّیت
و قانون جبر علّی و معلولی صحیح
است ولی تأثیر علت در وجود و در ضرورت
معلول تنها در حدوث معلول است و هیچ
چیزی بقا و لا بقای معلولات را ایجاب
نمی كند.
كسانی كه معلول را در حدوث نیازمند به
علت می دانند نه در بقا و جبر خود به
خودی را نیز نفی می كنند.
وجود، نظامی ندارد كه ضروری یا
لا ضروری باشد زیرا وجود حقیقتی
است واحد محض و آن حقیقت واحد،
واجب بالذات است.
عده ای از عرفا
نظام موجودات نظام وجوبی و
ضروری است زیرا قانون علّیت
عمومی و قانون جبر علّی و معلولی و
اصل نیازمندی معلول به علت در بقا
معتبر است، و این نظام از وجوب ذاتی و
وجوب غیری تألیف یافته است زیرا
سلسله ی منظم علل و معلولات، قائم به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 555
ذات واجب الوجود است كه علت
بالذات است.
حكمای الهی از قبیل ارسطو و ابن سینا
و فارابی و غیرهم.
نظام موجودات نظام وجوبی و
ضروری است زیرا قانون علّیت
عمومی و قانون جبر علّی و معلولی
معتبر است و معلول هر چند در بقا
نیازمند به علت نیست ولی باقی ماندن
معلول تا نیامدن علت زایل كننده،
خود به خود و جبری است و این نظام از
وجوب بالذات و وجوب بالغیر تألیف
یافته و سلسله ی علل منتهی می شود به
محرك اول كه ذات واجب الوجود
است.
برخی از دانشمندان الهی جدید
نظام موجودات نظام ضروری و
وجوبی است زیرا قانون علّیت عمومی
و قانون جبر علّی و معلولی معتبر است و
هر چند معلولات در بقا محتاج به علت
نیستند ولی بقای آنها جبری و
خود به خودی است و این نظام تماما از
ضرورت بالغیر تألیف یافته است زیرا
سلسله ی علل و معلولات، نامتناهی
است.
مادیین جدید
ما در اینجا نظریه ی قائلین به صدفه و اتفاق را كه منكر قانون علّیت عمومی هستند
از نظریه ی متكلمین كه تنها جبر علّی و معلولی را منكرند و از نظریه ی تمام آن كسانی كه
(الهی و مادی) معلول را تنها در حدوث نیازمند به علت می دانند مجزا ساختیم و به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 556
صورت نظریه ی علیحده بیان كردیم و البته بر اهل فن پوشیده نیست كه لازمه ی نفی جبر
علّی و معلولی و همچنین لازمه ی نفی نیازمندی معلول به علت در بقا همانا نفی قانون
علیت و معلولیت و قول به صدفه است و ما قبلاً هم به این نكته اشاره كرده ایم و در
مبحث «علت و معلول» مفصلا بیان خواهیم كرد. علیهذا این تجزیه در اینجا بر سبیل
مماشات است یعنی بر طبق ادعای طرفداران این نظریه هاست كه از طرفی جبر علّی
و معلولی یا نیازمندی معلول را به علت در بقا نفی می كنند و از طرف دیگر خود را به
قانون علّیت عمومی مذعن می شمارند و قائلین به صدفه و اتفاق را منكر علم و
ضد عقل قلمداد می كنند و الاّ این نظریه ها از نظریه ی صدفه و اتفاق قابل انفكاك
نیست.
به هر حال لازمه ی ضروری بودن نظام موجودات این است كه هر حادثه ای كه در
جهان هستی واقع می شود واقع شدنش حتمی و قطعی و خلاف ناپذیر است و آن حادثه
رابطه ی ذاتی و تكوینی با سایر موجودات جهان دارد یعنی نسبت به بعضی معلول و
نسبت به بعضی علت و نسبت به بعضی اشتراك در علل اولیه دارد و چون ارتباط آن
حادثه با سایر حوادث عالم ذاتی و تكوینی است مشخصات وجودی وی نیز ضروری
و قطعی و خلاف ناپذیر است یعنی آن حادثه كه فرضا رابطه ی زمانی و مكانی و وضعی و
اضافی و غیره با سایر موجودات دارد، مثلاً از لحاظ زمان بر بعضی مقدم و از بعضی
مؤخر و با بعضی مقارن است و در هر لحظه از زمان نسبت به بعضی از موجودات از
لحاظ مكانی دور یا نزدیك و از لحاظ وضعی محاذی با بعضی و غیر محاذی با بعضی
دیگر است، همه ی اینها با در نظر گرفتن علل قطعی كه به حوادث احاطه كرده است
ضروری و وجوبی است و محال است كه خلاف آنچه هست و واقع می شود واقع شود.