در
کتابخانه
بازدید : 679950تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Collapse اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
مقدمه
Collapse مقاله ی پنجم پیدایش كثرت در ادراكات مقاله ی پنجم پیدایش كثرت در ادراكات
Expand مقاله ی ششم ادراكات اعتباری مقاله ی ششم ادراكات اعتباری
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مبحثی كه در این مقاله می خواهیم وارد آن بشویم مانند مباحث مقالات 2 و 3 و 4 از مباحث مربوط به علوم و ادراكات بشری است. در این مقاله از جنبه ی خاصی ادراكات ذهنی مورد مطالعه و تحقیق واقع شده است و آن جنبه عبارت است از بررسی درباره ی «كیفیت حصول كثرت در ادراكات» .

ممكن است ابتدا خواننده ی محترم پیش خود تصور كند كه جنبه ی حصول كثرت در ادراكات احتیاج به بحث و تحقیق ندارد زیرا كثرت ادراكات تابع كثرت مدركات است و اینكه ما ادراكات و تصورات زیادی در ذهن خود داریم معلول آن است كه اشیاء زیادی در ماوراء ذهن ما وجود دارد و چون آن اشیاء واقعی خارجی، كثیر و متعددند و هم آنها هستند كه در اثر برخورد ویژه با قوای ادراك كننده، ادراكات را تولید می كنند، قهراً و جبراً منشأ پیدایش ادراكات كثیره می شوند. ولی ما نظر خواننده ی محترم را جلب می كنیم كه در این مقاله نظر به این قسم كثرت در ادراكات نیست زیرا این قسم كثرت در ادراكات بالذات مربوط به كثرت مدركات خارجیه است و بالتبع مربوط به ادراكات است. آنچه در این مقاله درباره ی آن بحث و تحقیق می شود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 244
كثرتهایی است كه بالذات مربوط به خود ادراكات است و ربطی به كثرت واقعی مدركات ندارد، و به عبارت دیگر آن كثرتی كه مورد توجه خواننده ی محترم است- یعنی كثرتی كه ادراكات به واسطه كثرت مدركات دارند- از جنبه ی انفعالی ذهن سر چشمه می گیرد و اما آنچه مورد بحث و تحقیق این مقاله است كثرتهایی است كه از جنبه ی فعالیت ذهن ناشی می شود و عامل اصلی آن، تكثیر خود ذهن است.

در ضمن تشریح كیفیت حصول كثرت در ادراكات، راه حصول ادراكات یعنی اینكه ادراكات و تصورات از چه مجرایی وارد ذهن می شود و همچنین حدود توانایی ذهن در كسب مجهولات و اینكه در چه حدودی ذهن بشر قدرت مداخله و قضاوت دارد نیز تشریح می شود.

هر چند در این مقاله تحت عنوان «حس و عقل» بحثی نشده ولی نتیجه ای كه از بحث حس و عقل انتظار می رود، از مباحث مختلف این مقاله می توان گرفت زیرا در ضمن مطالب این مقاله تشریح می شود كه چه سنخ ادراكات است كه ذهن مستقیماً از راه یكی از حواس خارجی یا داخلی از یك پدیده ای صورت گیری و عكسبرداری می نماید و چه سنخ ادراكات است كه از این قبیل نیست و ذهن از غیر راه احساس مستقیم به آن ادراكات نائل می شود.

از آنجایی كه نه در فلسفه ی قدیم و نه در فلسفه و روان شناسی جدید سابقه ندارد كه تحت عنوان «كیفیت پیدایش كثرت در ادراكات» ، ذهن و ادراكات ذهنی مورد نقّادی و تجزیه و تحلیل قرار بگیرد ممكن است ابتدا تا اندازه ای مطالب این مقاله با ذوق خواننده ی محترم غیر مأنوس جلوه كند، ولی ما در پاورقیها سعی می كنیم مطالب را با اصطلاحات و مطالبی كه اذهان خوانندگان محترم با آنها مأنوس است تقریب و تفهیم كنیم و مخصوصاً هر جا كه با نظریات فلاسفه ی جدید تماس پیدا می شود، تا آنجا كه مقدور ماست و با وضع این مقاله متناسب است، در تقریب و مقایسه و قضاوت و انتقاد، سعی بیشتری می كنیم.

همان طوری كه در مقدمه ی مقاله 4 گفته شد مسائل مربوط به علم (ادراك) چه در فلسفه ی قدیم و چه در فلسفه و علوم جدید بسیار حائز اهمیت است و بالخصوص
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 245
فلاسفه و محققین اروپایی در چهار قرن اخیر بیشتر همت خویش را صرف تحقیق در این مسائل كرده اند به طوری كه می توان گفت سه مسأله ی زیر:

(1). ارزش معلومات
(2). راه حصول علم
(3). تعیین حدود علم
محور مسائل فلسفی اروپا به شمار می رود و همانا اختلاف نظر در مسأله ی اول است كه فلاسفه را از سوفسطائیان، و جزمیّون را از شكاكان جدا كرده است، و اختلاف نظر در مسأله ی دوم است كه دانشمندان اروپا را به دو دسته ی مهم «عقلیّون» و «حسیّون» منقسم و مشاجره ی عظیمی بین دو دسته به پا كرده است، و اختلاف نظر در مسأله ی سوم است كه عقاید و نظریات دانشمندان را درباره ی فلسفه تعقلی- كه بارزترین مصداقش فلسفه ی اولی (متافیزیك) است و قدما آن را «علم كلّی» و «فلسفه ی حقیقی» می خواندند- مختلف كرده است به طوری كه گروهی تحقیق در این فن و قضاوت درباره ی مسائل مربوط به آن را نفیاً و اثباتاً از حدود توانایی ذهن بشر خارج دانسته اند و گروهی بر عكس، این فن را یقینی ترین و بی نیازترین فنون دانسته اند.

از سه مسأله ی بالا مسأله ی اول در مقاله ی 4 تحقیق شد و دو مسأله ی دیگر به اضافه ی یك رشته مطالب اساسی دیگر در ضمن مطالب این مقاله تحقیق می شود و برای اینكه خواننده ی محترم سابقه ی ذهنی كافی داشته باشد و مورد گفتگو را در این دو مسأله در یابد به شرح ذیل می پردازیم.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است