در اروپا از قرن شانزدهم به بعد مسأله ی بالا به صورت و شكل دیگری مورد گفتگو
واقع شده و مشاجره ی عظیمی بر پا كرده است. سیر این مسأله در میان اروپاییان با آنچه
در بالا گذشت از لحاظ شكل و كیفیت مختلف است.
دانشمندان اروپایی در مسأله ی بالا (راه حصول علم) دو دسته هستند: عقلیون و
حسیون.
این دسته معتقدند كه ادراكات ذهنی بر دو قسم است: یك قسم همانهاست كه
مستقیماً از راه یكی از حواس وارد ذهن شده است و قسم دوم آنهاست كه عقل از
پیش خود، آنها را ابداع كرده است و آنها فطری و خاصیت ذاتی عقل هستند. بهمجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 252
عقیده ی عقلیون این گونه تصورات هیچ مبدأ و منشئی جز خود عقل ندارد و این
تصورات قبل از هر حس و احساسی برای عقل حاصل هستند و اگر فرض كنیم كه
هیچ صورت محسوسه ای وارد ذهن نشود باز ذهن از خود و پیش خود واجد این
تصورات است. دكارت كه سر دسته ی عقلیون است پاره ای از مفاهیم و تصورات را از قبیل وجود و
وحدت و حتی بعد و شكل و حركت و مدت را نام می برد و می گوید این تصورات
هیچ گونه استنادی به حس ندارد و فطری و ذاتی عقل است. بعد از دكارت جماعتی از
فلاسفه پیدا شدند كه اصول عقاید دكارت را با فی الجمله اختلاف پذیرفتند. به عقیده ی
دكارت و سایر عقلیون، علم حقیقی كه قابل اعتماد و اطمینان است همان است كه از
راه معقولات فطری به دست آمده باشد. ما در مقدمه ی مقاله ی 4 به مناسبتی گفتار دكارت
و پیروانش را نقل كردیم (رجوع شود به صفحات 181 و 182) . كانت نیز به وجه
دیگری قائل به معانی فطری شد و یك رشته از تصورات دیگری را ما قبل حس و
احساس خواند. به عقیده ی كانت مفهوم زمان و مكان و آنچه منشعب از این دو مفهوم
است از این قبیل است. وی جمیع مفاهیم ریاضی را فطری و ما قبل حس و احساس
می داند. روی نظریه ی عقلیون، عناصر ساده ی اولیه ی عقلیه بر دو قسم است: قسم اول،
معقولاتی كه از راه یكی از حواس خارجی یا داخلی وارد ذهن شده است و قوه ی عاقله
با نیروی «تجرید» از آنها صورت كلی و معقول ساخته است. قسم دوم، معقولاتی كه
فطری و خاصیت ذاتی عقل است و هیچ گونه استنادی به حس و احساس ندارد.
به عقیده ی این دسته، تصورات فطری ذاتی معنا ندارد. ذهن در ابتدا به منزله ی لوح
سفید و بی نقشی است و به تدریج از راه حواس خارجی و حواس داخلی نقشهایی را
می پذیرد. كار عقل جز تجرید و تعمیم یا تجزیه و تركیب آنچه از راه یكی از حواس
وارد ذهن می شود چیزی نیست. تمام تصورات ذهنی بدون استثناء صورتهایی هستند
كه ذهن به وسیله ی آلات حسیه از یك پدیده ی خارجی از قبیل سفیدی و سیاهی و گرمی و
سردی و نرمی و درشتی و غیره، یا از یك پدیده ی نفسانی از قبیل لذت و رنج و شوق ومجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 253
اراده و شك و جزم و غیره عكسبرداری نموده و سپس با قوه ی تجرید و تعمیم، از آنها
«معانی كلیه» ساخته و با قوه ی تجزیه و تركیب، صور گوناگونی از آنها پدید آورده است: سر دسته ی این جماعت جان لاك انگلیسی است و این جمله- كه گفته شده است
ضرب المثل لاتینی است- از وی در این باب معروف است: «در عقل چیزی نیست كه
قبل از آن در حس وجود نداشته باشد» . روی این نظریه، عناصر اولیه ی عقل بشر منحصر است به آنچه از راه یكی از
حواس خارجی یا داخلی وارد ذهن شده است. در این مقاله هر دو نظریه ی معروف اروپا ابطال می شود، و اثبات می شود كه نه
نظریه ی عقلی صحیح است و نه نظریه ی حسی؛ یعنی نه آن طوری كه عقلیون فرض
كرده اند عقل پاره ای از مفاهیم و تصورات را بالفطره و بالذات واجد است و نه آن
طوری كه حسیون پنداشته اند محتویات ذهنی منحصر است به آنچه ذهن به وسیله ی
یكی از حواس خارجی یا داخلی از یك پدیده ی خارجی یا از یك پدیده ی نفسانی
صورت گیری نموده است؛ و به عبارت دیگر تحقیق می شود كه نه آن طوری كه
عقلیون فرض كرده اند عقل دارای آن خاصیت ذاتی است كه پاره ای از مفاهیم را از
پیش خود و بدون وساطت و مداخله ی هیچ قوه ی دیگری ابداع نماید و نه آن طوری كه
حسیون پنداشته اند كار عقل منحصر است به تجرید و تعمیم و تجزیه و تركیب
صورتهای محسوسه، بلكه قوه ی مدركه ی انسان یك فعالیت دیگر نیز انجام می دهد كه ما او
را «نوعی خاص از انتزاع» می نامیم و در این مقاله تحت عنوان «اعتبار» نام برده
می شود؛ و همین «اعتبار» یا «انتزاع» است كه بدیهیات اولیه ی تصوریه ی منطق و غالب
مفاهیم عامه ی فلسفه را برای ذهن بشر به وجود آورده است و این رشته مفاهیم انتزاعی
از آن جهت «مفاهیم عامه» خوانده می شوند كه كلی ترین و عمومی ترین تصوراتی
است كه عارض ذهن بشر شده و كلی تر از این تصورات ممكن نیست، از قبیل تصور
وجود و عدم و وحدت و كثرت و وجوب و امكان و امثال اینها. این مفاهیم عامه به
ترتیبی كه گفته خواهد شد از لحاظ پیدا شدن برای ذهن مؤخرند از مفاهیم خاصه و
بالاخص از محسوسات خارجیه و از این لحاظ در درجه ی دوم واقعند (معقولات ثانیه)
ولی از لحاظ منطقی «بدیهی اوّلی» می باشند؛ یعنی از لحاظ فلسفی و روان شناسی در
درجه ی دوم اند و از لحاظ منطقی در درجه ی اول. علاوه بر این جهت، در این مقاله راه پیدایش یك سلسله تصورات دیگر كه بعضیمجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 254
از آنها نیز بدیهی اولی اند و بعضی نه، مانند مفهوم علیت و معلولیت و جوهر و عرض و
حكم- كه عموماً فلاسفه در بیان راه پیدایش این تصورات یا ساكتند و یا متحیر- بیان
شده و در بیان این راه از شهود نفسانی خاصی استفاده شده است كه معما را حل و
اشكال را برطرف می كند. توضیح این مطالب به تدریج در ضمن خود مقاله خواهد
آمد.