در
کتابخانه
بازدید : 680332تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Collapse <span class="HFormat">اصول فلسفه و روش رئالیسم</span> جلد اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد اوّل
Expand مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟ مقاله ی اوّل فلسفه چیست؟
Expand مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم) مقاله ی دوم فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم)
Collapse مقاله ی سوّم علم و ادراك مقاله ی سوّم علم و ادراك
Expand مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات) مقاله ی چهارم علم و معلوم (ارزش معلومات)
Expand اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم اصول فلسفه وروش رئالیسم جلد دوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم
Expand اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد پنجم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در صحت این بیان سخنی نداریم ولی به خلاف انتظار شخص اشكال كننده نتیجه ی این بیان به نفع ماست. ما خط و سطح و جسم را بی شكاف می بینیم، پس در ظرف ادراك ما سطح و خط و جسم بی شكاف موجودند1، و به عبارت دیگر كه

(1). از جمله ادراكات و تصوراتی كه برای ذهن حاصل می شود ادراك كمیّات متصله است. در تعریف «كمّ متصل» معمولاً می گویند «كمیتی كه اجزاء آن به هم پیوسته است، مانند خط و سطح» . البته واضح است كه منظور این نیست كه كمّ متصل، بالفعل دارای اجزائی است و آن اجزاء وصل به یكدیگر است، بلكه منظور این است كه بین هر دو جزء كه در آن فرض شود، حدّ مشتركی وجود دارد و بین آنها انفصال و جدایی نیست، به خلاف كمیات منفصله كه دارای اجزاء بالفعل و آن اجزاء، مستقل از یكدیگر و از هم جدا هستند. علیهذا هر كمّ متصل مانند خط مستقیم و خط منحنی و دایره و سطح، یك واحد دارای امتداد و كشش (متصل واحد) است.

درباره ی این نوع ادراكات دو نكته هست كه از لحاظ فلسفی لازم است مورد توجه قرار گیرد:

الف. اینكه این مفاهیم از كجا ناشی شده و منشأ این تصورات چیست؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 124
شخص اشكال كننده بیشتر می پسندد، ما در مورد ادراك خط و سطح و جسم می پنداریم چیزهایی بی خواص ماده موجود شده اند یعنی در ظرف پندار ما چیزهایی بی خواص ماده موجود شده اند و این چیزها موجودند زیرا خطا و صواب و پندار و حقیقت، مفاهیمی هستند نسبی و قیاسی؛ پندارهای ما هنگامی كه با خارج سنجیده شود پندار و پوچ است وگرنه حقیقتی است از حقایق.

این سخن را كه در مورد محسوسات با حواس ظاهره گفتیم، در مورد خواص روحی مانند اراده و كراهت و حب و بغض و علم و تصدیق (وجدانیّات به اصطلاح منطق) نیز صادق و قابل تطبیق است زیرا ما این پدیده ها را آشكار و بی تردید در خودمان مشاهده می نماییم در حالی كه خواص عمومی ماده را از قبیل انقسام و

گروهی از فلاسفه ی اروپا كه آنها را «عقلیون» می گویند (كسانی كه به پاره ای از تصورات ناشی از فطرت و غیر منتهی به حس معتقدند) منشأ این تصورات را فقط عقل می دانند. این گروه می گویند چون نقطه (شئ بدون بعد) و خط (شئ یك بعدی) و سطح (شئ دو بعدی) در خارج وجود ندارد و آنچه وجود دارد اشیاء سه بعدی یعنی اجسام است، پس منشأ این تصورات نمی تواند احساس باشد زیرا احساس فرع آن است كه «محسوس» وجود خارجی داشته باشد، پس این تصورات مستقیماً از قوّه ی عقلانی ناشی شده است.

گروه دیگر كه آنها را «حسیون» می گویند (كسانی كه تمام ادراكات و تصورات را منتهی به حس می دانند) معتقدند كه منشأ تصورات ریاضی نیز ادراكات حسی خارجی است؛ می گویند تصور نقطه و خط و سطح و دایره و غیره نیز از دیدن اشیائی در طبیعت برای ذهن حاصل شده است، لكن آن اموری كه ابتدائاً منشأ تصور این مفاهیم هستند مصداق دقیق و واقعی نیستند بلكه آنها نمونه ی ناقصی برای ذهن هستند و ذهن پس از ادراك آنها با قدرت فعاله ی خود كامل آن نمونه ها را می سازد؛ مثلاً دیدن اشیائی مانند سر سوزن، نمونه شده است كه ذهن تصور نقطه ی حقیقی را اختراع نماید، و دیدن چیزهای باریكی مانند نخ نازك و چیزهای مدوّری مانند ماه شب چهارده، برای ذهن نمونه واقع شده كه تصور خط و دایره را به معنای هندسی آنها ابداع نماید.

هر چند عقیده ی عقلیون دایر بر اینكه تصورات مفاهیم هندسی هیچ گونه استنادی به احساس ندارد صحیح نیست و دلیلی هم كه اقامه كرده اند و در بالا ذكر شد ناتمام است (چنانكه در فلسفه در باب نسبت مقدار به جسم ثابت شده) لكن این اندازه مورد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 125
تحول (درست دقت شود) ندارند، پس این گونه پدیده های نفسانی نیز مادی نخواهند بود.

و نیز این سخن را در مورد یك دسته ی دیگر از ادراكات (مدركات كلیه ی عقلیه به اصطلاح فلسفه) نیز می توان اجرا كرد، زیرا معانی كه با یك سلسله اوصاف و خواصی مقارنند كه در ماده، ممتنع الوقوع هستند اگر چه در عین حال به ماده به نحوی انطباق دارند (مانند مفهوم انسان كلی كه به هر انسان خارجی صادق است؛ با اینهمه در ماده، انسانی كه به هر انسان قابل تطبیق باشد نداریم زیرا هر انسان كه در خارج می باشد شخصی است كه به غیر خود قابل تطبیق نیست) .

اتفاق همه ی علما حتی علمای حسی است كه در ادراك كمیات متصله، ذهن بدون دخالت و فعالیت نیست.

ب. منشأ اصلی تصور خط و سطح و دایره و غیره را چه عقل بدانیم و چه حس (نزاع بالا) شكی نیست كه این امور با خواص و كیفیاتی كه ما ادراك می كنیم در طبیعت مادی وجود ندارد ولی البته نه از این جهت كه راسیونالیستهای اروپا می گفتند كه خط و سطح مثلاً یك بعدی و دو بعدی هستند و آنچه در طبیعت وجود دارد جسم سه بعدی است، بلكه از جهت اینكه آنچه در طبیعت مادی وجود دارد (اعم از ماده ی مغزی و ماده ی خارجی) منقسم و دارای اجزاء و مفاصل است و این امور در ظرف ادراك ما صاف و یكپارچه و یكنواخت وجود دارند؛ مثلاً ما فصل مشترك دو سطح مكعب را به صورت خط، و حدّ فاصل یك جسم را از فضای خارج به صورت سطح و رسم حاصل از حركت پایه ی پرگار را به صورت دایره ادراك می كنیم و حال آنكه از روی قرائن قطعی علمی می دانیم كه در فضای مادی، خط و سطح و دایره با این كیفیت وجود ندارد، بلكه درباره ی دایره می توان گفت اصلاً در طبیعت وجود ندارد، پس این امور با این خواص معیّنی كه در ذهن ما دارند مادی نیستند و ذهن آنها را در فضای دیگری كه «فضای ذهن» یا «فضای هندسی» می توان نامید و با فضای مادی متفاوت است، رسم می كند.

ما در مسائل هندسی در ذهن خود خطوط و اشكالی رسم می كنیم و بر روی آنها احكام ثابت قطعی صادر می كنیم؛ مثلا در ذهن خود دایره یا مثلث رسم می كنیم و ذهن ما احكام مخصوص دوایر و مثلثات را با كمال قطعیت و یقین صادر می كند (ریاضیات قطعی ترین علوم به شمار آمده) و حال آنكه در طبیعت مادی، این احكام بلاموضوع هستند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 126
این معانی كلیه، كلی و ثابت و مطلق می باشند و در جهان ماده موجودی با این صفات نداریم و هر چه هست شخصی و متغیر و مقید می باشد، پس این سلسله از مدركات را نیز مجرد از ماده باید شمرد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است