در مباحث گذشته بیان شد كه وجود یا مطلق است یا مقیّد. در اینجا همان مطلب
را به تعبیر دیگری ذكر می كنیم و می گوییم وجود یا نفسی است و یا رابط. «وجود
نفسی» همان وجود مطلق است؛ یعنی اینكه اصل موجودیّت یك شی ء را اعتبار بكنیم،
مثل اینكه می گوییم: «انسان موجود است» . در اینجا آنچه ما تصوّر كرده و در مقام بیان
آن بر آمده ایم این است كه انسان وجود دارد و معدوم نیست. و «وجود رابط» آنجاست
كه ما در مقام بیان بودن چیزی چیز دیگر را هستیم، مثل اینكه می گوییم: «انسان
نویسنده است» . در اینجا آنچه ما تصور كرده و در مقام بیان آن هستیم این نیست كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 333
انسان هست و وجود دارد، بلكه این است كه «انسان هست نویسنده» و «انسان وجود
دارد نویسنده» .
در قسم اوّل طبیعت انسان، موضوع و وجود (هستی) محمول قرار گرفته ولی در
قسم دوم انسان موضوع است و محمول نویسندگی است و وجود بین موضوع و
محمول رابط واقع شده است. پس معلوم شد كه وجود گاهی صلاحیّت دارد كه معنای
اسمی باشد و به عبارت دیگر معنای فی نفسه باشد و محمول واقع شود و گاهی وجود
معنای حرفی است و معنای لافی نفسه است و رابط بین دو معنا واقع می شود.