در
کتابخانه
بازدید : 431162تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه مقدمه
Collapse مقصد اول در امور عامّه است مقصد اول در امور عامّه است
Collapse فریده ی اوّل: وجود و عدم فریده ی اوّل: وجود و عدم
غرر اوّل: بداهت وجود
غرر دوّم: اشتراك وجود
غرر سوّم: مغایرت و اتحاد وجود و ماهیت
Expand غرر چهارم: اصالت وجودغرر چهارم: اصالت وجود
غرر پنجم: حق متعال وجود محض است
غرر ششم: وحدت و كثرت
Expand غرر هفتم: وجود ذهنی غرر هفتم: وجود ذهنی
Collapse غرر هشتم: معقولات ثانیه غرر هشتم: معقولات ثانیه
Expand غرر نهم: انقسام وجود به مطلق و مقیّدغرر نهم: انقسام وجود به مطلق و مقیّد
Expand غرر دوازدهم: مساوات وجود و ثبوت و شیئیّت غرر دوازدهم: مساوات وجود و ثبوت و شیئیّت
Expand غرر سیزدهم: عدم تمایز و علیّت بین اعدام غرر سیزدهم: عدم تمایز و علیّت بین اعدام
Expand غرر چهاردهم: امتناع اعاده ی معدوم غرر چهاردهم: امتناع اعاده ی معدوم
غرر شانزدهم: مناط صدق در قضایا
Expand غرر هفدهم: تعلق جعل به وجودغرر هفدهم: تعلق جعل به وجود
Expand فریده ی دوّم: وجوب و امكان فریده ی دوّم: وجوب و امكان
Expand فریده ی سوّم: حدوث و قدم فریده ی سوّم: حدوث و قدم
Expand فریده ی هفتم: علّت و معلول فریده ی هفتم: علّت و معلول
Expand مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص
Expand مقصد چهارم: طبیعیّات مقصد چهارم: طبیعیّات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تاكنون سخن از معقولات اوّلیّه و ثانویّه و فرق آنها با یكدیگر بود. اكنون باید دانست كه معقولات ثانیه خود بر دو نوعند: معقولات ثانیه ی منطقی و معقولات ثانیه ی فلسفی. پس سه دسته از معقولات وجود دارد: معقولات اوّلیّه، معقولات ثانیه ی منطقی و معقولات ثانیه فلسفی. در تعریف هر یك از این سه دسته از معقولات و ملاك تمایز آنها با یكدیگر، متأخّرین از حكما تعبیری دارند كه خالی از اشكال و ابهام نیست و نیازمند شرح و توضیح است. حاجی سبزواری این تعبیر را در ضمن ابیات زیر آورده است:

ان كان الاتّصاف كالعروض فی
عقلك فالمعقول بالثّانی صفی
بما عروضه بعقلنا ارتسم
فی العین او فیه اتّصافه رسم
فالمنطقیّ الاوّل كالمعرّف
ثانیهما مصطلح للفلسفی
بر حسب این تعبیر، آنجا كه محمولی عارض موضوعی می شود و موضوع، متّصف به آن محمول می گردد، دو نسبت متصوّر است: یكی عروض محمول بر موضوع و یكی اتّصاف موضوع به محمول. در اینجا چهار حالت قابل تصوّر است:

1. عروض عارض بر معروض خودش و اتصاف آن معروض به عارض هر دو در خارج است، مانند اینكه می گوییم: «زید آمد» ؛ در اینجا متّصف شدن زید به «آمدن» در خارج
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 278
است؛ یعنی زید در ظرف خارج و به وجود خارجی خود متّصف است به صفت «آمدن» ، و «آمدن» هم در خارج عارض زید شده است، زیرا «آمدن» عرضی است كه حالّ در موضوع خودش است و این حلول و عروض در خارج واقع شده است.

همچنین در موردی كه می گوییم: «زید قائم» دو چیز وجود دارد: قیام و زید. حال آیا قیام، عارض زید شده است یا بالعكس؟ آیا قیام ملحق به زید شده است یا بالعكس؟ یعنی آیا زید اصل است و قیام برای زید پیدا شده است یا قیام اصل است و زید برای قیام پیدا شده است؟ واضح است كه قیام برای زید پیدا شده است. پس قیام، عارض و زید معروض و این عمل، «عروض» یا «لحوق» نامیده می شود. اكنون باید دید كه ظرف عروض چیست؟ آیا این عروض در ذهن صورت می گیرد یا در خارج؟ واضح است كه ظرف عروض، خارج است. اما ظرف اتّصاف چیست؟ آیا اتّصاف زید به قیام در خارج است یا در ذهن؟ مسلّم است كه ظرف اتّصاف، خارج است یعنی وجود خارجی زید متّصف است به قیام.

2. عروض عارض بر معروض خودش و اتّصاف آن معروض به عارض هر دو در ذهن است، مانند این كه می گوییم: «انسان كلّی است» . آیا كلّیت دارای انسان است و یا انسان دارای كلّیت است؟ آیا كلّیت، عارض انسان شده است و یا انسان عارض كلّیت؟ واضح است كه كلّیت عارض انسان شده است، پس «انسان» معروض و «كلّیت» عارض است. حال ظرف عروض و ظرف اتّصاف چیست؟ اوّلا واضح است كه ظرف اتّصاف انسان به كلّیت، ذهن است. انسان خارجی یك امر جزئی و خاصّ است و البته انسان خارجی هیچگاه كلّی نیست بلكه انسان در ظرف ذهن و از نظر وجود ذهنی متّصف به كلّیت می شود. ثانیا ظرف عروض كلّیت بر انسان نیز ذهن است، زیرا كلّیت صفتی است كه فقط بر وجود ذهنی انسان اطلاق می شود؛ یعنی محمولی است كه موضوعش در ذهن وجود دارد و نه در خارج.

3. ظرف عروض عارض بر معروض، ذهن و ظرف اتّصاف معروض به عارض، خارج است، مانند اینكه می گوییم: «انسان ممكن است» یا: «انسان واحد است» . در اینجا البته مقصود این است كه انسان در ظرف خارج، متّصف به امكان یا وحدت است؛ یعنی مقصود بیان حالت انسان خارجی است، ولی از طرفی می دانیم كه خود امكان یا وحدت در خارج وجودی مستقل ندارند تا عارض غیر بشوند (به بیانی كه قبلاً گفته شد) ، پس امكان در عین اینكه صفت انسان است ولی در خارج عارض انسان نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 279
این است كه می گوییم ظرف اتصاف، خارج و ظرف عروض، ذهن است.

4. ظرف عروض عارض بر معروض، خارج و ظرف اتّصاف معروض به عارض، ذهن است.

از این چهار قسم، قسم چهارم فقط فرض محض است و محال و غیر ممكن است. از سه قسم باقیمانده، قسم اوّل را «معقولات اوّلیّه» ، قسم دوم را «معقولات ثانیه ی منطقی» و قسم سوم را «معقولات ثانیه ی فلسفی» می نامند [1].

این بود خلاصه ی بیانی كه متأخّرین در مورد «معقولات ثانیه» دارند و چنین به نظر می رسد كه این بیان- كه در منظومه سبزواری هست- در میان متأخّرین پیدا شده باشد و شاید هم از اختصاصات حكیم سبزواری باشد. تاكنون ما این بیان را در كلمات سایر حكما و خصوصا حكمای بزرگ مانند ابن سینا و صدرالمتألّهین ندیده ایم، فقط در یكی از فصول اسفار [2]جمله ای هست كه این مطلب از آن استشمام می شود و شاید همین جمله منشأ بیان متأخّرین شده باشد. امّا به هر حال این نظریّه، مخدوش و ایرادات متعدّدی بر آن وارد است كه به ذكر آن می پردازیم:


[1] . معقولات اوّلیّه معمولا در علوم مورد بحث قرار می گیرند، مثلاً در علم فیزیك ما با نور، صوت، حرارت، الكتریسیته، آهن و غیره سر و كار داریم كه اینها همه از معقولات اوّلیّه به شمار می روند. بر عكس، «منطق» معقولات ثانیه ی منطقی را مورد بحث قرار می دهد و به هیچ وجه با معقولات اوّلیّه سر و كار ندارد. همچنین معقولات ثانیه ی منطقی بجز در منطق در سایر علوم ابدا مطرح نمی گردد. امّا معقولات ثانیه ی فلسفی كه همان معانی عامّه هستند «فلسفه» را تشكیل می دهند. از معقولات اوّلیّه نمی توان فلسفه به وجود آورد. معقولات اوّلیّه یكسره با خارج، و معقولات ثانیه ی منطقی یكسره با ذهن سر و كار دارند، اما معقولات ثانیه ی فلسفی از یك جهت شبیه معقولات اوّلیّه و از جهت دیگر شبیه معقولات ثانیه ی منطقی هستند و از یك طرف با ذهن و از طرف دیگر با خارج ارتباط دارند.
[2] . در كتاب اسفار، جلد 2، صفحه ی 64 تعبیری هست در عروض خارجی و عروض ذهنی كه با تعبیر حاجی فرق می كند و مؤیّد اشكالات ما بر بیان حاجی است و بر خود آن بیان شاید چندان اشكالی وارد نباشد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است