برهان ساده تری بر اتحاد عاقل و معقول هست و آن اینكه همان طور كه گفته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 265
شده است كه «تعقّل الشی ء لغیره یتضمّن تعقّله لنفسه»
[1]در اینجا هم می گوییم كه
«ظهور الشی ء لغیره فرع ظهوره لنفسه»
[2]از طرف دیگر هم می دانیم كه معقولیّت و
معلومیّت همان «ظهور شی ء لشی ء» است، پس «ظهوره لنفسه عین معقولیّته لنفسه»
[3].
از اینجا می توان حدس زد كه علاوه بر اینكه مقدّمه ی اول مرحوم آخوند در اسفار- كه
می گوید صورت بر دو قسم است: صورت مادّی و صورت مجرّد، و صورت مادی
نمی تواند معقول بالفعل باشد ولی صورت مجرّد می تواند معقول بالفعل باشد- جزء
مقدّمات این برهان است
[4]، خود این برهان هم ساده نیست.
بعلاوه در اینجا یك سؤال باقی می ماند و آن اینكه بنابر این قاعده، معقولیّت
اجسام برای ذات واجب چه صورتی پیدا می كند؟ آیا اجسام در مرتبه ی ذات خودشان
مثل مجرّدات از مراتب علم باری هستند؟ همان طور كه حاجی در منظومه می گوید:
عنایة و قلم لوح قضا
و قدر سجلّ كون یرتضی
یا اینكه اجسام از مراتب علم نیستند؟ كما اینكه از بعضی كلمات صدرا در اسفار ظاهر
است، كه از سطح این مباحث خارج است. ولی به هر حال در معلوم بودن اجسام در
سایر مراتب علم سخنی نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 266
[1] . [تعقل كردن چیزی غیر خود را متضمّن تعقل كردن آن چیز است خودش را. ]
[2] . [ظهور چیزی برای غیر خودش فرع ظهور آن چیز است برای خودش. ]
[3] . [ظهور یك شی ء برای خودش عین معقولیّت اوست برای خودش. ]
[4] . زیرا اینكه «معقولیّت و معلومیّت عبارت از ظهور شی ء لشی ء است» همان مقدّمه ی اوّل برهان صدرالمتألّهین است.