در
کتابخانه
بازدید : 431137تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه مقدمه
Expand مقصد اول در امور عامّه است مقصد اول در امور عامّه است
Collapse مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص
Expand مقصد چهارم: طبیعیّات مقصد چهارم: طبیعیّات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یك عدّه از دانشمندان جدید یكباره هر سبك و روشی را غیر از سبك و روش تجربی مردود شمردند و از این رو آن قسمت از علوم را كه از دسترس تجربه خارج بود و هنوز تحت عنوان «فلسفه» باقی بود بی اعتبار دانستند. از نظر این دسته هر چه هست علم است، فلسفه وجود ندارد.

ولی بدیهی است كه قناعت كردن به فراورده های علوم طبعا بسیاری از پرسشهای اندیشه ی بشری را بلا جواب می گذارد.

از این رو برخی دانشمندان به فكر تدوین و تأسیس فلسفه ای افتادند كه از طرفی متّكی به علوم باشد و از طرف دیگر پاسخگوی آن سلسله سؤالات كلّی و عمومی باشد كه بشر پاسخ آنها را از فلسفه می خواهد. این عدّه معتقد شدند كه ممكن است از مجموع مسائلی كه در علوم مختلف اثبات می شود یك سلسله قاعده های كلّی و عمومی استنباط نمود كه از قلمرو هر یك از علوم، وسیع تر و عمومی تر باشد و به این ترتیب «فلسفه» ای به وجود آورد «علمی» ، یعنی از طرفی رنگ فلسفه دارد زیرا مانند فلسفه ی الهی و علم اعلی كلّی و عمومی است و از طرف دیگر علمی است زیرا متّكی به مسائل اثبات شده ی علوم است [1].

هربرت اسپنسر [2]انگلیسی فیلسوف معروف قرن نوزدهم از این كسان است.

برخی دیگر فلسفه را مساوی فرضیّه دانستند و هر فرضیّه مادامی كه ثبوت علمی نیافته است و تجربه آن را تأیید نكرده و در حدّ فرضیّه است «فلسفه» است و همینكه عمل و آزمایش آن را تأیید كرد «علم» است [3].

برخی دیگر فلسفه را محدود كردند به آن چیزها كه در قدیم به آنها «علوم عملی» می گفتند، یعنی علم چگونه زیستن. همینها گفتند: «علم دانستن است و فلسفه حكمت و خردمندی است» .

حقیقت این است كه آنچه به نام «فلسفه ی علمی» نامیده شده است نه می تواند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 479
جوابگوی پرسشهای فلسفی ذهن باشد و نه می تواند تنها با اتّكا به علوم، بدون دخالت اصولی دیگر خارج از حوزه ی علوم، روی پای خود بایستد.

فرضیّه های علوم را «فلسفه» نامیدن و همچنین فلسفه را محدود كردن به حكمت عملی، فقط توجیهی است برای این كه لغت «فلسفه» مورد استفاده قرار گیرد. هیچیك از اینها پاسخگوی نیاز فلسفی بشر نیست.

در اینجا طبعا این پرسش پیش می آید كه علّت اینهمه اعراض و رو گردانیدن از فلسفه چیست؟ حقیقت این است كه اعراض و رو گردانیدن عجیبی كه در اروپا از حكمت ما بعد الطبیعه شد معلول ضعف و نارسایی حكمت الهی غرب است و این بحث دامنه ی درازی دارد كه فعلا مجال پرداختن به آن نیست.

حكمت الهی اسلامی آنچنان پایه های محكمی یافته است كه به هیچ وجه تزلزل پذیر نیست. از نظر ما هیچ لزومی ندارد كه در ارزش علم اعلی و حكمت الهی تردید كنیم، آنگاه مانند تشنه ای در بیابان بی آب بدویم و به جایی نرسیم [4].

مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 480

[1] . رجوع شود به مقدّمه ی تاریخ فلسفه ویل دورانت و به سیر حكمت در اروپا جلد سوم.
[2] . Herbert Spencer .
[3] . مقدّمه ی تاریخ فلسفه ویل دورانت.
[4] . [بررسی مسأله ی «فلسفه» و «علم» و تعریف هر یك از آنها و نسبت ایندو با یكدیگر و تاریخچه ی تطوّر فلسفه، در دیگر آثار استاد شهید با تفصیل بیشتر بحث گردیده است، از جمله در پاورقیهای مقاله ی اوّل اصول فلسفه و روش رئالیسم و نیز در بخش «فلسفه» از مجموعه ی آشنایی با علوم اسلامی. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است