در
کتابخانه
بازدید : 431203تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه مقدمه
Expand مقصد اول در امور عامّه است مقصد اول در امور عامّه است
Collapse مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص
Expand مقصد چهارم: طبیعیّات مقصد چهارم: طبیعیّات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در عصر جدید كه تحوّلی در روش و سبك تحقیق علمی رخ داد و روش تجربی جانشین روش قیاسی و استدلالی شد، عدّه ای از دانشمندان، آن دسته از علوم را كه با روش عینی و تجربی قابل تحقیق بود نام «علم» نهادند و آن دسته ی دیگر علوم را كه قابل تحقیق تجربی نبود «فلسفه» خواندند و از این پس «فلسفه» و «علم» دو مفهوم جداگانه یافتند و در مقابل یكدیگر قرار گرفتند. علم اعلی، اخلاق، منطق، زیبایی شناسی، سیاست تحت عنوان «فلسفه» باقی ماند و اما علوم طبیعی عموما و همچنین ریاضیّات- گرچه استدلالی است ولی چون قابل آزمایش عملی می باشد- تحت عنوان «علم» از آنها یاد شد. علیهذا كلمه ی «فلسفه» كه در گذشته عموم و شمول بیشتری داشت، محدود و از آن تاریخ، دیگر مجموع معارف بشری تحت عنوان «فلسفه» یاد نمی شود.

در این تحوّل، دو جریان رخ داد: یكی این كه روش تحقیق در پاره ای از علوم و معارف بشری تغییر كرد، و دیگر این كه لغت «فلسفه» كه اصطلاح شده بود برای مجموع معارف عقلی و علمی بشر، اصطلاح جدیدتر و محدودتری پیدا كرد.

در اینجا برای افراد زیادی این اشتباه پیش آمده است و مرتّبا تكرار می شود كه علوم در سابق شعبه ای از فلسفه بود و فلسفه به منزله ی پدر علوم به شمار می رفت و هر اندازه علوم رشد و تكامل یافتند مانند فرزندانی كه بالغ می شوند و از تحت قیمومیّت پدر خارج می شوند از تحت نفوذ و قیمومیّت فلسفه خارج شده مستقل گشتند. این عدّه گمان كرده اند كه واقعا یك نوع «تجزیه» صورت گرفته است و این چیزها كه امروز «علم» نامیده می شوند سابقا جزء فلسفه محسوب می شده و امروز دیگر جزء فلسفه به شمار نمی روند و استقلال خویش را باز یافته اند.

این گمان، بی اساس است. این اشخاص یك تغییر نام را با «تجزیه» اشتباه گرفته اند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 477
اینان پنداشته اند این علوم در گذشته جزء یك علم و یك فن به شمار می رفت و نام آن فن «فلسفه» بود، و این اشتباه محض است. در گذشته علومی كه تحت نام «فلسفه» یاد می شدند علم واحد و فنّ واحد تلقّی نمی شدند و ممكن نبود تلقّی شوند، چنین نبود كه فلسفه یك علم بزرگ به شمار آید و همه ی علوم الهی و ریاضی و طبیعی و حتّی علوم عملی، شعبه ها و بخشهای آن یك علم به شمار آید و تدریجا آن بخشها و شعبه ها به صورت علوم مستقل درآیند.

در قدیم نیز استقلال هر یك از علوم ریاضی و طبیعی و غیره محرز بود، چیزی كه بود، در قدیم لغت «فلسفه» مرادف با لغت «معرفت» بود و در جدید مفهوم و معنی مصطلح این كلمه تغییر كرد. دیگر این كه در قدیم همه ی علوم كم و بیش با یك متد و روش تحقیق می شد و بعداً متدها و روشها تغییر كرد؛ و به هر حال جدا شدن علوم از فلسفه معنی ندارد. این درست مثل این است كه فرض كنیم كلمه ی «تن» در طول تاریخ به معنی انسان به كار برده شود و سپس اصطلاح تغییر كند و این كلمه فقط در مورد قسمتی از بدن یعنی از گردن به پایین استعمال شود، آنگاه كسی گمان كند كه انسان تجزیه شده است و میان سر و بدنش جدایی افتاده و سر انسان از تن او مستقل شده است؛ و مثل این است كه مثلاً در یك زمان كلمه ی «فارس» را در مورد همه ی كشور ایران به كار برده باشند و بعد این كلمه اختصاص یابد به یكی از استانها، آنگاه كسی گمان كند ایران تجزیه شده است و استان فارس از ایران جدا شده است.

مسأله ی تمایز علوم و دسته بندی مسائل و این كه آیا واقعا مسائل هر علمی یك پیوند و خویشاوندی نزدیك نظیر برادری و خواهری با یكدیگر دارند و جزء یك خانواده به شمار می روند و با مسائل علم دیگر گاهی پیوند فامیلی دارند و با مسائل علم دیگر بیگانه ی مطلق به شمار می روند، و یا چنین نیست و این قرابتها و پیوندها همه قراردادی است، مسأله ای است كه در اینجا نمی توانیم وارد بحث آن شویم [1].

حكما و فلاسفه از قدیم متوجّه این روابط بوده و علوم را با توجه به همین روابط تقسیم بندی كرده اند و لهذا ممكن نیست كه علوم طبیعی را كه از موضوعاتی نظیر معادن و گیاه و حیوان و انسان بحث می كنند داخل در علمی بدانند كه موضوع آن علم «موجود بما هو موجود» است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 478

[1] . رجوع شود به اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد سوم، مقدّمه ی مقاله ی هفتم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است