چنانكه می دانیم در منطق، قضایا را از یك نظر دیگر تقسیم كرده اند به دو قسم
موجبه و سالبه. اما در اینكه مفاد قضایای سالبه چیست بین قدما از فلاسفه- مانند
ابن سینا- و طبقه ی متأخّر از اینها تا حدود قرن یازدهم هجری اختلاف نظری است كه
در كتب مبسوطه بیان شده است. آنچه كه مطابق تحقیق است و قدمای فلاسفه ی
اسلامی و همچنین طبقاتی از فلاسفه ی اسلامی كه نزدیك به زمان ما هستند آن را
انتخاب كرده اند این است كه قضیّه ی سالبه، جز رفع نسبت ایجابی مفاد دیگری ندارد.
پس قضیّه ی سالبه ی بسیطه مفادش جز رفع مفاد قضیّه ی موجبه ی بسیطه چیز دیگری نیست (به
معنای خاصّی كه در محلّ خود باید گفته شود) و مفاد قضیّه ی سالبه ی مركّبه هم جز رفع
نسبت قضیّه ی موجبه ی مركّبه چیز دیگری نیست.