در
کتابخانه
بازدید : 431260تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه مقدمه
Collapse مقصد اول در امور عامّه است مقصد اول در امور عامّه است
Expand فریده ی اوّل: وجود و عدم فریده ی اوّل: وجود و عدم
Expand فریده ی دوّم: وجوب و امكان فریده ی دوّم: وجوب و امكان
Expand فریده ی سوّم: حدوث و قدم فریده ی سوّم: حدوث و قدم
Collapse فریده ی هفتم: علّت و معلول فریده ی هفتم: علّت و معلول
Expand مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص
Expand مقصد چهارم: طبیعیّات مقصد چهارم: طبیعیّات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
كلمه ی «غایت» اصطلاحا به دو معنی اطلاق می گردد: یكی «ما الیه الحركة» یعنی آن چیزی كه حركت به سوی اوست، و دیگر «مالاجله الحركة» یعنی چیزی كه حركت برای اوست.

حركت از حقایقی است كه بستگی دارد به چند چیز كه از جمله «فاعل» و از آن جمله «غایت» است. فاعل یعنی به وجود آورنده ی حركت و امّا غایت یعنی جهتی كه حركت به سوی آن است.

توضیح مطلب اینكه آنچه در جهان حادث می گردد به دو نحو ممكن است فرض حدوث برای او بشود:

یكی اینكه «دفعیّ الوجود» و «آنیّ الوجود» باشد، یعنی وجودش در «آن» (نه در زمان) پدید آید. مثلاً اگر دو جسم را فرض كنیم كه از یكدیگر جدا هستند و بعد به یكدیگر برسند به طوری كه بین آنها تماس پیدا شود و فرض كنیم كه این هر دو جسم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 452
كروی شكل هستند این تماس و ملاقات در «آن» صورت می گیرد نه در «زمان» ؛ یعنی چنین نیست كه این تماس و ملاقات مدّتی لازم داشته باشد ولو آنكه آن مدّت را بسیار اندك فرض كنیم، بلكه اساساً مدّت ندارد و این ملاقات قابل انقسام به قسمت اوّلی و دومی نیست. این گونه امور را می گوییم امور «دفعیّ الوجود» و «آنیّ الوجود» .

یك نحو دیگر این است كه تدریجیّ الوجود باشد، یعنی وجودش مدّت و زمان بخواهد و قهراً وجودش قابل انقسام به حسب زمان بوده باشد به طوری كه بشود گفت كه قسمتی از آن در قسمتی از زمان و تمام آن در تمام زمان صورت گرفت و به عبارت دیگر وجودش به نحو حركت است.

اكنون كه این معنی دانسته شد می گوییم كه حركت عبارت است از اینكه وجود شی ء تدریجی بوده باشد و همین كه وجود شی ء تدریجی شد قهراً برای آن وجود، ابتدا و انتها و وسط، ولو ابتدا و انتها و وسط نسبی، می توان فرض كرد؛ و به عبارت دیگر این وجود از سویی به سویی است، بر خلاف قسم اوّل كه در آنجا چیزی متوجّه چیز دیگر نیست، یعنی آن تماس و ملاقات حقیقتی نیست كه خود آن حقیقت در ذات خود توجّه از سویی به سویی باشد و رو به جهتی باشد، و از این بالاتر آن حقیقت دارای كمّیّت و قابل انقسام به اجزاء و ابعاض نیست تا چه رسد به اینكه دارای جهت بوده باشد، یعنی كمّیّت جهت دار بوده باشد؛ این حقیقت، امری است كه در ذات و حقیقت وجود خود بسیط و یگانه است. و امّا در قسم دوم، سوی و جهت و خطّ سیر معیّن داشتن و رو به طرف معیّن داشتن، مقوّم حقیقت ذات اوست، لهذا می گوییم حركت بدون «ما الیه الحركة» معنی ندارد، و امّا اینكه آیا «ما الیه الحركة» یك نقطه ی ثابت است یا غیر ثابت و اینكه آیا هر مرتبه ای از حركت غایت است برای مرتبه ی قبلی و یا حتما لازم است كه تمام مراتب حركت غایتی در ماوراء خود داشته باشد، مطلبی است كه لزومی ندارد فعلا وارد آن بشویم.

معنی دیگر غایت «مالاجله الحركة» است، یعنی آن چیزی كه حركت به خاطر او صورت می گیرد. غایت به این معنی ممكن است چیزی باشد مغایر با معنی اوّل و چیزی باشد كه حركت در ذات خود متقوّم به او نیست و به او بستگی ندارد و بلكه ممكن است اصلا حركتی در كار نباشد؛ یعنی غایت به معنی دوم را نباید به تعریفی كه در بالا گفته شد (مالاجله الحركة) محدود كنیم، بلكه باید آن را تعمیم داده و بگوییم «مالاجله الشی ء» كه شامل غیر حركت نیز بشود؛ یعنی ممكن است كه ما به خاطر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 453
هدف و منظوری یك امر دفعیّ الوجود و آنیّ الوجود را- از قبیل تماس و ملاقات دو شی ء- به وجود آوریم و مثلاً بین دو كره به منظور خاصّی ملاقات یا محاذات ایجاد كنیم. پس فرق است بین غایت به معنی اوّل و بین غایت به معنی دوم. ولی این نكته نیز ناگفته نماند كه دو امر منفصل و جدا از هم كه بین آنها رابطه ی خاصّ مقدّمه و ذی المقدّمه نباشد و یكی بالذّات منتقل شونده ی به دیگری نباشد، نمی توان به صرف اینكه فرض شود كه منظور فاعل از ایجاد یكی از آنها دیگری بوده است یكی را غایت دیگری بدانیم، بالاخره باید حركتی باشد و تدرّج و انتهایی باشد ولو اینكه این حركت در نفس فاعل باشد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است