به طور كلّی مفهوم ذهنی عین حكایت است و متقوّم است به اینكه از چیزی و
واقعیّتی حكایت كند، خواه آن چیز واقعیّت ذهنی باشد و خواه واقعیت خارجی باشد؛
و خواه آنكه این حكایت، بالذات باشد- یعنی عین معنی تصوّر شده از این مفهوم
ذهنی در خارج محقّق باشد- و یا آنكه این حكایت بالعرض باشد. اساساً معنی ندارد
كه ذهن مفهومی را بسازد كه آن مفهوم هیچ گونه مصداقی نداشته باشد، نه بالذات و نه
بالعرض، نه در درون نفس انسان و نه در خارج از نفس انسان. بنابر این آنچه در
ابتدای این فصل گفته شد كه «عدم مصداقی ندارد» باید اینطور توجیه شود كه عدم،
مصداق بالذات ندارد و امّا چگونه ممكن است كه ذهن بدون ملاك و بدون مناط، یك
مفهومی را از پیش خود بسازد
[1].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 309
[1] . در جلد دوم اصول فلسفه و روش رئالیسم مشروحاً بیان شده است كه تخیّل بی اساس به معنی اینكه یك صورت بسیط
ذهنی اصلا مصداق نداشته باشد محال است. تخیّلات بی اساس برای ذهن انسان همانا تركیباتی است كه در اثر
قوّه ی متصرّفه پیدا می شود. و چون «عدم» مفهومی است بسیط، پس به طور قطع و یقین بدون مصداق نیست.