با طرز فكر قائلین به تعدّد عاقل و معقول آشنا شدیم. اكنون ببینیم طرز فكر
طرفداران نظریه ی اتّحاد عاقل و معقول چگونه است. اینان در عین اینكه نفس را
حقیقتی صاحب مراتب می دانند قائل به تعدّد و تكثّر بین نفس و قوای نفسانی و صور
ادراك شده نیستند؛ یعنی در عین اینكه یك نوع كثرت تشكیكی برای حقیقت نفس
قائل هستند ولی به این نوع كثرت كه سه شی ء مجزّا و مستقل، یكی به عنوان جوهر و
معروض و یكی به عنوان عرض و سومی به عنوان ابزار و وسیله، وجود داشته باشند
قائل نیستند، بلكه مدّعی هستند كه: اوّلا جوهر ذات نفس با قوای نفسانی تباینی
ندارد؛ یعنی نفس با مجموع قوای نفسانی یكی است، و ثانیا نسبت هر قوّه به صورت
ادراكی مانند نسبت مادّه است به صورت (و نه مانند نسبت معروض به عرض) یعنی
چنین نیست كه نفس یا قوّه ی نفسانی یك امر متحصّل تامّ التحصّل است و عرضی را
می پذیرد، بلكه نفس با پذیرفتن هر صورت مدركه در هر مرتبه از مراتب ادراكی عین
آن صورت می شود، و یا به عبارت دیگر نفس به آن «صورت» مستكمل می شود، و یا به
عبارت سوم صور مدركه كمال اوّلی نفس به شمار می روند نه كمال ثانوی آن.
بنابر این، تشبیهی كه قبلاً گفته شد كه نفس به منزله ی درختی است و قوای نفسانی به
منزله ی شاخه های این درخت است، درست نیست و اساساً در اینجا تنه و شاخه ای
وجود ندارد. تشبیه نزدیك تر به واقع این است كه نفس را در مرتبه ی عقل هیولانی به
منزله ی نطفه ای فرض كنیم كه مرحله به مرحله متكامل می شود با این تفاوت كه نفس
یك حقیقت تشكیكی و صاحب مراتب است.
اكنون كه با طرز فكر منكرین و طرفداران اتّحاد عاقل و معقول آشنا شدیم نوبت
آن است كه ببینیم هر یك از این دو گروه چه دلائلی دارند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 252