در
کتابخانه
بازدید : 431178تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه مقدمه
Collapse مقصد اول در امور عامّه است مقصد اول در امور عامّه است
Collapse فریده ی اوّل: وجود و عدم فریده ی اوّل: وجود و عدم
غرر اوّل: بداهت وجود
غرر دوّم: اشتراك وجود
غرر سوّم: مغایرت و اتحاد وجود و ماهیت
Expand غرر چهارم: اصالت وجودغرر چهارم: اصالت وجود
غرر پنجم: حق متعال وجود محض است
غرر ششم: وحدت و كثرت
Collapse غرر هفتم: وجود ذهنی غرر هفتم: وجود ذهنی
Expand غرر هشتم: معقولات ثانیه غرر هشتم: معقولات ثانیه
Expand غرر نهم: انقسام وجود به مطلق و مقیّدغرر نهم: انقسام وجود به مطلق و مقیّد
Expand غرر دوازدهم: مساوات وجود و ثبوت و شیئیّت غرر دوازدهم: مساوات وجود و ثبوت و شیئیّت
Expand غرر سیزدهم: عدم تمایز و علیّت بین اعدام غرر سیزدهم: عدم تمایز و علیّت بین اعدام
Expand غرر چهاردهم: امتناع اعاده ی معدوم غرر چهاردهم: امتناع اعاده ی معدوم
غرر شانزدهم: مناط صدق در قضایا
Expand غرر هفدهم: تعلق جعل به وجودغرر هفدهم: تعلق جعل به وجود
Expand فریده ی دوّم: وجوب و امكان فریده ی دوّم: وجوب و امكان
Expand فریده ی سوّم: حدوث و قدم فریده ی سوّم: حدوث و قدم
Expand فریده ی هفتم: علّت و معلول فریده ی هفتم: علّت و معلول
Expand مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص
Expand مقصد چهارم: طبیعیّات مقصد چهارم: طبیعیّات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تركیب، یا حقیقی است یا اعتباری. تركیب حقیقی نیز به حسب فرض بر دو قسم است: اتّحادی و انضمامی.

تركیب اعتباری آن است كه اجزای مركّب هر یك وجود مستقل و اثر مستقل داشته باشند ولی به اعتبار یك جهت بالخصوص آن اجزای مستقل بالذات و مستقل بالاثر را شی ء واحد فرض می كنیم. مثلاً عده ای از مردم كه دارای یك مرام و مسلك و عقیده ی واحد هستند، یك جنبه ی وحدت به آنها داده و مجموع آنها را شی ء واحد فرض نموده و هر فرد را یك عضو و یك جزء از آن واحد اعتبار می كنیم، مانند اینكه می گوییم «جامعه ی مسلمان» یا «حزب كارگر» و آنگاه می گوییم فلان شخص جزء جامعه ی مسلمان و یا عضو حزب كارگر است. بدیهی است كه هر یك از افراد این جامعه و یا هر یك از اعضای این حزب، وجودی و شخصیّتی جدا از وجود و شخصیّت افراد دیگر دارد و مجموع افراد، یك شخصیّت و وجود مستقلّ و جدا غیر از وجودهای مخصوص به افراد ندارد [1].

این قسم تركیب، مانند تركیب حزب و ملّت و فوج از افراد، «تركیب اعتباری» است.

تركیب حقیقی آن است كه افراد، استقلال در وجود و در اثر را از دست داده و مجموعاً شخص واحدی را كه دارای اثر واحد باشد تشكیل دهند. مركّبات طبیعی این جهان، چه حیاتی و چه غیر حیاتی، همه از این قبیل است. مثلاً از تركیب دو عنصر هیدروژن و اكسیژن با نسبت معیّن، آب به وجود می آید. قبل از تركیب، هر یك از این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 246
دو عنصر دارای وجود و اثری مستقل و مخصوص به خود بوده، ولی پس از تركیب شخصیت دیگر به وجود می آید كه دارای اثری است مستقل و مغایر با اثر هر یك از دو عنصر تشكیل دهنده.

در تركیب حقیقی باید «تكثیر» تبدیل به «توحید» شده و از شخصیتهای متعدّد، شخصیّت واحد حاصل شود و مطابق آنچه در محلّ خود به تحقیق پیوسته است این امر امكان ندارد مگر اینكه این دو عنصر حالت «مادّه» را به خود بگیرند و از نو «صورت» و فعلیّتی بر آنها افاضه شود. اكنون در اینجا جای یك سؤال هست و آن اینكه این دو عنصر كه به صورت «مادّه» در می آیند و «صورت» جدیدی به آنها افاضه می شود، آیا افاضه شدن این صورت جدید متوقّف است به از بین رفتن هر یك از دو صورت خاصّ آن دو عنصر، و یا آنكه مانعی ندارد كه هر یك از این دو عنصر با حفظ همان صورت و فعلیّتی كه دارند به عنوان «مادّه» برای «صورت» جدید قرار گیرند؟ این خود مطلبی است مهم و یكی از موارد اختلاف نظریه ی ابن سینا و صدرالمتألّهین است و لزومی ندارد كه ما در اینجا وارد این بحث بشویم.

چنانكه گفته شد تركیب حقیقی را به دو نحو می توان فرض كرد: اتّحادی و انضمامی. تركیب اتّحادی تصورش آسان است، زیرا تركیب اتّحادی عبارت است از اینكه دو جزء مجموعاً وحدتی را تشكیل دهند. اشكال در تصوّر تركیب انضمامی است.

تركیب انضمامی یعنی اینكه دو جزء ضمیمه ی یكدیگر واقع شوند. اینجاست كه یك اشكال به نظر می رسد و آن اینكه اگر واقعا بین این دو جزء وحدت خارجی وجود ندارد و مجموعا یك واحد را تشكیل نمی دهند پس اساساً این تركیب یك تركیب اعتباری است نه حقیقی و حال آنكه محلّ كلام تركیب حقیقی است؛ و اگر بین این دو جزء وحدت خارجی برقرار است پس تركیب اتّحادی است و بنابراین تركیب حقیقی انضمامی معنی ندارد.

این اشكال را می توان به این نحو پاسخ داد كه دو چیزی كه با یكدیگر رابطه ی وجودی دارند و مجموعا یك وجود واحد را تشكیل می دهند به دو نحو قابل فرض است:

یكی اینكه إحدی المتّحدین، متحصّل الذات و مستغنی از دیگری باشد به طوری كه تغییر و تبدیل دیگری مستلزم تغییر و تبدیل او نیست كه این را می گوییم «تركیب انضمامی» مانند تركیب جوهر و عرض كه یك تركیب حقیقی انضمامی است. یكی هم اینكه هیچیك از این متّحدین، در وجود و یا لوازم وجود مستغنی از دیگری نباشد مانند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 247
تركیب جسم از مادّه و صورت كه هر یك نیازمند به دیگری است، زیرا محقّق شده است كه مادّه در تحقّق خود نیازمند به صورت است و صورت هم در قبول تشخّصات نیازمند به مادّه است. چنین تركیبی را «تركیب حقیقی اتّحادی» می گویند.


[1] . اگر گفته شود: جامعه یا حزبی كه افراد آن دارای مرامی واحد هستند مجموعاً یك اثر واحد دارند كه همان مرام واحد است و لهذا هیچیك از افراد در این اثر، مستقل نیستند پس چگونه گفته شد كه در اینجا افراد مستقلّ بالذات و مستقلّ بالأثر هستند؟ در جواب می گوییم: هنگامی كه از مرام و مسلك واحد سخن گفته می شود منظور از وحدت، وحدت شخصی نیست بلكه وحدت نوعی است؛ یعنی مرام و عقیده ای كه در ذهن و در قلب این فرد نقش بسته است، با مرام و عقیده ای كه در ذهن و در قلب افراد دیگر است از یك نوع و یك سنخ است و مثلاً همه ی افراد دارای عقیده ی الهی هستند و همه طرفدار اجرای عدالت می باشند، نه اینكه عقیده ی قائم به نفس این فرد و عقیده ی قائم به نفس آن فرد دیگر، یك شخص از عقیده است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است