در
کتابخانه
بازدید : 431145تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه مقدمه
Expand مقصد اول در امور عامّه است مقصد اول در امور عامّه است
Collapse مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص
Expand مقصد چهارم: طبیعیّات مقصد چهارم: طبیعیّات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تا اینجا گفته شد كه از میان راههای مختلف خدا شناسی در راه اوّل ذهن انسان مستقیماً و بلا واسطه، بدون آنكه شی ء یا اصلی را پایه قرار دهد، وجود خداوند را ادراك می كند. این ادراك از نوع ادراكات حسی است (یك حسّ مرموز باطنی) كه به نحو شهودی حاصل می شود؛ راه دوم راه شناسایی مع الواسطه است كه در آن، آثار و مخلوقات كه قرآن كریم آنها را «آیات» می نامد واسطه ی اثبات قرار می گیرند.

راه سوم كه راه عقلی و فلسفی محض است راهی است كه از مطالعه ی وجود و موجود به طور كلّی، طی می شود. در اینجا نیز مانند راه دوم نوعی استدلال در كار است و قهراً وجود خداوند مع الواسطه اثبات می شود اما آنچه كه واسطه قرار می گیرد آیات و نشانه ها نیستند بلكه یك سلسله اصول عقلی (بدیهی یا نظری) هستند. [1]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 486
در این راه، فیلسوف یك محاسبه ی كلّی روی وجود و موجود می كند و می كوشد تا این محاسبه را تا آنجا كه ممكن است دقیق تر و تحلیلی تر انجام دهد.

فلاسفه در محاسبه ی كلّی خود به این نتیجه رسیده اند كه وجود واجب الوجود ضروری است، به این معنی كه اگر واجب الوجود نبود هیچ چیز نبود، و چون چیز- بلكه چیزهایی- هست پس واجب الوجود نیز هست.

فلاسفه این مطلب را با استدلالهای مختلف ذكر كرده اند كه برخی از آنها در اشعار منظومه كه به زودی تفسیر خواهیم كرد آمده است. در این مقدّمه، ما به یك راه عمده اشاره می كنیم.

مقدّمتاً توضیح می دهیم كه فلاسفه وجود واجب الوجود و وحدت او و مجرّد بودن او از مادّه و صفات ثبوتیّه و سلبیّه ی او را یكجا و ضمن یك برهان ذكر نمی كنند، و البتّه امكان پذیر نیست كه برهان واحد همه ی اینها را یكجا دربر گیرد. براهین فلسفی مانند براهین ریاضی مرحله به مرحله پیش می رود. فلاسفه، اوّل به طور اجمال اثبات می كنند كه واجب الوجود در جهان هست و جهان خالی از واجب الوجود نیست. در این مرحله بیش از این اثبات نمی شود. امّا این كه واجب الوجود واحد است یا متعدّد، مجرّد است یا مادّی، چه صفاتی دارد، در مراحل بعدی و با براهین جداگانه اثبات می شود. دو برهان ذیل را با توجه به این نكته باید مورد توجه قرار داد. در منظومه یكی از این دو برهان كه همان برهان «صدّیقین» است ذكر شده است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 487

[1] . برخی ادّعا می كنند كه هیچ اصل بدیهی عقلی وجود ندارد و هر مطلبی كه ما قبول می كنیم یا باید مستقیما محسوس و مشهود باشد و یا باید با دلیل اثبات شده باشد امّا مطلبی كه نه محسوس است و نه دلیل دارد، یعنی آنچه كه «بدیهی عقلی» نامیده می شود، قابل قبول نیست. ما جواب این مطلب را به طور مفصّل و مشروح در پاورقیهای جلد دوم اصول فلسفه و روش رئالیسم داده ایم و در اینجا تنها به یك بیان ساده قناعت می كنیم و می گوییم اینكه می گویند «هر مطلبی باید یا محسوس باشد و یا دلیل داشته باشد» خود مطلبی از مطالب است كه به حكم همان قاعده ی ادّعایی آقایان یا باید محسوس باشد و یا باید دلیل داشته باشد. اما بدون شك این مطلب جزو محسوسات بشر نیست. نه از نوع مبصرات است و نه از نوع مسموعات و نه از نوع ملموسات و مشمومات و مذوقات. پس قهراً باید دلیلی داشته باشد. اگر دلیلی دارد پس آن دلیل هم به حكم این قاعده باید یا محسوس باشد و یا دلیل داشته باشد. عین این مطلب تكرار می شود درباره ی آن دلیل و اگر هر دلیلی ایجاب كند یك دلیل دیگری را، پس تمام دلیلها تبدیل می شوند به مدّعاها و در نتیجه ما به دلیلی كه فی حدّ ذاته روشن باشد (یعنی خود آن دیگر دلیل نخواهد) نخواهیم رسید. پس هیچ دلیلی نخواهیم داشت و نتیجه این است كه هیچ مطلبی در عالم دلیل نخواهد داشت. و امّا اگر در نهایت امر برسیم به دلیلی كه فی حدّ ذاته دلیل باشد یعنی به خودی خود روشن باشد و نیازی به دلیل دیگر نداشته باشد پس معلوم می شود در میان مفاهیم بشر مطلبی هست كه از فرط روشنی بی نیاز از دلیل است، بنا بر این اینكه گفته شده است هر مطلبی باید محسوس باشد و یا دلیل داشته باشد مطلب نادرستی است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است