در
کتابخانه
بازدید : 431189تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه مقدمه
Expand مقصد اول در امور عامّه است مقصد اول در امور عامّه است
Collapse مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص
Expand مقصد چهارم: طبیعیّات مقصد چهارم: طبیعیّات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
جهان و مخلوقات همواره آینه ی خدا نمای بشر بوده است. انسان كه با جهان روبرو می شود، به حكم قدرت تعقّل و تفكّری كه در او هست، از سه جهت مختلف، اندیشه اش متوجّه واجب الوجود می گردد و ما به طور اجمال و اختصار به آنها اشاره می كنیم:

الف. بشر به هر موجودی از موجودات جهان می نگرد داغ حدوث و تغییر و مربوبیّت را در پیشانی او می بیند. در نظر اوّل كه می بیند برخی اشیاء «پدیدار» و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 482
«حادث» و «متغیّر» و «مربوب و مسخرّ» ند، به حكم بدیهی عقل متوجه می شود كه نیرو یا نیروهایی هست كه این اشیاء را می برد و می آورد، می راند و جلو می برد، تحت تسلّط و قدرت خویش دارد. در این نظر می خواهد برخی حوادث را با برخی دیگر توجیه كند؛ یعنی برخی را پدید آورنده، راننده، جلو برنده، مسلّط و مدبّر و مربّی بعضی دیگر فرض می كند؛ ولی تدریجا متوجه می شود كه هر چه در جهان است چنین است، هر چیزی كه او را پدید آورنده و راننده و مدبّر و مربّی چیز دیگر فرض می كند، می بیند او نیز به نوبه ی خود «پدیدار» و «رانده شده» و «مربوب» است. در این وقت است كه تمام جهان را با همه ی اجزاء و همه ی روابطی كه میان آنها هست یك واحد پدیدار و یك واحد مربوب می بیند و اینجاست كه متوجه می شود كه دست قدرت یگانه ای هست كه ربّ العالمین و پدید آورنده ی همه ی پدیده هاست.

قرآن كریم داستان ابراهیم را در آغاز رشد عقلی وی، برای افاده ی همین منظور بیان كرده است آنجا كه می فرماید:

وَ كَذلِكَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَكُوتَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لِیَكُونَ مِنَ اَلْمُوقِنِینَ*`فَلَمّا جَنَّ عَلَیْهِ اَللَّیْلُ رَأی كَوْكَباً، قالَ هذا رَبِّی، فَلَمّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ اَلْآفِلِینَ*`فَلَمّا رَأَی اَلْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی، فَلَمّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَكُونَنَّ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلضّالِّینَ*`فَلَمّا رَأَی اَلشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی، هذا أَكْبَرُ، فَلَمّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِی ءٌ مِمّا تُشْرِكُونَ*`إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ اَلْمُشْرِكِینَ [1].

ب. یكی از مسائل فوق العاده قابل توجّه برای بشر، وجود نظامات و تشكیلات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 483
فوق العاده حیرت انگیز در جهان خلقت است. از زمین گرفته تا آسمان، از ستارگان و خورشیدها و منظومه های شمسی گرفته تا ذرّات و منظومه های اتمی، از جماد گرفته تا نبات و حیوان و انسان، همه دارای یك سلسله نظامات و تشكیلات می باشند.

وضع قرار گرفتن اجزاء جهان در فاصله های دور و نزدیك نسبت به یكدیگر و وضع «ساخت و كار» و مكانیزم آنها و نیز «سازواره» و تشكّل و ارگانیسم درونی آنها نشان می دهد كه به خود واگذاشته نیستند، تدبیر و حكمت و قوّه ی شاعری آنها را تحت تسخیر و اراده و اختیار خود سازمان داده است. اگر چنین قوّه و قدرت قاهر و مسلّط و مرید و شاعری نبود طبعا هیچ گونه انتظامی میان اجزاء كوچك یا بزرگ جهان نبود.

بشر تنها خلقت بدنی خود را كه در نظر گیرد آن را به صورت یك ساختمان فوق العاده مجهّز می بیند كه هر جزء و هر عضو و هر ذرّه ی آن روی حساب، كار گذاشته شده است. هیچ چیز به غلط در جایی گذاشته نشده است. لازمه ی نبودن شعور در قوّه ی فاعلی، عدم انتظام و وجود غلطهای بی منتهاست ولی می بینیم كه درست بر عكس است، هر چیزی در جای خود با توجّه به قاعده و اثرش قرار گرفته است.

فرض كنید كارگر چاپخانه ای در مقابل یك سلسله حروف الفبا به صورتهای مختلف، یعنی حروف اوّل و وسط و آخر و مفرد، قرار گرفته است. این كارگر اگر حروف را طوری بچیند كه معنی و مفهوم و مقصودی از آنها فهمیده شود به طوری كه وقتی كه بر نتیجه ی كارش نظر كنیم ببینیم كه یك صفحه مطالب با معنی چیده است، قهراً حكم می كنیم كه این كارگر با سواد است، ممكن نیست كه این كارگر، بی سواد و حروف نشناس باشد و دستش را بدون هیچ گونه عمد و قصد و توجّه به نتیجه ای به سوی حروف دراز كند و به طور تصادف آن حروف با چنان نظمی به دست او بیاید كه نتیجه اش یك كتاب نظیر گلستان سعدی باشد.

و همچنین است كارگری كه ساختمان می سازد مطابق با اصول كامل مهندسی.

خود این اثر طبعا حكایت می كند كه این كارگر آگاهانه چنین كاری را انجام می دهد.

امكان ندارد او نداند و نفهمد كه چه می كند و معذلك كاری چنین دانسته و فهمیده به وجود آید.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 484
اساساً ما به چه دلیل می گوییم بوعلی سینا فیلسوف و طبیب بوده و سعدی ادیب و با ذوق؟ آیا جز از راه آثار آنهاست؟ ما در مغز و اندیشه ی بوعلی یا سعدی نبوده ایم، فقط آثار آنها را دیده ایم. فرضا در زمان آنها می بودیم و از نزدیك خود آنها را می دیدیم باز مستقیما راهی به مغز و اندیشه ی آنها نداشتیم، فقط گفته های آنها را از زبان خودشان می شنیدیم و یا نوشته های آنها را در زیر دست خود آنها می دیدیم.

اكنون اگر كسی ادّعا كند كه بوعلی و سعدی فاقد معلومات و اطّلاعات و استعداد فلسفی و ادبی بوده اند و خود به آنچه می گفته و می نوشته اند آگاه نبوده اند، ندانسته سخنانی می گفتند و به این صورت در می آمده است و بدون توجّه و عمد و قصد دست خود را به قلم و كاغذ می برده اند و تصادفا آثاری به وجود آمده دارای اینهمه معنی، آیا ما هرگز قبول می كنیم؟ ابدا.

هر برگ درخت و هر پرده از پرده های چشم یك حیوان به اندازه ی همه ی آثار بوعلی و سعدی نشانه از فكر و عمد و قصد و تدبیر و اراده دارد.

قرآن كریم از زبان موسی بن عمران، خطاب به فرعون و فرعونیان، خداوند را چنین معرفی می كند:

قالَ رَبُّنَا اَلَّذِی أَعْطی كُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ [2].

ج. یكی از شگفتیهای طبیعت كه اندیشه ی بشر را سخت تكان می دهد توجّه حیرت انگیز اشیاء است به غایات و اهداف خود و به عبارت دیگر «اصل هدایت و راه یابی» است.

طرز راه یابی اشیاء به شكلی است كه نظامات داخلی اشیاء با همه ی تجهیزات حیرت انگیز آنها برای این كه بتوانند تا این حد با راه و هدف خود آشنا باشند كافی نیست، بدین معنی كه اشیاء و موجودات در عین اینكه از یك سازمان درونی برخوردارند نوعی بینش مرموز نیز آنها را هدایت می كند و آنها به مدد این بینش راه خود را به سوی آینده می شناسند.

فی المثل یك گلبول سفید خون و یا یك حشره ی كوچك چنان با وظیفه و كار خود آشناست كه گویی تعلیمات قبلی منظّمی دیده است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 485
یك ماشین، هر اندازه دقیق ساخته شده باشد، قادر به ابتكار و اختراع و پیدا كردن راههای نو و قادر به منطبق ساختن خود با محیط جدید و قادر به ایجاد اعضای جدید و تكمیل آنها نیست، ولی در اشیاء و بالخصوص در نباتات و حیوانات چنین چیزی هم مشاهده می شود. این خود نشانه ی دیگری است بر اینكه قوّه ی مرموز و نیروی شاعری اشیاء را با شكل مرموزی هدایت و رهبری می كند. مسأله ی هدایت و راه یابی اشیاء، داستان مفصّلی دارد كه اینجا مجال شرح و بسط آن نیست.

قرآن كریم به این اصل در آیات مختلفی اشاره می كند، از جمله آنجا كه می فرماید: «اَلَّذِی قَدَّرَ فَهَدی » [3]، و همچنین آنجا كه از زبان حضرت موسی (علیه السلام) خطاب به فرعون نقل می كند:

اَلَّذِی أَعْطی كُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی [4].


[1] . انعام/75- 79 [ترجمه: و بدین سان به ابراهیم ملكوت آسمانها و زمین را بنمایانیم تا كه از یقین آورندگان گردد* پس آنگاه كه تاریكی شب او را فرا گرفت، ستاره ای را دیده گفت این است پروردگار من، پس چون ستاره ناپدید شد گفت كه من امور ناپایدار و زایل شدنی را دوست ندارم*پس چون ماه تابان آشكار شد گفت این است پروردگار من، و چون ماه (صبح هنگام) ناپدید شد گفت اگر پرودگار من مرا هدایت نكند بی تردید از زمره ی گمراهان خواهم بود*پس چون خورشید درخشیدن آغاز كرد گفت این است خدایم، این بزرگتر است. پس آن هنگام كه خورشید نیز غروب نمود گفت: ای قوم من، همانا من از شما و از آنچه بدان (در خدای تعالی) شرك می ورزید بیزار و بركنارم*من بی هیچ آلایشی روی به سوی آن موجودی دارم كه آفریننده ی آسمانها و زمین است و من از شرك ورزندگان نخواهم بود. ]
[2] . طه/50: گفت پروردگار ما كسی است كه خلقت خاصّ هر موجودی را به او عطا فرموده است.
[3] . اعلی/3: آن (خدایی) كه (هر موجود را) اندازه گیری معیّن فرموده سپس هدایت نمود.
[4] . طه/50: آن (خدایی) كه خلقت خاصّ هر موجودی را بدو بخشید سپس او را (بر آن اساس) هدایت نمود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است