بشر همه چیز را به وسیله ی عقل درك نكرده است و همه چیز را هم به حكم عقل
تعقیب و جستجو ننموده، آنچه عقل و علم و كاوشهای آگاهانه در دسترس بشر قرار
داده است قسمتی از یافته های بشری است و فعالیتهای تدبیری تحت راهنمایی فكر
و اندیشه قسمت كمی از فعالیتهای انسانی به شمار می رود.
بسیاری از یافته های بشر و بسیاری از فعالیتهای او به حكم غریزه و ندای ضمیر
و وجدان است، همچنانكه تقریبا همه ی یافته ها و فعالیتهای حیوان، بالخصوص
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 481
حشرات، به حكم غریزه است. زنبور عسل هرگز از راه عقل و علم و استدلال و تجربه
و آزمایش و تعلیم و تعلّم عملیات حیرت انگیز خود را نیاموخته است. در انسان، لبهای
كودك در آغاز تولّد بدون فكر و اندیشه ی قبلی در جستجوی پستان مادر حركت می كند.
حیوان و انسان، پس از بلوغ بدون آن كه نیازمند به تذكّر و تعلیم و تعلّم باشند به سوی
جنس مخالف جذب می شوند. روح انسان هر چند وحشی باشد مجذوب زیبایی و
جمال می گردد.
فطرت خداجویی و خداطلبی و خداستایی و خداپرستی در عمق وجدان بشر
وجود دارد. فرضا خدای یگانه را نیابد موجود دیگری بجای او برای این كار انتخاب
می كند.
ظاهراً قرآن كریم اوّلین كتابی است كه مسأله ی فطرت خداجویی و خداطلبی و
خداپرستی انسان را به طور صریح عنوان كرده است:
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اَللّهِ اَلَّتِی فَطَرَ اَلنّاسَ عَلَیْها [1].
امروز این مسأله در میان فلاسفه و روان شناسان جای بسیار شایسته ای پیدا
كرده است. افراد بزرگی نظیر اینشتاین، ویلیام جیمز، الكسیس كارل، برگسون،
یونگ و غیرهم از آن دفاع كرده اند كه در اینجا مجال پرداختن به آن نیست
[2].
[2] . رجوع شود به جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم.