در
کتابخانه
بازدید : 431282تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه مقدمه
Collapse مقصد اول در امور عامّه است مقصد اول در امور عامّه است
Expand فریده ی اوّل: وجود و عدم فریده ی اوّل: وجود و عدم
Expand فریده ی دوّم: وجوب و امكان فریده ی دوّم: وجوب و امكان
Expand فریده ی سوّم: حدوث و قدم فریده ی سوّم: حدوث و قدم
Collapse فریده ی هفتم: علّت و معلول فریده ی هفتم: علّت و معلول
Expand مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص مقصد سوّم: الهیّات بالمعنی الأخص
Expand مقصد چهارم: طبیعیّات مقصد چهارم: طبیعیّات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
الف. نظر علمای قدیم: قدما معتقد بودند كه:

اولاً، جسم مطلق یعنی جسمی كه فقط جسم باشد و هیچ گونه تعیّن كه آن را نوعی خاص از انواع جهان گرداند نداشته باشد وجود ندارد. آنها معتقد بودند كه جسم یا بسیط است یا مركّب، اگر بسیط باشد حتما به شكل عنصری خاص از عناصر جهان است كه آثاری مخصوص به خود دارد و اگر هم مركّب است به طریق اولی خصوصیّت نوعی دارد.

ثانیاً، معتقد بودند كه در هر جسمی یك مبدأ میل مستقیم باید وجود داشته باشد؛ یعنی در هر جسمی باید میل به یك حركت مستقیم (نه منحنی) وجود داشته باشد، یا میل به سفل و مركز (مثل آب و خاك) و یا میل به محیط و علوّ (مثل هوا و آتش) .

ثالثاً، معتقد بودند كه حركت بدون محرّك- یعنی بدون علّت فاعلی- امكان پذیر نیست و نه تنها حدوث حركت یا انقطاع حركت یا تند شدن حركت احتیاج به نیرو و قوّه دارد بلكه اصل حركت ولو در یك حالت یكنواخت هم بوده باشد نیازمند به قوّه و نیرویی است كه همراه وی بوده باشد.

رابعاً، معتقد بودند كه در هر حركتی از حركات جسم، خواه مكانی و خواه كیفی و خواه وضعی و خواه كمّی، فاعل محرّك و مباشر حركت، صورت نوعیّه ی جسم است كه در بند اوّل گفتیم در هر جسمی یك طبیعت نوعی خاص كه گاهی از آن به «طبیعت» و گاه به «صورت نوعیّه» تعبیر می شود وجود دارد و همان است كه فاعل محرّك شی ء است، و حتّی معتقد بودند كه در حركات قسریّه كه بر خلاف میل و طبع جسم است باز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 441
هم همان طبع اوّلیّه ی جسم است كه در یك حالت فوق العاده فعّالیّت می كند.

خامساً، معتقد بودند كه حركات قسریّه دوام ندارد.

پس قدما برای هر جسم، طبیعت مخصوص و مبدأ میل مستقیم (حركت مستقیم) قائل بودند و معتقد بودند هر جسم، چه در حركت مستقیم و چه غیر مستقیم، نیازمند به علّت است؛ و معتقد بودند علّت همان طبیعت خاصّ شی ء است كه همراه وی و متّحد با وی است و تنها با قوّه ی عقل و استدلال می توان به وجود آن اذعان كرد؛ و معتقد بودند كه حركت قسری- كه آن هم نیز به نوبه ی خود معلول همان طبیعت است ولی در یك حال فوق العاده- دوام پیدا نخواهد كرد.

ب. نظر علمای جدید: علوم طبیعی جدید روی طرز تفكّر مخصوصی كه علم را از فلسفه جدا می كند، اولاً فرض نمی كند كه جسم مطلق كه در آن هیچ طبیعت نوعی و هیچ مبدأ میل مستقیم وجود نداشته باشد ممكن نیست، بلكه «جسم مطلق» را فرض می كند [1].

و ثانیاً معتقد نیست كه حركت احتیاج به محرّك دارد، بلكه معتقد است كه تنها تغییر حركت (شتاب) محتاج به علّت است؛ یعنی تنها حدوث و انقطاع و تند و كند شدن و تغییر جهت و مسیر دادن حركت نیازمند به علّت است نه خود حركت.

و ثالثاً همان طور كه قبلاً اشاره شد حركت را به دو قسم طبعی و قسری تقسیم نمی كند.

و رابعاً به دلیل اینكه به دو قسم حركت طبعی و قسری قائل نیست و به دلیل اینكه ذات حركت را محتاج به علّت نمی داند لذا به حركتی كه خود به خود و بدون عایق و مانع خارجی ساكن شود قائل نیست.


[1] . این فرض در واقع هم به منزله ی انكار بند اوّل و هم به منزله ی انكار بند دوم نظریّه ی قدماست.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است