در
کتابخانه
بازدید : 291331تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">منطق</span>منطق
Collapse كلیّات فلسفه كلیّات فلسفه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در باب «وجود و ماهیت» مهم ترین بحث این است كه آیا وجود اصیل است یا ماهیت؟ مقصود این است كه ما در اشیاء همواره دو معنی تشخیص می دهیم و هر دو معنی را درباره ی آنها صادق می دانیم. آن دو چیز یكی هستی است و دیگری چیستی.

مثلاً می دانیم كه انسان هست، درخت هست، عدد هست، مقدار هست. . . ، اما عدد یك چیستی و یك ماهیت [1]دارد و انسان ماهیت و چیستی دیگری. اگر بگوییم: «عدد چیست؟ » یك پاسخ دارد و اگر بگوییم: «انسان چیست؟ » پاسخ دیگری دارد.

خیلی چیزها هستی روشنی دارند، یعنی می دانیم كه هستند، اما نمی دانیم كه چیستند. مثلاً می دانیم كه حیات هست، برق هست اما نمی دانیم كه حیات چیست، برق چیست.

بسیار چیزها را می دانیم كه چیستند. مثلاً «دایره» تعریف روشنی پیش ما دارد و می دانیم دایره چیست، اما نمی دانیم در طبیعت عینی دایره ی واقعی وجود دارد یا ندارد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 160
پس معلوم می شود كه «هستی» غیر از «چیستی» است.

از طرفی می دانیم كه این كثرت، یعنی دو گانگی ماهیت و وجود، صرفاً ذهنی است؛ یعنی در ظرف خارج، هر چیزی دو چیز نیست. پس یكی از ایندو عینی و اصیل است و دیگری اعتباری و غیر اصیل.

البته این بحث دامنه ی درازی دارد و غرض ما در این «كلّیات» آشنایی با اصطلاح است. آنچه اینجا باید بدانیم این است كه مسأله ی اصالت وجود و ماهیت، سابقه ی تاریخی زیادی ندارد؛ این مسأله در جهان اسلام ابتكار شده است. فارابی و بوعلی و خواجه نصیر الدین طوسی و حتی شیخ اشراق بحثی به عنوان اصالت ماهیت و اصالت وجود طرح نكرده اند. این بحث در زمان میرداماد (اوایل قرن یازدهم هجری) وارد فلسفه شد.

میرداماد اصالت ماهیّتی بود، اما شاگرد نامدارش صدرالمتألّهین اصالت وجود را به اثبات رساند و از آن تاریخ همه ی فلاسفه ای كه اندیشه ی قابل توجهی داشته اند اصالت وجودی بوده اند. ما در جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم نقش خاص عرفا و متكلّمین و فلاسفه را در مقدماتی كه منتهی به پیدایش این فكر فلسفی برای صدرالمتألّهین گشت تا اندازه ای بیان كرده ایم.

ضمناً این نكته نیز خوب است گفته شود كه در عصر ما فلسفه ای رونق گرفته كه آن نیز گاهی به نام «فلسفه ی اصالت وجود» خوانده می شود و آن فلسفه ی اگزیستانسیالیسم [2]است. آنچه در این فلسفه به نام «اصالت وجود» خوانده می شود مربوط به انسان است و درباره ی این مطلب است كه انسان بر خلاف سایر اشیاء یك ماهیت مشخصِ پیش بینی شده و یك قالب معیّن طبیعی ندارد؛ انسان چیستی خود را خود طرح ریزی می كند و خود می سازد. این مطلب تا حدود زیادی مطلب درستی است و در فلسفه ی اسلامی تأیید شده است؛ ولی آنچه در فلسفه ی اسلامی به نام «اصالت وجود» خوانده می شود اولاً اختصاص به انسان ندارد، مربوط است به همه ی جهان؛ ثانیاً در اصالت وجود اسلامی بحث درباره ی اصالت به معنی عینیّت در مقابل اعتباریّت و ذهنیّت است و بحث اگزیستانسیالیسم درباره ی اصالت به معنی تقدّم است، و به هر حال ایندو را نباید یكی پنداشت.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 161

[1] . «ماهیّت» یك كلمه ی عربی است، مخفّف «ما هویّت» است. كلمه ی «ماهو» كه به معنی «چیست او» است با یاء مصدریّه و تاء مصدریّه «ما هویّت» شده و با تخفیف، «ماهیّت» شده است. پس «ماهیّت» یعنی «چیست اویی» یا «چیستی» .
[2] . Existencialism .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است