در
کتابخانه
بازدید : 291247تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">منطق</span>منطق
Collapse كلیّات فلسفه كلیّات فلسفه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
چنانكه می دانیم نقطه ی عطف در عصر جدید نسبت به عصر قدیم كه از قرن شانزدهم آغاز می شود و به وسیله ی گروهی كه در رأس آنها دكارت فرانسوی و بیكن انگلیسی بودند صورت گرفت این بود كه روش قیاسی و عقلی در علوم جای خود را به روش تجربی و حسی داد؛ علوم طبیعی یكسره از قلمرو روش قیاسی خارج شد و وارد حوزه ی روش تجربی شد؛ ریاضیات حالت نیمه قیاسی و نیمه تجربی به خود گرفت.

پس از این جریان این فكر برای بعضی پیدا شد كه روش قیاسی به هیچ وجه قابل اعتماد نیست، پس اگر علمی در دسترس تجربه و آزمایش عملی نباشد و بخواهد صرفاً از قیاس استفاده كند، آن علم اساسی ندارد، و چون علم ما بعد الطبیعه چنین است، یعنی تجربه و آزمایش عملی را در آن راه نیست، پس این علم اعتبار ندارد، یعنی مسائل این علم نفیاً و اثباتاً قابل تحقیق و مطالعه نیستند. این گروه گرد آن علمی كه یك روز یك سر و گردن از همه ی علوم دیگر بلندتر بود و «اشرف علوم» و «ملكه ی علوم» خوانده می شد یك خط قرمز كشیدند. از نظر این گروه، علمی به نام علم «مابعد الطبیعه» یا «فلسفه ی اولی » یا هر نام دیگر وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد. این گروه در حقیقت گرامی ترین مسائل مورد نیاز عقل بشر را از بشر گرفتند.

گروهی دیگر مدعی شدند كه روش قیاسی در همه جا بی اعتبار نیست، در ما بعد الطبیعه و اخلاق باید از آن استفاده كرد. این گروه اصطلاح جدیدی خلق كردند و آنچه را كه با روش تجربی قابل تحقیق بود «علم» خواندند و آنچه می بایست با روش قیاسی از آن استفاده شود، اعمّ از متافیزیك و اخلاق و منطق و غیره، آن را «فلسفه» خواندند. پس تعریف «فلسفه» در اصطلاح این گروه عبارت است از:

«علومی كه صرفاً با روش قیاسی تحقیق می شوند و تجربه و آزمایش عملی را در آنها راه نیست» .

بنابر این نظر، مانند نظر علمای قدیم كلمه ی «فلسفه» یك اسم عامّ است نه اسم خاصّ، یعنی نام یك علم نیست، نامی است كه شامل چندین علم می گردد. ولی البته دایره ی فلسفه به حسب این اصطلاح نسبت به اصطلاح قدما تنگ تر است، زیرا فقط شامل علم ما بعد الطبیعه و علم اخلاق و علم منطق و علم حقوق و احیاناً بعضی علوم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 137
دیگر می شود و اما ریاضیات و طبیعیات در خارج این دایره قرار می گیرند، بر خلاف اصطلاح قدما كه شامل ریاضیات و طبیعیات هم بود.

گروه اول كه به كلی منكر ما بعد الطبیعه و منكر روش قیاسی بودند و تنها علوم حسی و تجربی را معتبر می شناختند كم كم متوجه شدند كه اگر هر چه هست منحصر به علوم تجربی باشد- و مسائل این علوم هم كه جزئی است؛ یعنی مخصوص به موضوعات خاص است- ما از شناخت كلّی جهان- كه فلسفه یا ما بعد الطبیعه مدعی عهده داری آن بود- به كلی محروم خواهیم ماند؛ از این رو فكر جدیدی برایشان پیدا شد و آن پایه گذاری «فلسفه ی علمی» بود یعنی فلسفه ای كه صد در صد متكی به علوم است و در آن از مقایسه ی علوم با یكدیگر و پیوند مسائل آنها با مسائل دیگر و كشف نوعی رابطه و كلّیت میان قوانین و مسائل علوم با یكدیگر، یك سلسله مسائل كلی تر به دست می آید. این مسائل كلی تر را به نام «فلسفه» خواندند. اگوست كنت [1]فرانسوی و هربرت اسپنسر [2]انگلیسی چنین روشی پیش گرفتند.

فلسفه از نظر این دسته، دیگر آن علمی نبود كه مستقل شناخته می شد چه از نظر موضوع و چه از نظر مبادی، زیرا آن علم موضوعش «موجود بما هو موجود» بود و مبادی اش- و لااقل مبادی عمده اش- بدیهیات اولیه بود؛ بلكه علمی شد كه كارش تحقیق در فراورده های علوم دیگر و پیوند دادن میان آنها و استخراج مسائل كلی تر از مسائل محدودتر علوم بود.

فلسفه ی تحصّلی اگوست كنت فرانسوی و فلسفه ی تركیبی هربرت اسپنسر انگلیسی از این نوع است.

از نظر این گروه، فلسفه، علمی جدا از سایر علوم نیست، بلكه نسبت علوم با فلسفه از قبیل نسبت یك درجه از معرفت با یك درجه كامل تر از معرفت درباره ی یك چیز است؛ یعنی فلسفه، ادراك وسیع تر و كلی تر همان چیزهایی است كه مورد ادراك و معرفت علوم است.

برخی دیگر مانند كانت [3]قبل از هر چیز تحقیق درباره ی خود معرفت و قوّه ای كه منشأ این معرفت است- یعنی عقل- را لازم شمردند و به نقد و نقّادی عقل انسان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 138
پرداختند و تحقیقات خود را «فلسفه» یا «فلسفه ی نقّادی» ( Critical philosophy ) نام نهادند.

البته این فلسفه نیز با آنچه نزد قدما به نام «فلسفه» خوانده می شد جز اشتراك در لفظ وجه مشترك دیگری ندارد، همچنانكه با فلسفه ی تحققی اگوست كنت و فلسفه ی تركیبی اسپنسر نیز وجه اشتراكی جز لفظ ندارد. فلسفه ی كانت به منطق- كه نوعی خاص از فكر شناسی است- از فلسفه- كه جهان شناسی است- نزدیك تر است.

در جهان اروپا كم كم آنچه «نه علم» بود، یعنی در هیچ علم خاصی از علوم طبیعی یا ریاضی نمی گنجید و در عین حال یك نظریه درباره ی جهان یا انسان یا اجتماع بود، به نام «فلسفه» خوانده شد. اگر كسی همه ی «ایسم» هایی را كه در اروپا و امریكا به نام «فلسفه» خوانده می شود جمع كند و تعریف همه را به دست آورد، می بیند كه هیچ وجه مشتركی جز «نه علم» بودن ندارند.

این مقدار كه اشاره شد برای نمونه بود كه بدانیم تفاوت فلسفه ی قدیم با فلسفه های جدید از قبیل تفاوت علوم قدیمه با علوم جدیده نیست.

علم قدیم با علم جدید، مثلاً طبّ قدیم و طبّ جدید، هندسه ی قدیم و هندسه ی جدید، علم النفس قدیم و علم النفس جدید، گیاه شناسی قدیم و گیاه شناسی جدید و. . .

تفاوت ماهوی ندارند؛ یعنی چنین نیست كه مثلاً كلمه ی «طب» در قدیم نام یك علم بود و در جدید نام یك علم دیگر. طب قدیم و طب جدید هر دو دارای تعریف واحد هستند.

«طب» به هر حال عبارت است از معرفت احوال و عوارض بدن انسان. تفاوت طب قدیم و طب جدید یكی در شیوه ی تحقیق مسائل است كه طب جدید از طب قدیم تجربی تر است و طب قدیم از طب جدید استدلالی تر و قیاسی تر است، و دیگر در نقص و كمال است، یعنی طب قدیم ناقص تر و طب جدید كامل تر است. و همچنین سایر علوم.

اما «فلسفه» در قدیم و جدید یك نام است برای معانی مختلف و گوناگون، و به حسب هر معنی تعریف جداگانه دارد. چنانكه خواندیم، در قدیم گاهی كلمه ی «فلسفه» نام «مطلق علم عقلی» بود و گاهی این نام اختصاص می یافت به یكی از شعب یعنی علم ما بعد الطبیعه یا فلسفه ی اولی ، و در جدید این نام به معانی متعدد اطلاق شده و بر حسب هر معنی یك تعریف جداگانه دارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 139

[1] . Auguste Cont .
[2] . Herbert Spencer .
[3] . Kant .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است