در
کتابخانه
بازدید : 291255تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">منطق</span>منطق
Expand كلیّات فلسفه كلیّات فلسفه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در این درس لازم است كه به عنوان مقدمه درباره ی كلمه ی «علوم اسلامی» اندكی بحث كنیم و تعریف روشنی از آن بدهیم تا معلوم گردد مقصود ما از «علوم اسلامی» چه علومی است و كلیاتی كه در این درسها می خواهیم بیاموزیم درباره ی چیست؟ علوم اسلامی را كه اكنون موضوع بحث است چند گونه می توان تعریف كرد و بنا به هر تعریف، موضوع فرق می كند:

1. علومی كه موضوع و مسائل آن علوم، اصول یا فروع اسلام است و یا چیزهایی است كه اصول و فروع اسلام به استناد آنها اثبات می شود، یعنی قرآن و سنّت؛ مانند علم قرائت، علم تفسیر، علم حدیث، علم كلام نقلی [1]، علم فقه و علم اخلاق نقلی [2].

2. علوم مذكور در فوق بعلاوه ی علومی كه مقدمه ی آن علوم است. علوم مقدمه مانند ادبیات عرب از صرف و نحو و لغت و معانی و بیان و بدیع و غیره، و مانند كلام عقلی، اخلاق عقلی، حكمت الهی، منطق، اصول فقه، رجال و درایه.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 36
3. علومی كه به نحوی جزء واجبات اسلامی است، یعنی علومی كه تحصیل آن علوم ولو به نحو واجب كفایی بر مسلمین واجب است و مشمول حدیث نبوی معروف می گردد:

«طلبُ العلم فریضةٌ علی كلِّ مسلم» .
دانش طلبی بر هر مسلمانی واجب است.

می دانیم علومی كه موضوع و مسائل آنها اصول و یا فروع اسلامی است و یا چیزهایی است كه به استناد آنها آن اصول و فروع اثبات می شود، واجب است تحصیل و تحقیق شود، زیرا دانستن و شناختن اصول دین اسلام برای هر مسلمانی واجب عینی است و شناختن فروع آن، واجب كفایی است. شناختن قرآن و سنت هم واجب است، زیرا بدون شناخت قرآن و سنت شناخت اصول و فروع اسلام غیر میسّر است. و همچنین علومی كه مقدمه ی تحصیل و تحقیق این علوم است نیز از باب «مقدمه ی واجب» واجب است، یعنی در حوزه ی اسلام لازم است لااقل به قدر كفایت همواره افرادی مجهز به این علوم وجود داشته باشند، بلكه لازم است همواره افرادی وجود داشته باشند كه دایره ی تحقیقات خود را در علوم متن و در علوم مقدّمی توسعه دهند و بر این دانشها بیفزایند.

علمای اسلامی در همه ی این چهارده قرن همواره كوشش كرده اند كه دامنه ی علوم فوق را توسعه دهند و در این جهت موفقیتهای شایانی به دست آورده اند و شما دانشجویان عزیز تدریجاً به نشو و نموّ و تحوّل و تكامل این علوم آشنا خواهید شد.

اكنون می گوییم كه علوم «فریضه» كه بر مسلمانان تحصیل و تحقیق در آنها واجب است منحصر به علوم فوق نیست بلكه هر علمی كه برآوردن نیازهای لازم جامعه اسلامی موقوف به دانستن آن علم و تخصص و اجتهاد در آن علم باشد بر مسلمین تحصیل آن علم از باب به اصطلاح «مقدمه ی تهیّئی» واجب و لازم است.

توضیح این كه اسلام دینی جامع و همه جانبه است، دینی است كه تنها به یك سلسله پندها و اندرزهای اخلاقی و فردی و شخصی اكتفا نكرده است، دینی است جامعه ساز. آنچه كه یك جامعه بدان نیازمند است، اسلام آن را به عنوان یك واجب كفایی فرض كرده است. مثلاً جامعه نیازمند به پزشك است، از این رو عمل پزشكی واجب كفایی است، یعنی واجب است به قدر كفایت پزشك وجود داشته باشد، و اگر به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 37
قدر كفایت پزشك وجود نداشته باشد، بر همه ی افراد واجب است كه وسیله ای فراهم سازند كه افرادی پزشك شوند و این مهم انجام گیرد.

و چون پزشكی موقوف است به تحصیل علم پزشكی، قهراً علم پزشكی از واجبات كفایی است. همچنین فن معلمی، فن سیاست، فن تجارت، انواع فنون و صنایع؛ و در مواردی كه حفظ جامعه ی اسلامی و كیان آن موقوف به این است كه علوم و صنایع را در عالی ترین حد ممكن تحصیل كنند، آن علوم در همان سطح واجب می گردد. این است كه همه ی علومی كه برای جامعه ی اسلامی لازم و ضروری است جزء «علوم مفروضه ی اسلامی» قرار می گیرد و جامعه ی اسلامی همواره این علوم را «فرائض» تلقی كرده است. علیهذا علوم اسلامی بر حسب تعریف سوم شامل بسیاری از علوم طبیعی و ریاضی- كه مورد احتیاج جامعه ی اسلامی است- نیز می شود.

4. علومی كه در حوزه های فرهنگی اسلامی رشد و نما یافته است اعمّ از آنكه از نظر اسلام آن علوم واجب و لازم بوده و یا نه، و اعم از آنكه آن علوم از نظر اسلام ممنوع بوده است یا نه، ولی به هر حال در جامعه ی اسلامی و در میان مسلمانان راه خود را طی كرده است، مانند نجوم احكامی (نه نجوم ریاضی) و بعضی علوم دیگر.

می دانیم كه علم نجوم تا آنجا كه به محاسبات ریاضی مربوط است و مكانیسم آسمان را بیان می كند و یك سلسله پیشگوییهای ریاضی از قبیل خسوف و كسوف دارد، جزء علوم مباح اسلامی است، و اما آنجا كه از حدود محاسبات ریاضی خارج می شود و مربوط می شود به بیان روابط مرموز میان حوادث آسمانی و جریانات زمینی، و به یك سلسله غیب گویی ها درباره ی حوادث زمینی منتهی می شود، از نظر اسلام حرام است. ولی در دامن فرهنگ و تمدن اسلامی هر دو نجوم وجود داشته است [3].

اكنون كه تعاریف مختلفی از كلمه ی «علوم اسلامی» به دست دادیم و معلوم شد كه این كلمه در موارد مختلف در معانی مختلف استعمال می شود كه بعضی از آن معانی از بعضی دیگر وسیع تر و یا محدودتر است، باید بگوییم كه مقصود از «علوم اسلامی» كه بناست كلیاتی از آن گفته شود، همان است كه در شماره ی 3 تعریف كردیم، یعنی علومی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 38
كه به نوعی از نظر اسلام «فریضه» محسوب می شود و در فرهنگ و تمدن اسلامی سابقه ی طولانی دارد و مسلمانان آن علوم را از آن جهت كه به رفع یك نیاز كمك می كرده و وسیله ی انجام یك فریضه بوده محترم و مقدس می شمرده اند.

در این درس كه اولین درس ماست لازم است دانشجویان عزیز از هم اكنون یك نكته را بدانند و در پی جستجو و تحقیق بیشتر برآیند و خویشتن را كاملاً مجهز سازند، و آن این كه فرهنگ اسلامی خود یك فرهنگ ویژه و خاصی است در میان فرهنگهای جهان، با یك روح خاص و یك سلسله مشخصات مخصوص به خود. برای این كه یك فرهنگ را بشناسیم كه آیا اصالت و شخصیت مستقل دارد و از روح و حیات ویژه ای برخوردار است و یا صرفاً التقاطی است از فرهنگهای دیگر و احیاناً ادامه و استمرار فرهنگهای پیشین است، لازم است انگیزه های حاكم بر آن فرهنگ، جهت و حركت، آهنگ رشد و همچنین عناصر برجسته ی آن را زیر نظر بگیریم. اگر فرهنگی از انگیزه هایی ویژه برخوردار باشد، جهت و حركت مخصوص به خود داشته باشد، آهنگ حركتش با آهنگ حركت سایر فرهنگها متفاوت باشد، عناصر ویژه ای وارد كند و آن عناصر برجستگی خاصی داشته باشد، دلیل بر این است كه آن فرهنگ اصالت و شخصیت دارد.

بدیهی است كه برای اثبات اصالت یك فرهنگ و یك تمدن، ضرورتی ندارد كه آن فرهنگ از فرهنگها و تمدنهای دیگر بهره نگرفته باشد، بلكه چنین چیزی ممكن نیست. هیچ فرهنگی در جهان نداریم كه از فرهنگها و تمدنهای دیگر بهره نگرفته باشد، ولی سخن در كیفیت بهره گیری و استفاده است.

یك نوع بهره گیری آن است كه فرهنگ و تمدن دیگر را بدون هیچ تصرفی در قلمرو خودش قرار دهد. اما نوع دیگر این است كه از فرهنگ و تمدن دیگر تغذی كند؛ یعنی مانند یك موجود زنده آنها را در خود جذب و هضم كند و موجودی تازه به وجود آورد.

فرهنگ اسلامی از نوع دوم است، مانند یك سلّول زنده رشد كرد و فرهنگهای دیگر را از یونانی و هندی و ایرانی و غیره در خود جذب كرد و به صورت موجودی جدید با چهره و سیمایی مخصوص به خود ظهور و بروز كرد و به اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامی در ردیف بزرگ ترین فرهنگها و تمدنهای بشری است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 39
این سلّول حیاتی فرهنگی در چه محلی و به دست چه كسی و از چه نقطه ای [رشد خود را] آغاز كرد؟ این سلول مانند هر سلول دیگر كه در آغاز كوچك و نامحسوس است، در شهر مدینه به وسیله ی شخص پیامبر گرامی پایه گذاری شد و از علوم اسلامی نوع اول آغاز به كار كرد. برای آگاهی بیشتر باید به كتب مربوطه مراجعه كنید [4].

ضمناً لازم است یادآوری شود كه كلّیات علوم اسلامی به دو بخش تقسیم می شود: علوم عقلی و علوم نقلی.

اكنون ما از «منطق» كه جزء علوم عقلی است آغاز می كنیم.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 41

[1] بعداً گفته خواهد شد كه كلام دو قسم است: عقلی و نقلی، و فرق ایندو خواهد آمد.
[2] اخلاق نیز مانند علم كلام دو گونه است: عقلی و نقلی، و بعداً در این باره نیز بحث خواهد شد.
[3] . برای آشنایی با علومی كه در حوزه ی فرهنگ اسلامی پیدا شد یا راه یافت و رشد كرد رجوع شود به كتاب كارنامه ی اسلام تألیف آقای دكتر عبد الحسین زرّین كوب.
[4] . رجوع كنید به كارنامه ی اسلام تألیف دكتر زرین كوب، و تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، جلد سوم، و خدمات متقابل اسلام و ایران مرتضی مطهری، بخش سوم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است