این لغت ریشه یونانی دارد. همه ی علمای قدیم و جدید كه با زبان یونانی و تاریخ
علمی یونان قدیم آشنا بوده اند می گویند:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 128
این لغت مصدر جعلی عربی كلمه ی «فیلوسوفیا»
[1]است. كلمه ی «فیلوسوفیا» مركّب
است از دو كلمه «فیلو»
[2]و «سوفیا»
[3]. كلمه ی «فیلو» به معنی دوستداری و كلمه ی «سوفیا»
به معنی دانایی است. پس كلمه ی «فیلوسوفیا» به معنی دوستداری دانایی است؛ و
افلاطون، سقراط را «فیلوسوفس»
[4]یعنی دوستدار دانایی معرفی می كند
[5]. علیهذا
كلمه ی «فلسفه» كه مصدر جعلی عربی است به معنی فیلسوفی گری است.
قبل از سقراط گروهی پدید آمدند كه خود را «سوفیست»
[6]یعنی دانشمند
می نامیدند. این گروه ادراك انسان را مقیاس حقیقت و واقعیت می گرفتند و در
استدلالهای خود مغالطه به كار می بردند.
تدریجا لغت «سوفیست» مفهوم اصلی خود را از دست داد و مفهوم «مغالطه كار»
به خود گرفت و سوفیست گری مرادف شد با مغالطه كاری. كلمه ی «سفسطه» در زبان
عربی مصدر ساختگی «سوفیست» است كه اكنون در میان ما به معنی مغالطه كاری
است.
سقراط به علت تواضع و فروتنی كه داشت، و هم شاید به علت احتراز از
همردیف شدن با سوفیستها، امتناع داشت كه او را «سوفیست» یا دانشمند خوانند
[7]و
از این رو خود را «فیلسوف» یعنی دوستدار دانش خواند. تدریجا كلمه ی «فیلوسوفیا»
بر عكس كلمه ی «سوفیست» كه از مفهوم «دانشمند» به مفهوم «مغالطه كار» سقوط
گرفت، از مفهوم «دوستدار دانش» به مفهوم «دانشمند» ارتقاء یافت و كلمه ی «فلسفه» نیز
مرادف شد با دانش. علیهذا لغت «فیلسوف» به عنوان یك لغت اصطلاحی، قبل از
سقراط به كسی اطلاق نشده است و بعد از سقراط نیز بلافاصله به كسی اطلاق نشده.
لغت «فلسفه» نیز در آن ایّام هنوز مفهوم مشخص نداشته است و می گویند ارسطو نیز
این لغت را به كار نبرده است و بعدها اصطلاح «فلسفه» و «فیلسوف» رایج شده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 129
[5] . ملل و نحل شهرستانی، ج /2ص 231، و تاریخ فلسفه دكتر هومن، ج /1ص 20.
[7] . تاریخ فلسفه دكتر هومن، ج /1ص 169.