در
کتابخانه
بازدید : 291252تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">منطق</span>منطق
Expand كلیّات فلسفه كلیّات فلسفه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
موضوع منطق چیست؟ اولاً ببینیم معنی «موضوع» چیست؟ ثانیاً ببینیم آیا لازم است هر علمی موضوع داشته باشد؟ ثالثاً ببینیم موضوع علم منطق چیست؟ موضوع یك علم عبارت است از آن چیزی كه آن علم در اطراف آن بحث می كند و هر یك از مسائل آن علم را در نظر بگیریم خواهیم دید بیانی است از یكی از احوال و خواص و آثار آن. عبارتی كه منطقیّین و فلاسفه در تعریف موضوع علم به كار برده اند این است:

موضوعُ كلِّ علمٍ هو ما یُبحث فیه عَن عوارضِهِ الذّاتیّه.
موضوع هر علم آن چیزی است كه آن علم درباره ی عوارض ذاتی آن بحث می كند.

این دانشمندان به جای اینكه بگویند: «موضوع هر علمی عبارت است از آن چیزی كه آن علم از احوال و خواص و آثار او بحث می كند» ، به جای «احوال و آثار» كلمه ی قلمبه ی «عوارض ذاتیّه» را به كار برده اند، چرا؟ بی جهت؟ نه، بی جهت نیست، آنها دیده اند كه احوال و آثاری كه به یك چیز نسبت داده می شود بر دو قسم است:

گاهی واقعاً مربوط به خود اوست، و گاهی مربوط به خود او نیست بلكه مربوط به چیزی است كه با او یگانگی دارد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 49
مثلاً می خواهیم در احوال «انسان» بحث كنیم. خواه ناخواه از آن جهت كه انسان حیوان هم هست و با حیوان یگانگی دارد خواص حیوان هم در او جمع است. از این رو كلمه ی «عرض ذاتی» را به كار برده اند و این كلمه را با تعریفی مخصوص مشخص كرده اند كه این اشتباه از بین برود و به اصطلاح «عوارض غریبه» خارج شود.

اما این كه تعریف «عرض ذاتی» چیست، از حدود این درسها خارج است.

اكنون ببینیم آیا لازم است كه هر علمی موضوع معیّنی داشته باشد یا نه؟ چیزی كه قطعی و مسلّم است این است كه مسائل علوم از لحاظ ارتباط با یكدیگر همه یك جور نیستند. هر عده ای از مسائل مثل این است كه یك خانواده ی مخصوص می باشند، و باز یك عده ی دیگر، خانواده ی دیگر؛ همچنانكه مجموعی از خانواده ها احیاناً در حكم یك فامیل اند و مجموعی دیگر از خانواده ها در حكم فامیل دیگر.

مثلاً یك سلسله مسائلی كه «مسائل حساب» نامیده می شوند رابطه شان با یكدیگر آنقدر نزدیك است كه در حكم افراد یك خانواده اند، و یك عده مسائل دیگر كه «مسائل هندسه» نامیده می شوند افراد یك خانواده ی دیگر به شمار می روند. خانواده ی حساب و خانواده ی هندسه با یكدیگر قرابت دارند و جزء یك فامیل به شمار می روند كه آنها را «ریاضیات» می نامیم.

پس قدر مسلّم این است كه میان مسائل علمی پیوندهایی وجود دارد. اكنون می خواهیم ببینیم ریشه ی این پیوندها در كجاست؟ چگونه است كه مسائل حساب با هم این اندازه قرابت دارند كه یك خانواده به شمار می روند و روی همه ی آنها یك نام گذاشته شده و علم جداگانه و مستقلی قلمداد شده اند؟ در اینجا دو نظریه است:

1. علت این امر این است كه مسائل هر علمی بالأخره در اطراف یك حقیقت معیّنی بحث می كند. مثلاً علت هم خانواده بودن مسائل حساب این است كه همه ی آنها در اطراف «عدد» و خواص و آثار اعداد است، و علت هم خانوادگی و قرابت مسائل هندسی این است كه همه ی آنها در اطراف «مقدار» می باشند. پس آن چیزی كه مسائل علوم را به یكدیگر پیوند می دهد همان چیزی است كه مسائل آن علم در اطراف آن بحث می كند، یعنی موضوع آن علم؛ و اگر چنین چیزی در كار نبود قرابتها و پیوندها در میان مسائل علوم نبود، یك مسأله ی حساب با یك مسأله ی دیگر از حساب همان رابطه را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 50
داشت كه با یك مسأله ی پزشكی یا فیزیكی دارد. از این رو هر علمی نیازمند به موضوع است و تمایز علوم از یكدیگر نیز ناشی از تمایز موضوعات آن علوم است.

2. نظریه ی دوم این است كه پیوند مسائل علوم با یكدیگر ناشی از آثار و فوایدی است كه بر آنها مترتب می شود. فرضاً یك عده مسائل در اطراف یك موضوع معیّن نباشد، هر مسأله ای مربوط به موضوع جداگانه ای باشد، اگر آن مسائل از لحاظ اثر و فایده و غرضی كه به دانستن آنها تعلق می گیرد وحدت و اشتراك داشته باشند كافی است كه قرابت و هم خانوادگی میان آنها برقرار گردد و ضمناً آنها را از مسائل دیگری كه علم دیگر به شمار می رود متمایز كند.

ولی این نظریه صحیح نیست. اینكه یك عده مسائل از لحاظ اثر و فایده و غرضی كه به دانستن آنها تعلق می گیرد وحدت و سنخیّت پیدا می كنند ناشی از شباهت ذاتی آن مسائل به یكدیگر است، و شباهت ذاتی آن مسائل به یكدیگر ناشی از این است كه همه ی آن مسائل از حالات و عوارض موضوع واحدی می باشند.

اكنون ببینیم موضوع علم منطق چیست و علم منطق در اطراف چه موضوعی بحث می كند؟ موضوع علم منطق عبارت است از «معرّف و حجّت» ؛ یعنی مسائل منطق یا درباره ی معرّفها یعنی تعریفات بحث می كند، یا درباره ی حجتها یعنی درباره ی استدلالها. عجالتاً كافی است بدانیم كه در همه ی علوم مجموعاً دو كار صورت می گیرد: یكی این كه یك سلسله امور تعریف می شوند، و دیگر این كه برای اثباتِ یك سلسله احكام، استدلال می شود و دلیل آورده می شود. در همه ی علوم این دو كار صورت می گیرد.

علم منطق می خواهد به ما راه صحیح تعریف كردن و صحیح استدلال كردن را بیاموزاند. در درسهای آینده «معرّف» و «حجّت» را كه موضوع علم منطق می باشند بهتر خواهیم شناخت.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 51
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است