در
کتابخانه
بازدید : 291308تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">منطق</span>منطق
Expand كلیّات فلسفه كلیّات فلسفه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گفتیم كسانی كه ارزش منطق ارسطویی را نفی كرده اند، یا فایده اش را نفی كرده اند و یا صحتش را. ما نخست به منشأ مفید بودن منطق می پردازیم. ایرادهایی كه از این راه وارد كرده اند عبارت است از:

1. اگر منطق [ارسطویی ] مفید بود می بایست علما و فلاسفه ای كه مجهز به این منطق بوده اند اشتباه نكنند و خودشان هم با یكدیگر اختلاف نداشته باشند، و حال آن كه می بینیم همه ی آنها اشتباهات فراوان كرده اند و بعلاوه آراء متضاد و متناقضی داشته اند.

پاسخ این است كه اولاً منطق عهده دار صحت صورت و شكل قیاس است نه بیشتر. منشأ خطای بشر ممكن است مواد اولیه ای باشد كه قضایا از آنها تشكیل می شود، و ممكن است آن مواد اولیه درست باشد و منشأ خطا نوعی مغالطه باشد كه در شكل و نظم و ساختمان فكر به كار رفته است.

منطق- همان طوری كه از تعریفش كه در درسهای اول گفتیم پیداست- ضامن درستی فكر از نظر دوم است. اما از نظر اول هیچ قاعده و اصلی نیست كه صحت فكر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 106
را تضمین كند. تنها ضامن، مراقبت و دقت شخص فكر كننده است. مثلاً ممكن است از یك سلسله قضایای حسی یا تجربی قیاساتی تشكیل شود، اما آن تجربه ها به عللی ناقص و غیر یقینی باشد و خلاف آنها ثابت بشود. این جهت بر عهده ی منطق ارسطویی كه آن را به همین لحاظ «منطق صورت» می نامند نیست. آنچه بر عهده ی این منطق است این است كه این قضایا را به صورت صحیحی ترتیب دهد كه از نظر سوء ترتیب، منشأ غلط و اشتباه نگردد.

ثانیاً مجهز بودن به منطق كافی نیست كه شخص حتی از لحاظ صورت قیاس نیز اشتباه نكند. آنچه ضامن حفظ از اشتباه است به كار بستن دقیق آن است؛ همچنانكه مجهز بودن به علم پزشكی برای حفظ الصحة یا معالجه كافی نیست، به كار بردن آن لازم است. اشتباهات منطقی علمای مجهز به منطق به علت نوعی شتابزدگی و تسامح در به كار بستن اصول منطقی است.

2. می گویند منطق ابزار علوم است، اما منطق ارسطویی به هیچ وجه ابزار خوبی نیست؛ یعنی مجهز بودن به این منطق به هیچ وجه بر معلومات انسان نمی افزاید. هرگز منطق ارسطویی نمی تواند مجهولات طبیعت را بر ما معلوم سازد. ما اگر بخواهیم ابزاری داشته باشیم كه واقعاً ابزار باشد و ما را به كشفیات جدید نائل سازد، آن ابزار «تجربه» و «استقراء» و مطالعه ی مستقیم طبیعت است نه منطق و قیاس. در دوره ی جدید كه منطق ارسطو به عنوان یك ابزار طرد شد و به جای آن از ابزار استقراء و تجربه استفاده شد موفقیتهای پی در پی و حیرت انگیز حاصل گردید.

كسانی كه این ایراد را ذكر كرده اند و در واقع این مغالطه را آورده اند چند اشتباه كرده اند. گمان كرده و یا چنین وانمود كرده اند كه معنی این كه «منطق ابزار علوم است» این است كه «ابزار تحصیل علوم» است یعنی كار علم منطق این است كه برای ما اطلاعات و علومی فراهم می كند؛ و به عبارت دیگر گمان كرده اند كه منطق برای فكر بشر نظیر تیشه است برای هیزم شكن كه مواد را جمع و تحصیل می كند؛ و حال آن كه منطق صرفاً «آلت سنجش» است؛ یعنی درست و نادرست را باز می نماید، آن هم آلت سنجش صورت و شكل فكر نه ماده و مصالح فكر؛ لهذا آن را به شاقول و طراز بنّا تشبیه كرده اند. بنّا وقتی كه دیواری را بالا می برد، عمودی بودن آن را با شاقول، و افقی بودن آن را با طراز تشخیص می دهد. شاقول و طراز نه ابزار تحصیل آجر و خاك و آهك و سیمان و غیره می باشند و نه وسیله ی سنجش درستی و نادرستی این مصالح كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 107
فی المثل سالم اند یا ناسالم و معیوب.

وسیله ی تحصیل مواد فكری همانهاست كه قبلاً گفتیم؛ یعنی قیاس، استقراء، تمثیل، و چنانكه قبلاً اشاره كردیم اینها هیچكدام جزء منطق نیستند. منطق قواعد اینها را بیان می كند و ارزششان را تأیید می نماید.

اینجا ممكن است گفته شود كسانی كه منكر منطق ارسطویی به عنوان ابزار تحصیل علم شده اند مقصودشان انكار ارزش قیاس است و همچنانكه قبلاً گفته شد اگر مسائل منطق، قواعد مربوط به قیاس است پس هر چند خود منطق ارسطویی ابزار سنجش است نه ابزار تحصیل، ولی ابزار سنجش قیاس است و قیاس را به عنوان یگانه ابزار تحصیل علوم می شناسد، اما قیاس به دلائل خاصی كه بعداً خواهیم گفت هیچ گونه كارآیی در تحصیل علم جدید ندارد؛ یگانه ابزار كسب و تحصیل علم، تجربه و استقراء است.

این بیان بهترین توجیه سخن معترضین است، ولی همچنانكه قبلاً گفتیم منطق ارسطو قیاس را یگانه ابزار كسب تحصیل علوم نمی داند بلكه یكی از ابزارها می شناسد. همچنانكه در درس پیش گفتیم و در درسهای آینده نیز روشن تر خواهد شد، ابزار كسب و تحصیل [علم ] بودنِ قیاس غیر قابل انكار است.

از نظر طرفداران قیاس، ارزش «قیاس» ارزش تعیینی است؛ یعنی قیاس در حوزه ی خود نتیجه ی جدید بار می آورد آن هم به صورت تعیینی.

ارزش «تمثیل» ارزش ظنّی است و ارزش «استقراء» اگر كامل باشد یقینی است و اگر ناقص باشد ظنّی است. و اما «تجربه» كه غالباً آن را با استقراء اشتباه می كنند ارزش یقینی دارد. هر تجربه متضمّن قیاسی است. تجربه از مقدمات قیاسهای آشكار است و خود متضمن قیاسی پنهان است. تجربه همچنانكه بوعلی در شفا تصریح كرده است [1]، آمیخته ای است از عمل حس و مشاهده ی مستقیم و عمل فكر كه از نوع قیاس است نه از نوع استقراء و یا تمثیل. نوع چهارمی هم علیرغم ادعای منطقیّون ریاضی وجود ندارد.

منطق ارسطویی ارزش تجربه را به هیچ وجه منكر نیست. تجربه كه متضمن نوعی قیاس است گرچه مانند خود قیاس جزء منطق نیست ولی منطق ارسطویی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 108
بر اساس ارزش تجربه بنا شده است. همه ی منطقیّین تصریح كرده اند كه تجربه جزء مبادی یقینی است و یكی از مبادی ششگانه ی برهان است [2].

موفقیت علمای جدید مولود طرد منطق ارسطویی نبود، مولود حسن انتخاب روش استقرائی به جای روش قیاسی، و روش تجربی- كه آمیخته ای است از روش حسی، استقرائی و روش قیاسی خالص- در شناخت طبیعت بوده. آنچه موجب ركود كار علمای پیشین شده این بود كه در شناخت طبیعت نیز مانند مسائل ماوراء الطبیعی از روش قیاسی خالص استفاده می كردند. نه روش قدما طرد روش استقرائی و تجربی به پیروی از منطق ارسطویی بود، نه روش متأخران طرد منطق ارسطویی است، زیرا منطق ارسطویی یگانه روش صحیح را در همه ی علوم، روش قیاسی نمی داند تا رو آوردن به روش استقرائی و تجربی طرد منطق ارسطویی به شمار آید [3].

3. در منطق ارسطویی ارزش عمده از آنِ قیاس است و قیاس از دو مقدمه تشكیل می گردد؛ مثلاً قیاس اقترانی از صغری و كبری تشكیل می شود. قیاس، مفید فایده ای نیست، زیرا اگر مقدّمتین قیاس معلوم باشد نتیجه خود به خود معلوم است اگر مقدمتین مجهول باشد نتیجه مجهول است، پس فایده ی قیاس چیست؟ جواب این است كه صرف معلوم بودن مقدمتین كافی نیست برای معلوم بودن نتیجه. نتیجه آنگاه معلوم می گردد كه مقدمتین «اقتران» پیدا كنند. اقتران كه مولّد نتیجه است نظیر آمیزش جنسی نر و ماده است كه بدون آمیزش، فرزند پدید نمی آید.

چیزی كه هست اگر اقتران به طرز صحیحی صورت گیرد نتیجه درست است و اگر به طرز ناصحیحی صورت گیرد نتیجه غلط به دست می آید. كار منطق این است كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 109
اقتران صحیح را از اقتران ناصحیح باز می نماید.

4. در قیاس اگر مقدمتین درست باشد نتیجه درست است و اگر مقدمتین غلط باشد نتیجه خواه ناخواه غلط است، پس این منطق نمی تواند تأثیری در تصحیح خطاها داشته باشد زیرا درست و نادرست بودن نتیجه صرفاً تابع درست و نادرست بودن مقدمتین است و نه چیز دیگر.

جواب این است كه ممكن است مقدمتین صد در صد درست باشد اما نتیجه به واسطه ی غلط بودن شكل و نادرست بودن اقتران غلط باشد. منطق جلوی این گونه خطاها را می گیرد. این ایراد نیز مانند ایراد پیش از این، از عدم توجه به نقش صورت و شكل و ساختمان فكر در درست و نادرست بودن نتیجه پیدا شده است. ایراد سوم و چهارم همانهاست كه از كلمات دكارت [4]فرانسوی استفاده می شود [5].

5. حداكثر هنر منطق این است كه جلوی خطای ذهن را در صورت قیاس بگیرد.

اما منطق، ضابطه و قاعده ای برای جلوگیری از خطا در ماده ی قیاس ندارد. پس منطق فرضاً بتواند از نظر صورت قیاس به ما اطمینان بدهد، قادر نیست كه از نظر ماده ی قیاس ما را مطمئن سازد، پس راه خطا باز است و منطق، بی فایده. درست مثل این است كه در فصل زمستان خانه ای دو در داشته باشیم و ما فقط یك در را ببندیم. بدیهی است كه با باز بودن در دیگر سرما همچنان خواهد آمد و بستن یك در به كلی بی فایده است.

این ایراد همان است كه سیرافی نحویِ متكلّم به متی بن یونس گرفت و امین استرآبادی در فوائد المدنیّه آن را به خوبی تشریح كرده است.

جواب این است كه جلوگیری از خطای در صورت قیاس، خود یك فایده ی نسبی است. جلوگیری از خطای در ماده ی قیاس هر چند با قواعد و ضوابط منطقی میسّر نیست ولی با دقت و مراقبت زیاد می توان نسبت به آن مطمئن شد. پس با مراقبت كامل در مواد قیاسات و با رعایت قواعد منطق در صورت قیاسات، می توان از وقوع در خطا مطمئن گشت. تشبیهِ راه یافتن خطا از طریق صورت و ماده به راه یافتن سرما از دو در، به نوبه ی خود یك مغالطه است، زیرا هر یك از دو در به تنهایی می تواند به قدر دو در هوای اطاق را سرد كند یعنی هوای اطاق را تقریباً همسطح هوای فضای مجاور
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 110
قرار دهد، پس بستن یك در فایده ندارد؛ ولی محال است كه خطاهای صورت از راه ماده راه یابند و یا خطاهای ماده از راه صورت وارد گردند. پس فرضاً ما به هیچ وجه قادر به جلوگیری از خطاهای ماده نباشیم، از راه جلوگیری از خطاهای صورت از یك فایده ی نسبی بهره مند می گردیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 111

[1] . رجوع شود به كتاب برهان از منطق الشفاء چاپ مصر، ص 223.
[2] . رجوع شود به كتاب برهان از منطق الشفاء صفحات 95- 97، 223 و 331.
[3] . این نكته نیز ناگفته نماند كه رو آوردن به روش تجربی و خارج شدن از انحصار روش قیاسی قرنها قبل از دوره ی جدید به وسیله ی مسلمین آغاز گشت و به وسیله ی علمای اروپا تكمیل شده. راجر بیكن، یكی از پیشروان روش تجربی، كه سه چهار قرن قبل از فرنسیس بیكن این راه را پیش گرفت به اعتراف خودش مدیون معلمان مسلمان اندلسی خودش است. نكته ی دیگر این كه علمای جدید اولین بار كه به روش تجربی رو كردند از افراط به تفریط گراییدند؛ گمان كردند كه جز استقراء و تجربه راهی برای كسب و تحصیل معلومات نیست یعنی راه قیاس را به كلی نفی كردند. ولی بعد از دو سه قرن روشن شد كه هر یك از قیاس و استقراء و تجربه (كه به قول ابن سینا مخلوطی است از ایندو) در جای خود مفید و لازم است و آنچه مهم است شناخت موارد استفاده از اینهاست.

اینجاست كه علمی بسیار مفید به وجود آمد به نام «متدولوژی» یا «روش شناسی» كه محل استفاده ی هر یك از این روشها را روشن می كند. این علم هنوز مراحل اولیّه خود را طی می كند.
[4] . Descartes .
[5] . رجوع شود به سیر حكمت در اروپا ج /1ص 138 و 163.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است