ذهن آنگاه كه تفكر می كند و اموری را مقدمه برای امری دیگر قرار می دهد
ممكن است صحیح عمل كند و ممكن است دچار خطا گردد. منشأ خطا یكی از دو امر
ذیل ممكن است بوده باشد:
1. آن مقدماتی كه آنها را پایه قرار داده و معلوم فرض كرده خطا و اشتباه باشد؛
یعنی مقدماتی كه مصالح استدلال ما را تشكیل می دهد فاسد باشد.
2. نظم و شكل و صورتی كه به مقدمات داده شده غلط باشد؛ یعنی هر چند
مصالح استدلال ما صحیح و درست است ولی شكل استدلال ما غلط است.
یك استدلال در عالم ذهن مانند یك ساختمان است. یك ساختمان آنگاه كامل
است كه هم مصالحش بی عیب باشد و هم شكل ساختمان روی اصول صحیح
ساختمانی باشد. هر كدام از اینها اگر نباشد آن ساختمان قابل اعتماد نیست. مثلاً اگر
گفتیم «سقراط انسان است، و هر انسانی ستمگر است، پس سقراط ستمگر است»
این استدلال ما از نظر شكل و صورت صحیح است اما از نظر ماده و مصالح فاسد
است زیرا آنجا كه می گوییم «هر انسانی ستمگر است» درست نیست. اما اگر بگوییم
«سقراط انسان است، سقراط عالم است، پس انسان عالم است» ماده و مصالح
استدلال ما صحیح است [ولی ] شكل و نظام آن منطقی نیست، لهذا نتیجه غلط است.
این كه چرا شكل و نظامْ منطقی نیست، بعداً در باب قیاس روشن خواهد شد.
خطا سنجی منطق ارسطویی منحصراً مربوط است به شكل و صورت استدلال،
اما سنجش خطای مادّه ی استدلال از عهده ی منطق ارسطویی خارج است. لهذا منطق
ارسطویی را «منطق صورت» می نامند. اما آیا منطقی در جهان به وجود آمده كه
خطا سنج ماده و مصالح استدلال باشد یا نه، مطلبی است كه بعداً در باب قیاس در این
باره بحث خواهیم كرد. 5
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 47
از مجموع آنچه گفته شد معلوم گشت كه ارزش منطق ارسطویی این است كه
خطا سنج عمل فكر كردن است، یعنی خطا سنج صورت و شكل استدلالهای انسانی
است؛ اما این كه منطق، چه قوانینی برای درست استدلال كردن عرضه می دارد مطلبی
است كه از مطالعه ی تفصیلی منطق روشن می شود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 48