در
کتابخانه
بازدید : 278681تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse كلّیاتی درباره ی مسأله ی معادكلّیاتی درباره ی مسأله ی معاد
Expand ماهیت مرگ از نظر قرآن ماهیت مرگ از نظر قرآن
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1)
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2)
Expand مسأله ی روح مسأله ی روح
Expand مسأله ی روح (2) مسأله ی روح (2)
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2) نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2)
Expand بقای شخصیت در قیامت (1) بقای شخصیت در قیامت (1)
Expand بقای شخصیت در قیامت (2) بقای شخصیت در قیامت (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این تعبیر قرآن را ببینید- آیات معاد اساسا برای موعظه هم خیلی خوب است- در اواخر سوره ی حشر می فرماید: «یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّهَ» ای اهل ایمان! تقوای الهی داشته باشید، از خدا بپرهیزید (همیشه گفته ایم كه كلمه ی «تقوا» معنایش پرهیز نیست ولی ما تعبیر دیگری نداریم) ، كه معنایش این است كه خودتان را از غضب الهی، از مخالفت فرمان الهی دور نگه دارید. «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» خیلی تعبیر عجیبی است، «وَ لْتَنْظُرْ» امر است: «و باید هر نفسی و هر كسی نظر كند و دقت كند در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 626
آنچه برای فردا می فرستد» . این صریح ترین تعبیری است كه می شود در این زمینه كرد. وقتی به ما می گوید بیایید در كار و عمل خودتان مراقب باشید، به این تعبیر می گوید: درباره ی این چیزهایی كه برای فردا پیش می فرستید، در مورد این پیش فرستاده های خودتان دقت كنید، دقیق باشید. درست مثل آدمی كه در یك شهری هست و برای شهر دیگری كه بعدها می خواهد برود در آنجا سكنی اختیار كند، كالایی قبلا تهیه می كند و می فرستد، به او می گویند در این چیزهایی كه قبل از خودت داری می فرستی، یك دقت خیلی كاملی بكن. بعد دو مرتبه می فرماید: «وَ اِتَّقُوا اَللّهَ» باز بار دیگر از خدا بترسید، از نافرمانی الهی پرهیز كنید «إِنَّ اَللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» [1]. چون اول به تعبیر پیش فرستاده گفت، دو مرتبه به تعبیر خود عمل می گوید: خدا آگاه است به اعمال شما، یعنی آنچه را شما می فرستید، خدا كه آگاه است، پس خودتان هم آگاهی كامل داشته باشید كه خوب بفرستید.

الآن این داستان یادم آمد، خوب است برایتان عرض كنم. من هشت سال نزد مرحوم آقای بروجردی (اعلی اللّه مقامه) درس خوانده بودم و حقیقتا به شخص ایشان اعتقاد داشتم، یعنی خیلی اعتقاد داشتم، واقعا او را یك مرد روحانی می دانستم.

حالا افرادی به دستگاه ایشان انتقاد داشتند- كه خود من هم داشتم- به جای خود، اما من به شخص این مرد معتقد بودم، یعنی او را یك مرد روحانی واقعی می دیدم و مرد كاملا مؤمن و معتقد و خدا ترس. در همین كسالت قلبی كه ایشان پیدا كرده بودند كه منتهی به فوت ایشان شد- ظاهرا سه چهار روز هم بیشتر طول نكشید- گفتند یك روزی ایشان در همان حال، خیلی متأثر بود و گفت كه من خیلی ناراحتم از اینكه كاری نكرده ام و می روم. آنهایی كه دور و بری هستند خیال می كنند در این مسائل هم تملق گفتن خیلی خوب است [می گویند] ای آقا، شما چه می فرمایید؟ شما الحمد للّه اینهمه توفیق پیدا كردید، اینهمه خدمتها كه شما كردید كی [كرده ] ؟ ! ای كاش ما هم مثل شما بودیم. شما كه الحمد للّه كارهایی كه كردید خیلی درخشان است. ایشان اعتنا نكرد به این حرفها و در جواب آنها این جمله را- كه حدیث است- گفت:

«خلّص العمل فانّ النّاقد بصیر بصیر» [2]یعنی عمل را خالص بگردان كه آن كه نقد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 627
می كند [3]، صرافی می كند و عمل را در محك می گذارد، او خیلی آگاه و بیناست، از زیر نظر او كوچكترین عمل مغشوشی بیرون نمی رود، یعنی چه می گویید ما كار كردیم؟ ! از كجا كه این عملهای ما عملی باشد كه واقعا خلوص داشته باشد؟ برای خدا بودنش را شما از كجا این قدر تأمین می كنید؟ تعبیر قرآن همین مطلب است: «یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» باز دو مرتبه «وَ اِتَّقُوا اَللّهَ» ، در دو نوبت در پس و پیش این جمله، كه در آنچه پیش می فرستید خوب دقت كنید. خدا را جلوی چشم ما حاضر می كند به عنوان یك ناقد، به عنوان یك بررسی كن، به عنوان یك محك زن بسیار بصیر و دقیق. «إِنَّ اَللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» . بعد می فرماید: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اَللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ اَلْفاسِقُونَ» [4] از آن كسان نباشید كه خدا را فراموش كردند، خدا هم خودشان را از خودشان فراموشاند. این هم تعبیر عجیبی است. قرآن در یكی از تعبیراتش می گوید هر كس خدا را فراموش كند اثرش این است كه خودش را فراموش می كند، یعنی خود واقعی اش را گم می كند، بین خودش و خودش فاصله قرار می گیرد، بعد هر كاری كه می كند برای خودش نمی كند، بدبختیها را برای خودش جلب می كند اما خدمتها را نه برای خودش. به عنوان مثال، آدمی كه دچار حرص و آز شدید است و به حكم حرص و آز كار می كند، از هر راهی شد (از حلال، از حرام، از هر جا شد) جمع می كند و جمع می كند، او كه به فكر خودش است اگر حساب كند برای صد و پنجاه سال دیگر هم دارد، در صورتی كه خودش می داند آنچنان پیر شده كه ده سال دیگر هم بیشتر نیست.

این آدمی است كه خودش را فراموش كرده است. او خیال می كند كه برای خودش كار می كند و در واقع نمی فهمد كه اگر برای خودش هم بخواهد كار كند این جور نباید كار كند. «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اَللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ اَلْفاسِقُونَ» .

این آیه را به این مناسبت عرض كردیم كه قرآن روی ارتباط عالم دنیا و عالم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 628
آخرت و اینكه آنجا دار الجزاء است و اینجا دار العمل، اینجا مزرعه است، یوم الزرع است و آنجا یوم الحصاد، فوق العاده تكیه كرده است و بلكه اصلا انبیاء اساس و روح تعلیماتشان همین است، نظام دنیا را هم كه درست می كنند، به اعتبار این است كه همین پیوستگی میان دنیا و آخرت هست، یعنی اگر نظام دنیا نظام صحیح عادلانه ای نباشد، آخرتی هم درست نخواهد بود، این دو با یكدیگر اینچنین وابستگی و پیوستگی دارند، نه اینكه تضاد دارند. از نظر قرآن سعادت واقعی بشر در دنیا و سعادت واقعی بشر در آخرت توأم اند، جدایی ندارند. آن چیزهایی كه از نظر اخروی گناه است و سبب بدبختی اخروی است، همانهاست كه از نظر دنیوی هم نظام كلی زندگی بشر را فاسد می كند، حالا اگر فرض كنیم یك فرد را خوشبخت كند ولی نظام كلی افراد بشر را فاسد و خراب می كند.

اینها خصوصیاتی بود كه در آنها هیچ نمی شود شك و تردید كرد. خصوصیات دیگری هست كه باید روی آنها بحث كرد و البته هر دسته ای هم آنها را همین طور صد در صد قطعی دانسته اند. آنها را ما باید جداگانه بحث كنیم.


[1] . حشر/18.
[2] . بحار، ج /13ص 431 [با اندكی اختلاف ] .
[3] . ناقد یعنی انتقادكننده، اصل كلمه اصطلاح صرّافی است. صرّاف كه سكه را به محك می زند برای اینكه عیارش را به دست بیاورد، این عملش را می گویند «نقد» . اصلا نقد یعنی همین عمل، بعد این كلمه را در جاهای دیگر به كار برده اند كه حافظ هم خوب می گوید:

نقدها را بود آیا كه عیاری گیرند*تا همه صومعه داران پی كاری گیرند [یعنی ] تا بفهمند كه همه ی كارهایشان غلط است.
[4] . حشر/19.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است