در
کتابخانه
بازدید : 277886تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand كلّیاتی درباره ی مسأله ی معادكلّیاتی درباره ی مسأله ی معاد
Expand ماهیت مرگ از نظر قرآن ماهیت مرگ از نظر قرآن
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1)
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2)
Expand مسأله ی روح مسأله ی روح
Collapse مسأله ی روح (2) مسأله ی روح (2)
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2) نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2)
Expand بقای شخصیت در قیامت (1) بقای شخصیت در قیامت (1)
Expand بقای شخصیت در قیامت (2) بقای شخصیت در قیامت (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آن آیه ی سوره ی مؤمنون این است كه بعد از اینكه مراتب خلقی انسان را می گوید:

علقه و مضغه و استخوان و. . . می گوید: «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» [1]ما همین را چیز دیگرش كردیم، غیر از اینكه بگویند «چیز دیگر» تعریف دیگری ندارد. همین كه در آیات دیگری می گوید: «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» در اینجا تصریح می كند كه همین را خلق دیگرش كردیم. ولی به هر حال آنچه مسلّم است، از آیات قرآن چنین استنباط می شود كه انسان دارای دو وجهه ی وجودی است: وجهه ی خلقی و وجهه ی امری، و آن وجهه ی امری است كه در بعضی جاها روح نامیده شده است، همان طوری كه روح در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 740
غیر انسان هم اطلاق شده است، همچنانكه اگر ما حقیقت وحی را هم روح بدانیم، باز درست گفته ایم چون وحی الهی هم مسلّم یك حقیقتی است كه از افق مافوق زمان و مكان بر افق زمان و مكان وارد می شود، یعنی آن هم از جنس امر پروردگار است، یعنی یك وجود تدریجی نیست كه باید نطفه اش در طبیعت پیدا شود و در زمان و مكان تكامل پیدا كند تا وحی شود، زمینه كه اینجا آماده شد، وحی هم امر پرودگار است كه فرود می آید.

این، خلاصه ی نوع توجیهی است كه آقای طباطبایی كرده اند و البته عرض كردم این ابتكار ایشان نیست، قبل از ایشان، دیگران این حرف را گفته اند و حتی در كلمات ملا صدرا هم همین حرفها هست كه «امر» با «خلق» در قرآن فرق می كند و از این موارد استعمال مختلف، این استنتاجها را خواسته اند بكنند. ولی یك مطلب هست و آن این است كه این آقایان مدعی هستند غیر از روحی كه در عرض ملائكه قرار گرفته است و غیر از روحی كه در مورد وحی است (اعم از اینكه خود آیات قرآن باشد یا فرشته ی حامل وحی باشد) در مورد موجودات این عالم، در مورد غیر انسان، دیگر كلمه ی روح اطلاق نشده است، یعنی مثلا ما در قرآن یك چیزی نداریم كه استنباط شود گیاهان هم دارای نوعی روح به این معنا هستند یا حیوانها هم دارای نوعی روح كه یك موجود امری باشد هستند [2]، یا در جمادات این عالم، مثلا نفت كه به وجود می آید، بالأخره تركیبی است از عناصر و این عناصر كه تركیب می شوند شی ء ثالثی با خواص دیگری به وجود می آید، دیده نشده است كه قرآن نام روح بر اینها بگذارد، ولی در مورد انسان قدر مسلّم گفته است و در مورد حیوان الآن نمی توانم اظهار نظر قطعی كنم كه هست یا نیست.


[1] . مؤمنون/14. اینجا كلمه ی انشاء آمده و «خلق دیگر» در اینجا یعنی مخلوق دیگر.
[2] . در حیوان [اثبات این مدّعا] قدری مشكلتر است، بعضی یك نوع استدلالی می كنند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است