در
کتابخانه
بازدید : 278701تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand كلّیاتی درباره ی مسأله ی معادكلّیاتی درباره ی مسأله ی معاد
Expand ماهیت مرگ از نظر قرآن ماهیت مرگ از نظر قرآن
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1)
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2)
Expand مسأله ی روح مسأله ی روح
Expand مسأله ی روح (2) مسأله ی روح (2)
Collapse نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2) نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2)
Expand بقای شخصیت در قیامت (1) بقای شخصیت در قیامت (1)
Expand بقای شخصیت در قیامت (2) بقای شخصیت در قیامت (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از آن مسائلی كه به اصطلاح ایشان با دو عنصری بودن جهان- یا به قول قدما با مادی خالص بودن جهان- قابل توجیه نیست، مسأله ی تكامل موجودات زنده است. حالا عبارت را مقداری می خوانم:

«تكامل موجودات زنده و تطور آنها كه از مظاهر حیات و از افتخارهای كشفیات علمی جدید است، شاهد بارز دیگری از عدم اجرای اصل آنتروپی (اصل كهولت) و عجز دستگاه دو عنصری است، زیرا تكامل به طور كلی سیر موجودات زنده (فرد یا نوع) به سوی استقلال، ایجاد، تفصیل، تمایز، تقویت، تكمیل و كلیه ی احوال و اعمالی است كه آنتروپی كلنگ تخریب یا لا اقل تضعیف آنها را در دست دارد و مأمور زوالشان می باشد. » اصل مطلب از نظر ما مطلبی است مورد قبول. همین طور است، ما معتقدیم كه تكامل نشان دهنده ی یك نیروی خاصی است كه ماده و جسم از آن جهت كه ماده و جسم است- اگر نیروی دیگری با آن توأم نشده باشد- برای توجیه آن كافی نیست. منتها چیزی كه اینجا هیچ دخالتی در مطلب ندارد، این مسأله است كه آیا آن كه در تكامل دلیل است تكامل فردی است یا تكامل نوعی یا هر دو؟ به نظر می رسد تكاملی كه امروز به نام تكامل انواع و تبدّل انواع شناخته شده است، هیچ تأثیری در این استدلال ندارد، یعنی بود و نبود تبدّل انواع در دلالت اصل تكامل هیچ تأثیری ندارد.

آن كه برای ما در اینجا دلیل است تكامل فرد است نه تكامل انواع. تكامل انواع، بود و نبودش در این قضیه هیچ تأثیری ندارد، چرا؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 756
در تكامل فرد، همین كه فرض كنید یك فرد یك گیاه، یك دانه ای، یك نهالی به صورت یك درخت درمی آید یا یك هسته به صورت یك گل و به صورت یك درخت درمی آید و یا یك نطفه به صورت یك انسان و یك حیوان بزرگ درمی آید، [در تمام این موارد] این سؤال را- البته در شكل قدمایی اش- طرح می كنند: چه حسابی در كار است كه موجود زنده از اولی كه به وجود می آید شروع به خرابی و شروع به پیری نمی كند؟ به عبارت دیگر، هر ماشینی كه ساخته می شود، نوترین و سالم ترین و نیرومندترین روز آن ماشین، روزی است كه ساخته شده و از كارخانه درآمده است.

هر یك روزی كه بگذرد و به هر اندازه كه كار كند رو به كهنگی و فرسودگی می رود.

ولی در موجودهای زنده این طور نیست. موجود زنده در ابتدا كه به وجود می آید، روز اول كهنگی اش نیست، لا اقل تا یك مقدار زیادی رو به نوتر شدن و رو به رشد می رود و دائما خودش را رشد می دهد و تقویت می كند و بر تجهیزات خودش می افزاید و حال آنكه اگر فقط همان ساختمان مادی و جسمانی خودش بود، باید از روز اول به سوی زوال و كهنگی و فرسودگی برود. ممكن است شما بگویید كه هر موجود زنده ای در عین اینكه به سوی رشد و تكامل می رود، در عین حال باز به نوعی به سوی كهنگی و فرسودگی می رود. می گوییم در عین حال، در یك جهت رو به تكامل می رود، همین تكامل چرا؟ این بالأخره حكایت می كند از یك نیرویی كه این موجود را به سوی تكامل می برد. این، نماینده ی یك نیرویی است در این شی ء كه آن نیرو پیشبرنده است.

این حالت كه در فرد وجود دارد- چون تكامل انواع هم از فرد شروع می شود- دیگر فرق نمی كند كه این فرد در یك قالب ثابتی تكامل پیدا كند، مثلا این فرد خزنده در همین قالب ثابت تكامل پیدا كند یا نه، به این معنا كه به آن حد پدر و مادرش كه رسید، به حد نوعش كه رسید، آنجا متوقف شود یا چهار قدم هم از حد جدّ خودش و پدر و مادر خودش بالاتر برود و در نسل خودش هم این اثر را بگذارد به طوری كه نسل او هم كه بعد می آید چهار قدم بالاتر برود، بلكه او هم چهار قدم از نسل پیش خودش بالاتر برود. این جهت كه نسلهای بعدی از نسلهای پیشین قدمی جلوتر رفته باشند یا نرفته باشند، در اصل این استدلال تأثیری ندارد. آنچه كه در این استدلال تأثیر دارد تكامل فرد است، اعم از اینكه تكامل نوع صورت بگیرد یا تكامل نوع صورت نگیرد.

واقعا مسأله ی تكامل از نظر قدما یك مسأله ی ما وراء الطبیعی است. وقتی می گویم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 757
«ما وراء الطبیعی» [1] مقصودم این است كه حكایت می كند از یك جنبه ی ما وراء الطبیعی- یعنی ما وراء جسم و ماده- در درون اشیاء. این هم خودش مطلبی است كه از نظر ما مطلب قابل قبولی است.


[1] . همیشه افراد از «ما وراء الطبیعی» یك نوع تصور خاصی دارند، مثل اینكه شیئی از بیرون وجود این اجسام می آید و یك دخالتی می كند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است