در
کتابخانه
بازدید : 278758تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand كلّیاتی درباره ی مسأله ی معادكلّیاتی درباره ی مسأله ی معاد
Expand ماهیت مرگ از نظر قرآن ماهیت مرگ از نظر قرآن
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1)
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2)
Expand مسأله ی روح مسأله ی روح
Expand مسأله ی روح (2) مسأله ی روح (2)
Collapse نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2) نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2)
Expand بقای شخصیت در قیامت (1) بقای شخصیت در قیامت (1)
Expand بقای شخصیت در قیامت (2) بقای شخصیت در قیامت (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در بررسی ای كه در گذشته تحت عنوان «ماده و قوه» می كرده اند- همان طور كه در جلسه ی پیش شرح دادم- مطلب به این صورت بررسی می شد كه ماده یعنی آن چیزی كه ابعاد جهان را تشكیل می دهد، آن چیزی كه ما آن را به صورت جسم و جرم می شناسیم، همان چیزی كه در همه ی اشیاء مشتركا وجود دارد، خودش، به خودی خود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 754
(یعنی قطع نظر از خصوصیتهایی كه در هر جسم مشاهده می شود) یك امر یكنواخت است و در همه ی اشیاء مشابه. اما در عین حال، اشیاء دارای خاصیتها و اثرهای مشابه نیستند. در درجه ی اول سراغ عناصر می رفتند كه با اینكه عناصر در جرمیت و جسمیت با یكدیگر اشتراك دارند، چرا در خاصیت اختلاف دارند؟ پس ناچار هر عنصری در عین اینكه جسم و ماده است، باید یك چیزی داشته باشد كه در عنصر دیگر نیست، كه همان چیز مبدأ اثر جداگانه برای این عنصر نسبت به سایر عناصر شده است. آن چیز را به اعتبار اینكه مبدأ یك خاصیت و اثر است «قوه» می نامیدند، منتها اینجا به یك تحلیل به اصطلاح فلسفی هم دست می زدند و می گفتند خود آن قوه نمی تواند یك چیزی باشد عین این جسم و جرم، به این معنا كه آن هم جرم و جسم دیگر در داخل این [جسم باشد] كه با همدیگر مخلوط شده باشند، چون اگر آن هم یك جرم و جسم دیگر باشد مثل همه ی جرمها و جسمهای دیگر، همان خاصیت مشابه آنها را باید داشته باشد.

پس طبعا یك چیز دیگری است. آن وقت باز خود آن چیز دیگر، خاصیت جرم و جسم است؟ اگر خاصیت این امر مشترك باشد، باز در همه جا یكسان است. پس خاصیت این هم نیست، یك چیزی است در عرض آن، حالا می خواهید تعبیر كنید بگویید یك عنصر جداگانه ای است در عرض عنصر جسم- البته عنصر نه به معنای مصطلح معروف- یعنی یك واقعیتی است غیر از واقعیت جسم.

بعد با یك حساب دیگری می گفتند كه آن چیز، جدا از جسم هم نمی تواند باشد، نه یك چیزی كه از آن جدا و بیرون است. در عین اینكه غیر این جسم است، با جسم اتحاد وجودی دارد، كه این مسأله ی اتحاد وجودی را تقریبا می شود به یك شكل دیگری تعبیر كرد، باید گفت كه بعد دیگری از ابعاد این موجود است، یعنی این موجود مثل این است كه یك موجود چهار بعدی (یعنی چهار جنبه ای) باشد: طول و عرض و عمق، یكی دیگر هم «قوه» است كه با این [موجود] متحد است، یك وجود علی حده ای ندارد، و طبعا اگر ما جسم را یك جوهر دانستیم، آن قوه هم مثل خود جسم، جوهر خواهد بود یعنی عرض و خاصیت نیست.

در نحوه ی بررسی ای كه در این كتاب شده است، تقریبا از نظر تحلیل همان تحلیل است ولی با یك حساب دیگری، به این معنا كه ماده و انرژی هر كدام عنصر جداگانه ای تلقی شده اند و آن عنصر- كه دخالت آن ضروری تشخیص داده شده است- به عنوان عنصر سوم است. همان طوری كه قدما حساب یك واقعیت- كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 755
واقعیت ماده بود- بیشتر در دستشان نبود، می گفتند كه آن یك واقعیت برای توجیه جهان كافی نیست، ایشان می گویند كه این دو واقعیت ماده و انرژی برای توجیه جهان كافی نیست و اگر جهان، جهان تنها دو واقعیتی می بود، این اختلافات سطحی ای كه در جهان به شكلهای متعددی پیدا می شود- كه بعضی از آنها را در گذشته گفته ایم و بعضی را هم الآن عرض می كنیم- قابل توجیه نبود.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است