در
کتابخانه
بازدید : 278733تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand كلّیاتی درباره ی مسأله ی معادكلّیاتی درباره ی مسأله ی معاد
Collapse ماهیت مرگ از نظر قرآن ماهیت مرگ از نظر قرآن
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (1)
Expand عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2) عبث نبودن خلقت در آیات قرآن (2)
Expand مسأله ی روح مسأله ی روح
Expand مسأله ی روح (2) مسأله ی روح (2)
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها
Expand نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2) نقد نظریه ی «ماده و انرژی» در كتاب ذره ی بی انتها (2)
Expand بقای شخصیت در قیامت (1) بقای شخصیت در قیامت (1)
Expand بقای شخصیت در قیامت (2) بقای شخصیت در قیامت (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قبل از آنكه ما راجع به قیامت كبری صحبت كنیم، یك مسأله را باید رسیدگی كنیم و آن این است: در فاصله ی مردن تا آن قیامت، از مردنی كه امروز ما می میریم یا اشخاصی در گذشته مرده اند تا قیامت كه معلوم نیست چقدر طول خواهد كشید و شاید میلیاردها سال طول بكشد، شاید هم مثلا هزار سال دیگر تمام بشود- كه ما عرض كردیم مجهول است و نمی دانیم كی هست- در این فاصله وضع چیست؟ از قرآن چه استفاده می شود؟ آیا در این فاصله آن كسی كه مرده، دیگر واقعا مرده، همین طوری كه ما به حسب زندگی حسی دنیایی می گوییم؟ یعنی مثل این است كه در یك خواب خیلی عمیقی فرو رفته و عمیق تر از آن در یك سكوت مطلق و در یك بی خبری مطلق فرو می رود و هست تا در قیامت محشور شود یا نه، در فاصله ی این مردن تا قیامت هم یك وضعی دارد كه آن وضع هم باز نوعی زندگی است؟ قرآن چه می كند؟ آیا در اینجا سكوت كرده است یا نظری دارد و اگر نظری دارد نظرش چیست؟ مسلّم وضع فاصله ی مردن تا قیامت را اگر ما بدانیم، خودش اولا جزء عوالم بعد از مرگ است و ثانیا تا اندازه ی زیادی می تواند قرینه باشد برای وضع خود قیامت كه بعد ببینیم قیامت چیست. طبعا این مسأله پیش می آید كه از نظر قرآن تفسیر مردن چیست؟ اگر ما باشیم و همین اطلاعات ظاهر و محسوسی كه درباره ی انسانها داریم یا اطلاعاتی كه یك پزشك درباره ی انسان دارد، [مردن مساوی است با فساد و تباهی ] ، انسان می میرد، یعنی یك دستگاهی كه كار می كند، دستگاه سالمی است و گاهی معیوب می شود، اصلاحش می كنند به كار خودش ادامه می دهد، یك وقت این دستگاه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 645
آنچنان خراب می شود كه دیگر درست شدنی نیست، ماشینی است كه یك دفعه خراب می شود كه دیگر بكلی متلاشی می شود، یا مثل یك مركّب طبیعی یا مركّب مصنوعی است كه در یك لابراتوار یا در طبیعت تجزیه شود، وقتی كه تجزیه شد، آن هویت و شخصیت خودش را از دست داده، دیگر الآن آن [مركّب ] با آن شخصیتی كه بود نیست یا به تعبیر حكما فساد به مفهوم مصطلح رخ داد و این مركّب فاسد شد. آیا ماهیت مرگ از نظر قرآن فساد و تباهی است، همچنانكه مسلّم از نظر جسد فساد و تباهی است، یا نه، قرآن مردن را چیز دیگری تفسیر می كند؟ مجموعا آنچه كه ما از آیات قرآن می فهمیم این است كه مردن در منطق قرآن تباهی نیست، صرف خراب شدن نیست، انهدام نیست، بلكه مردن انتقال است و آن كه می میرد، در همان آنی كه می میرد، در لحظه ای كه می میرد، از اینجا منتقل می شود به جای دیگر و در جای دیگر زنده است، هست و هست و هست تا روز قیامت كه مسأله ی قبور و حشر جسمانی پیدا شود و بدنها از خاكها بیرون بیایند. قرآن البته كلمه ی عود ارواح بر اجساد را ندارد، ولی در عین حال می گوید كه مردم از قبرها زنده می شوند. در عین حال قرآن خود مردن را می گوید كه انتقال است، جدایی است. البته این چیزی كه می گویم استنباط من است، حالا من آیات را می خوانم، ممكن است استنباط شما طور دیگری باشد و خوشوقت می شوم نظر خودتان را بگویید.

آیات زیادی در این زمینه هست. بعضی از آیات آیاتی است كه به طور عموم درباره ی مردن صحبت كرده، بعضی به طور خصوص مثلا درباره ی سعدا خصوصا شهدا صحبت كرده و بعضی به طور خصوص درباره ی اشقیا صحبت كرده و بعضی درباره ی همه ولی به نحو تقسیم بندی صحبت كرده است. از مجموع اینها این طور استفاده می شود:

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است