بعضی دیگر معاد را به این شكل توجیه می كنند: معاد یعنی عود ارواح به اجساد،
یعنی انسان وقتی كه می میرد روحش از بدنش مفارقت می كند و این روح جدای از
بدن هست در یك عالمی (كه آن عالم را عالم برزخ می گویند) تا وقتی كه بناست
قیامت شود، ولی وقتی كه قرار شد قیامت شود، آن وقت روحها برمی گردند به بدنهای
خودشان، هر روحی به بدن خودش برمی گردد. این طور آمده اند مطلب را تعبیر
كرده اند.
یك مطلب را باید قبلا عرض كنم و آن این است كه اتفاقا در تعبیرات قیامت، ما
كلمه ی «معاد» نداریم. از همه ی اسمهای قیامت معروفتر معاد است ولی این اصطلاح،
اصطلاح شرعی نیست، یعنی اصطلاح متشرعه است، آن هم به مفهوم خاصی. در قرآن
كریم، ما كلماتی نظیر معاد داریم مثل «مآب» ولی كلمه ی معاد را نداریم. در دعاها و
احادیث هم من الآن یادم نیست كه در جایی از قیامت با كلمه ی معاد تعبیر شده باشد.
كلمه ی معاد را ظاهرا متكلمین خلق كرده اند. این كلمه می تواند كلمه ی درستی هم باشد
یعنی با تعبیرات قرآن منطبق باشد اما چون معاد یعنی مكان عود یا زمان عود (اسم
مكان و زمان است) ، آنها كه این كلمه را گفته اند به این اعتبار گفته اند كه قیامت را یا
زمان عود به معنی اعاده ی معدوم می دانسته اند، یا زمان عود ارواح به اجساد.
در قرآن، ما كلماتی شبیه كلمه ی معاد داریم، كلمه ی معاد نداریم ولی كلمه ی «مرجع» یا
«رجوع» و كلمه ی «مآب» داریم. «عود» یعنی بازگشت. «عود» را در جایی می گویند كه
یك چیزی از یك اصلی آمده باشد، دو مرتبه به آن اصل برگردد، می گویند عود كرد.
«رجوع» هم همین طور است، «رجوع» هم یعنی بازگشت، باید یك آمدنی باشد تا
بازگشت صدق كند، و لهذا اگر در قرآن درباره ی قیامت كلمه ی [معاد] نداریم، كلمه ی
«رجوع» داریم اما آنچه در قرآن كلمه ی «رجوع» و امثال آن آمده، به معنای بازگشت به
خداست، یعنی تعبیر قرآن این است. در قرآن هیچ جا رجوع ارواح به اجساد نیامده،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 630
یا هیچ جا رجوع به معنای [بازگشت ] بعد از معدوم شدن نیامده، بلكه تعبیر این است:
«إِنّا لِلّهِ» ما از آن خدا هستیم،
«وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» [1]و ما به سوی او بازگشت می كنیم. پس
كلمه ی معاد را هم اگر ما به كار ببریم، اگر به معنی عود الی اللّه استعمال كنیم، آن وقت با
تعبیرات قرآنی، خوب منطبق می شود. یا این تعبیر:
«وَ أَنَّ إِلی رَبِّكَ اَلْمُنْتَهی » [2]و اینكه
نهایت و تمامیت و پایانی به سوی پروردگار است، یعنی به سوی او همه چیز پایان
می یابد،
«إِنَّ إِلی رَبِّكَ اَلرُّجْعی » [3]. و امثال این تعبیرات.